گوهر اسلام، قدرتست. الله، علی کل شئی قدیر، الله برهمه چیزها قدرت دارد. قدیر و تقدیر و مقدر و قادر و قدرت، از ریشه «قـدر» هستند، که «اندازه و معیار» باشد. الله قدیراست، یعنی «اندازه» همه چیزها را، با امر و نهی، وضع میکند، و آنرا، با عنف و جبر و اکراه و شکنجه، و تهدید در این جهان و یا از عذاب دوزخ، به همه، تحمیل میکند، و بدانها صورتی را که میخواهد، میدهد. بدینسان، اخلاق و دین، با اکراه و زور و عنف، به انسان، تحمیل میشود، که در او، «آتش جان = خدای مهر = ارتا = حارث = ابلیس»، طبیعت سرفرازندگی دارد. اخلاق تحمیلی الله، اخلاق مردمی که از خودِ انسان میجوشد، از بین میبرد. الله، قدرت دارد، یعنی به انسان، صورتی که میخواهد، میدهد و بدینسان، حق صورت دادن و اندازه دادن به خود را، که آزادی برای تعیین ارزشها و حقوق و نظام باشد، از انسان، میگیرد
ماه: ژوئن 2011
دین اسلام، چون گوهرش، قدرتخواهیست، فطرتا برضدِ ارزشهای اخلاقیست. زندگی در ایران، زندگی در کشوریست که دینش، برضد اخلاقست، و همه ارزشهای اخلاقی را بنام دین، نابود ساخته و نابود میسازد. دستگاه قدرت، چه دینی و چه سیاسی و چه اقتصادی و چه قضائی باشد، برای «بقای قدرت خود»، همه ارزشهای اخلاقی را نابود میسازد، ولو آنکه حقانیتش را از «سرچشمه اخلاق بودن» گرفته باشد. قدرت مطلقه، معدوم کننده اخلاقست. فرهنگ ایران، استوار، برتضاد آشتی ناپذیر قدرت با ارزشهای مردمیست. از این رو، سیاوش، که در زندگیش، استوار بر ارزشهای مردمی میماند، هم از پدرش و هم از افراسیاب، طرد میگردد، ولی او استوار ماندن بر ارزشهای مردمی را، ترجیح برمصالحه باقدرت دوست و دشمن میدهد. این اندیشه بزرگ فرهنگ ایران، سپس در اسطوره حسین که برای رسیدن به قدرت، خود را به خطر میاندازد، کاملا مسخ و تحریف کرده میشود. رستاخیز اندیشه سیاوش، و پشت کردن به اسطوره حسین،برای قیام برضدِ هر قدرتی، به عنوان خطر برای ارزشهای مردمی، ضروریست
تازهترین نوشتهی سیامک مهر نویسندهی زندانی
نوشتاری که میخوانید تازهترین نوشتهی سیامک مهر نویسندهی زندانی در، زندان حکومت اسلامی میباشد.
با آرزوی رهائی هرچه زودتر سیامک و سیامکها، و برخاستن میهن.
ر. ایرانی
درباره اتهام ” توهین به مقدسات ”
به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی و امر و پدیدهای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه و توجیه و تفسیری قابل تعرض نباشد و در همه حال میباید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است
زمانیکه حکومت اسلامی تشکیل شد، ازآن پس، «اسلام» دین مردم نیست، بلکه ایدئولوژی حکومت است. ایدئولوژی سیاسی است. وسیله کسب قدرت و حفظ قدرت است. زمانیکه دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت شد، از آن پس، مقدسان ومقدسات، ابزار کسب وحفظ قدرت وانحصارات است. سیاست تمامی امور و پدیدهها را به ابزار تبدیل میکند. حتا نان سفره مردم را. مانند همین مضحکه یارانهها که دولت احمدی نژاد براه انداخته است.
چرا تونس توانست، ولی ایران نتوانست؟
جلال ایجادی
در تونس دیگر تصاویر بن علی در خیابانها دیده نمیشود. پیش ازاین تمام فروشگاه ها، کوچه ها وخیابانها از عکس های دیکتاتورآرایش شده بودو هیچکس قادرنبود بانها نگاه چپ کند، خیلی بندرت کسی انتقاد ملایم وبا احتیاطی را بیان میکرد. هرکس نارضایتی و خشم خویش را پنهان کرده ودر خود فرومیریخت. امروز راننده تاکسی و دانشجو و کارگرو روشنفکروبقال یک حرف را مرتب تکرار میکنند: دزد رفت. من که چندین سال است برای تدریس به دانشگاه تونس میروم اولین بار است که این وضع روحی وروانی بیسابقه رامشاهده میکنم. آنها شادند، درعین حال نگران، زیرا انتخابات صورت نگرفته و مشکلات بیکاری برای جوانان و رکود اقتصادی بیش از گذشته خودرا نشان میدهد. من ایرانی که مانند هرشهروند ایرانی شاهد پیکارمردم علیه خلافت خامنه ای و ودولت متقلب احمدی نژادبودم، در این سفراین پرسش برایم پیش میاید چرا تونس توانست ولی ایران نتوانست؟
دموکراسی، روش ِانباز شدن ِخردهای افراد انسانی باهم، برای آفریدن نوبه نو اجتماع و سیاست و اقتصاد وقانون است. روش ِساماندهی یا آرایش اجتماع وسیاست و اقتصا دو حقوق مردمان، جزو ماشین آلات صنعتی نیست که ترکیبات عناصر بی اختیار باهم باشد و بتوان وارد ساخت. آرایش و سامان افراد، که نظام ِاجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حقوقی باشد، با خردِ آزاد انسانها کار دارد، که از جان ِ(زندگی) خودِ افرادِ اجتماع میجوشد. این خردِ جوشیده ِاز جانهاست که در همپرسی (دیالوگ)، باهمدیگر، خود را میآفرینند، و به خود، نظام میدهند. الله، دیگر، سیاست را خلق نمیکند، بلکه انسان، خودش، اجتماع خود را در سامان یابی، میآفریند. این ماشین آلات صنعتی، مانندِ هواپیما و کامپیوتر و چاپخانه و دوچرخه نیست که جزو صادرات واردات، از خارج به ایران، وارد ساخت. این خود آفرینی ِاجتماع، از نو است
احمدینژاد در برابر آیتالله: جدال بر سر چیست؟
عباس میلانی / رادیو فردا
جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
عباس میلانی استاد تاریخ و مدیر مرکز مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد ایالات متحده در مطلبی مفصل که در وبسایت «نشنال اینترست» منتشر شده به دور جدید جنگ قدرت در درون حاکمیت ایران پرداخته و ضمن برشمردن شدت و خشونت بیسابقه در جدال موجود، آن را نمادی دیگر از دوگانگی در سیستم حکومتی جمهوری اسلامی توصیف میکند که بر آن اساس مرز اختیارات نهادهای انتخابی و نهادهای غیرمنتخب، همواره به کانون رقابتهای جناحی بدل میشوند.
