Categories
پاره اندیشی کتاب های الکترونیک

منوچهرجمالی : خردِمُحال اندیـش – خــرد سرمایه فـلسـفی ایـران جلدپنجم

خــرد
سرمایه فـلسـفی ایـران

خردِمُحال اندیـش

جلدپنجم

منوچهرجمالی

ISBN 1 899167 13 7
KURMALI PRESS
LONDON 2010
VIEW AS HTML — VIEW AS WORD.DOCVIEW AS PDF

کتابهای الکترونیکی دیگر متوچهرجمالی را درسایت www.jamali.online.com می یابی

Categories
پاره اندیشی

ازفـرهـنگ خـنـده تا شـریعـت ِخـشـم

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

ازفـرهـنگ خـنـده
تا شـریعـت ِخـشـم

…………………………
از« خدائی که درهمه جاریست»
تا «الهی که تقسیم کننده رزقست»
…………………………
ازجنگ رخش با اژدها
درهفت خوان ِرستم (شاهنامه)
تا
برخ اسود(آذرخش،فرزندِسیاهی )
که خدای غضبناک رامیخنداندتاببارد
( داستانی درمصیبت نامهِ عطار )

تصویرخدایان، همیشه متناظربا تصویرانسانهاست . با تغییرتصویر خدایان نیز،همیشه تصویرانسانها، دگرگون میشود . همان خدائی که درایران ،« اصل تازگی و روشنی وجوانی وزیبائی » بود  وبا ابری که جام باده است میامد، و این پـُری وسرشاری ولبریزی وغنا را بر همه جهان میافشاند ، دراسلام ، فرشته مقرب الله ، « میکائیل= میغ + ایل » شده است، و« گماشته به رزق » گردیده است .

Categories
پاره اندیشی

چگونه درفرهنگ ایران جوانی وزیبائی درریشه های گیتی ، روان میشوند

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

چگونه درفرهنگ ایران
جوانی وزیبائی
درریشه های گیتی ، روان میشوند
……………………………..
تضادِ «وحی» با « جبرئیل»

چرا«اصل پیوندوروانشوی»راکه«وای یا وحی »باشد، جبرئیل میآورد، که «اصل بریدگی وترس » است ؟

ما چگونه میفهمیم ؟
——————

آیا ما چیزی را هنگامی میفهمیم و برایمان روشن میشود که « روند پیدایش آن » را ازچیزدیگر، بشناسیم  ، یا اینکه چیزی را میفهمیم وبرایمان روشن میشود که آن ، به کلی ازسایرچیزها ، بریده یا با سایرچیزها مرزبندی شده باشد ؟  این تضاد دردوشیوه « روشن کردن وفهمیدن » ، تضادیست بسیارکهن ، که هیچگاه نیز دست ازسرما نخواهد کشید .  درگذشت هزاره ها ، کوشیده شده است که این دوشیوه متضاد باهم ، از راههای گوناگون ، به هم پیوند داده شوند .

Categories
پاره اندیشی

حـقـیـقـت ، آبـیـسـت که درسراسر ِاشیاءگـیتی روان ومَوّاج است

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

حـقـیـقـت ، آبـیـسـت که درسراسر ِاشیاءگـیتی
روان ومَوّاج است
……………………………

حقیقت (راستی) درفرهنگ ایران:
1- روانست ( اصل روان وجاری درهمه چیزهاست )
2- رنگ است:شیره وافشره وخونابه همه گیاهان وجاندارانست
3- دهش است:گوهرخودرامیپراکند تاهمه ، خودشان، بیافرینند
………………………….

درفرهنگ ایران، خدا ،« اصل» بوده است، نه « شخص» ، و پس ازسپری شدن زمانها ، چهرهِ « شخص» بدان داده شده است .  مثلا ، خدا، سیمرغ بوده است . ما امروزه به تمسخر می اندیشیم که مگرمیشود که خدا، مرغ باشد ؟ واژه « وای » ، هم به معنای باد ( وای ) ، وهم به معنای پرنده « = باز= واز= وای » ، و هم به معنای خدا هست . چرا این واژه ، این سه معنای گوناگون باهم را دارد ؟ چون ، هوا=hva اصلیست که «ازخود»، می جنبد ، وباد ، این هوای جنبان وروانست ، و پروازمرغ، با دوبالست ، و« حرکت » درفرهنگ ایران ، با دوبال یا دوپای به هم پیوسته ، بیان کرده میشد ، ومرغ وباد ( ابری که گوهرش باد است ) پیکریابی تصویر خدا بودند ، که « اصل حرکت ازخود » باشد. به عبارت دیگر، خدا، « اصل ازخود،جنبنده » هست . گوهر نهفته و نادیدنی وناگرفتنی ِجهان ، همین « جنبش ازخود» هست . گوهرجهان، رَوَنده ومواج است . به عبارت دیگر، خدا یا حقیقت ، اصل ازخود روان بود ومواج بودن درچیزهاست که بهترین نمادهایش درفرهنگ ایران ، وای ( ابربا گوهر باد ) ، یا « رود » یا « دریا » میباشد . سیمرغ نیز درشاهنامه، همیشه درابرتیره (باران زا) میآید ومیبارد( با آب ، سبزوتازه میکند) ، ودربرق ، میدرخشد( روشن وخندان میکند .آذرخش درفرهنگ ایران، نماد خنده است ) . وما امروزه که با تصاویر« خدایان شخصی » درادیان خوگرفته ایم وبرایمان اندیشه ای بدیهی شده است ، به چنین تصویری ازخدا ، میخندیم ، و آنرا خرافه وبدوی وکودکانه وجاهلانه میدانیم ، چون معنای دقیق ِاصطلاح « مرغ » و یا « رود » ویا « دریا » را نمیدانیم چیست . این رود واین دریا کجاست که برویم وآن را ببینیم ؟ این رود و دریا  درجغرافیای زمین نیست . ما ازدو واژه « رود » و « دریا » ، مطلبی را نمی فهمیم که منظوراین فرهنگ بوده است . « رود » ، به معنای « آب روان یا آب رونده » است، و «دریا= درای آپ » ، به معنای « آب با آهنگ، یعنی آب مواج» است ، یا به عبارت دیگر، آبی که ببالا وبپائین ، کشیده میشود، آنچه پائین است ، ببالا کشیده میشود و آنچه بالاست، بپائین کشیده میشود وپائین هیچگاه ازبالا، بریده نمیشود  . یکی ازنامهای خود این خدا ، « خیزاب = موج » است .

Categories
پاره اندیشی

جنگ خدای ِ« کمال» با خدای ِ« تـازگــی »

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

جنگ خدای ِ« کمال»
با خدای ِ« تـازگــی »
« بینش ِکامل یاکمال ِبینش»
بینشی هست که جان ومغزوچشم ودماغ رامیخشکاند
«خرد»،درفرهنگ ایران،«آب روانست»

خشک شد بیخ طرب ، راه خرابات کجاست ؟
تا درآن آب وهـوا ، نشو ونمائی بکنیم – حافظ

این اندیشه که « تازه خواهی » گوهرذاتی انسانست، ومعرفت نیز تابع این« اصل تازه خواهی فطری» اوست ، درداستانی از منطق الطیر،بازتابیده شده است . شیخ فرید الدین عطار، میسراید که :

میشد آن سقـّا مگر آبی به کف    دید سقائی دگررا پیش صف
حالی این یک، آب درکف، آنزمان
پیش آن یک رفت وآب خواست آن
مردگفتش ،ای زمعنی بی خبر   آب داری . آب میجوئی دگر؟
گفت ، هین آب ده، ای بخرد مرا    زانکه دل بگرفت زاب خود مرا

سقائی ازسقائی دیگر، جامی آب میخواهد. آن سقا به او میگوید که توخودت آب داری ، پس چرا دیگر ازمن آب میخواهی . گفت من ازآب خودم ، دلم گرفته وازآن سیر وملول شده ام ، وآبی تازه میخواهم . آنگاه عطار، ناگهان با یک ضربه ،این اندیشه را با داستان آدم ، درقرآن وتورات،که داستان عصیان او از امرالله درخوردن از درخت ممنوعه ( یا خوشه گندم ) هست ، با ظرافتی بی نظیر، پیوند میدهد.  واین « عصیان » را پیآیند « تازه خواهی گوهری انسان » میداند .