ملی ـ مذهبی: تضاد عقیده و عمل
مسعود دیوانی فرد
به بهانه در گذشت مهندس سحابی و سال گرد در گذشت دکتر شریعتی(*)
نظریهها و ایدههای گوناگونی در سده بیست میلادی بر سرنوشت ایران و رسیدن آن به وضیعت کنونی تاثیر داشتهاند که میتوان در باره آنها به گفتگو پرداخت اما، بیشک یکی از پر سر و صداترین آنان که در درون خویش دارای تضادی عمیق است، گروه ملی ـ مذهبی و اید ئو لوژی ناهمخوان ایشان در نیمه دوم سده بیستم میلادی است. در این نوشته کوشش شده است، ضمن نگاه کوتاهی بر تاریخچه جنبش ملی و تاریخچه و پایگیری مذهبیها تضاد بین حرکت یا ائتلاف، ملی ـ مذهبی، پیش و پس از انقلاباسلامی در ایران و عملکرد آنها نشان داده شود.
خرد در فرهنگ ایران، گوهر «همپُرسی» دارد. همپرسی، که به معنای ِ«باهم پرسیدن = باهم جستجوکردن» است، آنست که، انسانها در اجتماع با خردشان، باهم، شادیهای زندگی را که حقیقتست، بجویند، و باهم بیابند. همپرسی، باهم جستن حقیقتست. همه باهم، سیمرغ را که خدا و حکومت هست، میجویند، و باهم نیز، «خدا و حکومت میشوند». واژه «همه پرسی»، که از اختراعات تازه است، اصطلاحی کاملا غلط است. چون رفراندم، به معنای ِ«مراجعه کردن به ملت، به عنوان مرجعیت اصلی و نهائی» است، و تنها نهادن سئوالی خشک و خالی نیست. تا ملت، به عنوان مرجع نهائی ِقانون و قدرت، پذیرفته نشده، رفراندم، پوچ و فاقدِ هرگونه اعتباریست
نامه سیامک مهر از زندان به فرزند:
من یک فرد نیستم ، یک اندیشه ام
میترا جان تنها امیدی که به کمک دارم از سوی ایرانیان همفکر ومخالفان جدی رژیم اسلامی است.حمایت آنها ورسانه ها ونهادهای حقوق بشری وفعالان حقوق بشر می تواند درسرنوشت من وفشار به رژیم موثر واقع شود نکته ای دیگر اینکه همانطور که گفتم عواطف واحساسات خودت رادر مورد من کنترل کن و با خردِ محض به موضوع من بیاندیش من هیچ امیدی به اینکه رژیم ددمنش اسلامی مرا زنده بگذارد ندارم. من الان در سلول انفرادی هستم.اینجا به سلول انفرادی برای فریب مردم میگویند “سوئیت” ! علاوه بر سلولهای انفرادی در هر سالن عمومی اندرزگاه ها یک اتاق کوچک با حمام وتوالت هم هست که به آن “فرعی” می کویند و هر یک شماره ای دارد.
در فرهنگ ایران، زیستن (زیوَستن) و زیبائی (زیوا) از یک ریشه، ساخته شده اند. زیبائی، اینهمانی با زندگی کردن دارد. و زیبائی (= کـَش)، نیروئیست که میکشد، جذب میکند. از اینرو، اصطلاح «خوبی» در فارسی، اینهمانی نیکی با زیبائیست. کار و گفتار و اندیشه ای، نیکست که جذب بکند. از این رو نیزهست که اخلاق و دین در فرهنگ ایران، استوار بر اصل زیبائی هست، و برضد اخلاق و شریعتیست که، استوار بر امر و نهیست، تا با ترس از عذاب دوزخ و با امید به رسیدن به بهشت نسیه، مردم را در خوف ورجا، نگاه دارد. رجائی که معنایش خوفست. فرهنگ ایران، غیر از دین زرتشتیست، که مفهوم دوزخ و بهشت را اختراع کرد، و اسلام، آنرا به ارث بـُرد