Categories
پاره اندیشی

حقیقت، همیشه تازه میشود « تازگی وروشنی باهم » اولویتِ« تازگی»بر«روشنی»

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

حقیقت، همیشه تازه میشود
« تازگی وروشنی باهم »
اولویتِ« تازگی»بر«روشنی»

رابطه تازگی باحقیقت درفرهنگ ایران

حقیقت، برقهائی هستند که تازه به تازه
از « ابـر تیره » ،  میدرخشند

انسان، درجستجوی بینشی است که زندگی را تازه کند و زندگی، تا هنگامی زندگیست، که بینشهای تازه میآورد . تازگی زندگی، با تازگی بینش باهم انبازند .« تازگی بینش » ، همان « سبزوروشن بودن » است ، و « گوهروطبیعت ، یا تخم انسان » ، درفرهنگ ایران ، از« روشنی وسبزی آسمان »  پیدایش یافته است ( بندهش،1-22 ) ، و« آسمان » درفرهنگ ایران، آسمان ابریست که « نخستین مرحله پیدایش درآفرینش» است ، که مادر واصل آب و آتش( آذرخش= ارتجک ) یا سبزی و روشنی است .

Categories
پاره اندیشی

زندگی ِهـمیشه تازه خیام وعـروسـش

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

زندگی ِهـمیشه تازه
خیام وعـروسـش

چرا ایرانیان،درخدایشان که زمین میشد،
عروس خودرامی یافتند ؟
چرا« آفتابِ سپیده دم »،عروس است؟

« عـروس » ، آرمانِ
« تازه شدن ِهمیشگی زندگی درگیتی»
بوده است

گفتم به عروس دهر: کابین توچیست ؟
گفتا : دل خرّم تو ، کابین من است
عمرخیام

درفرهنگ ایران ، انسان ، خواهان « تازگی همیشه درزندگی درگیتی » هست ، واین عشق به « همیشه تازه شدن »، هزاره ها گرانیگاه تفکردرایران باقی میماند . حتا درآنچه نیز تکرارمیشود وروزمره است ، میخواهند همیشه تازگی را بیابند . همه چیزها ، میتوانند، تازه بشوند . این چیست که زندگی دراین گیتی را همشه ازنو تازه میکند ؟ امروزه ، آرمان «نو بودن» و« پیشرفت » ، جانشین این آرمان « تازه شدن همیشگی درگیتی » شده است .

Categories
پاره اندیشی

گفتگوبا « عـروس زمان » وتفاوت آن با « سکولاریسم وارداتی »

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

گفتگوبا « عـروس زمان »
وتفاوت آن با « سکولاریسم وارداتی »

گفتم به « عروس ِدهر» ، کابین توچیست ؟
گفتا :   دل خـرّم تو ، کابین منست – عمرخیام

روشنگری وسلب مرجعیت ازگذشته

چه هنگامی درتاریخ ، جامعه ، نیازمند روشنگری میشود ؟ و چه کسانی شیفته روشنگری وروشنگر میشوند ؟ هنگامیکه جامعه درمی یابد که «جوانی وشادبودن درزندگی  خود» را گم کرده است. انسان ، هنگامی روشن میشود، که ازنو ، جوان میشود، که  لبریزاززندگی میشود . چیزی روشن میشود که ازنو، سبزمیشود ، ازنو، بهار میشود . همه چیزهائی که ازگذشته ، یا درتاریخ مانده اند، میدان حرکت را براوتنگ میسازند، و بارسنگین بردوش اومیشوند، واورا خم میکنند،ونیروهای اورا ، بیهوده زیراین بار، تلف وخرج میکنند وهرزمیدهند. اودرهمه آنچه، ازگذشته،مانده است، نیروهای تاریکی  درمی یابد که اورا میافسرند وملول میسازند ، و ازجنبش وشادی باز میدارند، و راه لبریزشدن زندگی را ازگوهرخودش می بندند . اینجاست که ناگهان ، زیر« ِکل مرجعیت گذشته وگذشتگان» میزند . درواقع خیام دراین رباعی، همین پرچم طغیان برضد همه « مراجع درگذشته» را میافرازد:

Categories
پاره اندیشی

آسایش ازجنگ میان عقاید چرا سکولاریسم ، دین است ؟

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

آسایش ازجنگ میان عقاید
چرا سکولاریسم ، دین است ؟

می خوردن وشادبودن ، آئین منست
فارغ بودن زکفرودین ، « دین من»است
گفتم به « عروس دهر» :  کابین تو چیست ؟
گفتا : « دل خرّم » تو ، کابین منست
عمرخیّام

چرا دین خیام ، آسایش از کفرودین است ؟
این چه دینی است که میخواهد ، فارغ از دین بشود ؟

اندکی دراین رباعی خیام باهم بیاندیشیم . خیام میگوید ، دین من ، بیدینی است . « آزاد وفارغ وآسوده بودن ازکفرودین » ، نه تنها دست کشیدن از اسلامست که درآن روزگار، دین بشمار میرفت، بلکه دست برداشتن از مسیحیت ویهودیت و… نیزهست که کفر شمرده میشدند . ویژگی ایمان به هریک از این ادیان ( یابینش وآموزه ای که میآموزند) آنست که باید پذیرفت که کار آن آموزه ، روشن کردن حقیقت است، و طبعا ایمان به ادیان دیگر، کفرند، چون حقیقت را میپوشانند وتاریک میسازند،وخواه ناخواه ضد حقیقت هستند .

Categories
پاره اندیشی

مستی و راستی « انسان، سرچشمه حقیقت است »

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

مستی و راستی
« انسان، سرچشمه حقیقت است »

ایرانیان به « می یا شراب » نام « باده » داده بودند ، چون درباده ، ویژگیهای » باد = وای= واز» را میدیدند . ویژگیهای « باد» چه بود ؟ باد که دراصل « وای » باشد،  درسانسکریت ، « دوای» است که به معنای « دوتا باهمست » ، و آنچه دوپا یا دوبال باهمست ، میتواند ازخودش ،برود و پروازکند وبوزد .

Categories
پاره اندیشی

درفرهنگ ایران خدا ، باده نوشیدنی هست خدا،اصل ِنوآفرینی درتحوّلست

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

درفرهنگ ایران
خدا ، باده نوشیدنی هست
خدا،اصل ِنوآفرینی درتحوّلست

باده تـوئی ، سـبو مـنم
آب ، توئی و جـُو، منم

خدای ایران،« باده نوشیدنی»هست . چرا ایرانی درجستجوی خدائی است که گوهرش ، نوشیدنیست ؟ چرا ازخدا یا از حقیقتی  که نمیتوان نوشید وچشید ومزید ، روی برمیگرداند ؟

Categories
پاره اندیشی

آیا با قلب میتوان اندیشید؟ قلب،سرچشمهِ پخش ِگرمی

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

آیا با قلب میتوان اندیشید؟
قلب،سرچشمهِ پخش ِگرمی

انسان جوینده ، هنگامی باقلب بیندیشد، پیامبراست
شیخ فرید الدین عطار نشان میدهد که انسان
با « تفکرقلبی » میتواند به آزادی برسد

چون ترا « یک قبله» باشد درجهان
گر دگرجوئی ، توئی از گمرهان
امرحق ، داده « میان جان » قرار
« مذهبت، اینست » ،       مگذر زین دیار
چون ترا حق ، بندگی فرمود بس
تو چـرا پـُرسی همی مذهب زکـــس

« هیچکس ، حق ندارد از مذهب ودین کسی بپرسد» ؟  هیچ حکومتی ، حق ندارد ازانسانی بپرسد که مذهب ودین تو چیست “. هرقدرتی وهرکسیکه چنین پرسشی بکند، حق آزادی را ازانسان، سلب وغصب میکند، وقداست خدا را ازبین می برد . این تحریم ِ«حق پرسش دین ومذهب ازانسانها » ، ازکجا سرچشمه گرفته است ؟

Categories
پاره اندیشی

داد،آنست که اگرمردمان حقیقت را نیزنیابند، درزندگی ،« حق به آزادی » دارند

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

داد،آنست که اگرمردمان حقیقت را نیزنیابند،
درزندگی ،« حق به آزادی » دارند

« فریدالدین عطار »

آیا رسیدن به حقیقت وشناخت حقیقت یا حق ، شرط ، داشتن آزادی هست ؟ آیا کسانیکه حقیقت را نمی یابند ویا تخصص درشناخت حق یا حقیقت ندارند ، حق به آزادی ندارند ؟
آیا این داد هست که اغلب مردم ، که به حق یا به حقیقت نمیرسند ، محروم از آزادی باشند ، و تابع ومحکوم کسانی باشند که خود را « دارنده حق وحقیقت » میدانند ؟

فرید الدین عطار، این را برضد اندیشه « داد » میداند .  رسیدن به حقیقت ویا به حق ، شرط « آزادی انسان » نیست ، بلکه جستجوی آگاهانه یا نا آگاهانه حق وحقیقت که درگوهر جان هرانسانی بطورفطری هست ، به انسان ، حق به آزادی میدهد .

امروزه ، این اندیشه ها برای ما درمفاهیم واصطلاحاتی انتزاعی وفلسفی بیان میشود که ازغرب وام وام کرده شده است . ولی مفهوم « جان » درفرهنگ ایران ، که قابل ترجمه به زبانهای دیگرنیست ، چون ازاصل ، اولویت برهرگونه ایمانی داشته است ، استوار بر « اصل جستجوی همیشگی دربینش » هست . جان ، یا « جی» اصل جفتی هست . درجان ، انسان وحق یا حقیقت ، جفت همند و همدیگر را میکشند ومیجویند .

Categories
پاره اندیشی

درسکولاریسم،انسان،میتواند جهان را مستقیما بشناسد

درسکولاریسم،انسان،میتواند جهان را مستقیما بشناسد .
…………………………………………….
گرانیگاه فرهنگ ایران، جستجوی زندگی درگیتی هست . درفرهنگ ایران ، جویندگی ، بنیاد شناخت زندگی درگیتی هست . او چه میجوید ؟ انسان ، زندگی شاد ( بهزیستی) را درجهان میجوید و میتواند آنرا درجستجو ، بیابد . اساسا واژه « جی » که جان یا زندگی باشد، دراصل دارای این معانی هست : 1- عشق ومهر( یوستی) 2- کشش 3- انبازی ( آسن ، یوغ، جفتی، مهر) ، 4 – توافق وهمآهنگی و5- شاهین ترازو .

به عبارت دیگر، انسان ، گوهری یا بذری هست ( مردم= مر+ تخم ) که درانبازو جفت شدن ( یا مهرورزیدن وآمیختن وهمکاری ) با گیتی ، آفرینندهِ روشنی وشادی وجنبش میشود . بذرانسانی، درختی میشود بالنده وسرفراز که بارش ، خرد بیننده وگفتارخوب هست .

Categories
پاره اندیشی

عشق به زیبائیهای نهفته درجان انسان، سرچشمه همه ارزشهای مردمی انسانست « مفهوم ِعشق ، نزد مولوی »

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

عشق به زیبائیهای نهفته درجان انسان،
سرچشمه همه ارزشهای مردمی انسانست
« مفهوم ِعشق ، نزد مولوی »

با چیرگی شریعت اسلام دراجتماع ، سخن گفتن ازعشق ، بسیاردشواروپیچیده بود ، وهست وخواهد بود. نزد عارف ، «عشق » ، اولویت برهر«ایمانی واعتقادی » دارد ، وازاین رو ، عشق ، پدیده « وراء ایمانها ، یعنی فراسوی ایمان وکفر، فراسوی ایمان به اسلام ومسیحیت ویهودیت و… همه ایسم ها » است . این عشق ، چنانچه پنداشته میشود ، فراجهانی و آسمانی وماوراء الطبیعی نیست ، بلکه کا ملا زمینی واجتماعی و سیاسی وحقوقی است ، چون این عشق ، « عشق به جان » هست .

مفهوم « جان » در فرهنگ ایران ، دورویه چسبیده وجفت به هم دارد . جان که دراصل « گی + یان = جی + یان » باشد ، به معنای « خانه گی ، یا خانه جی » هست. « گی » ، نام سیمرغست و« جی» ، نام دخترش رام ، زنخدای زندگی ( جی) و زمان وموسیقی وشادی وشناخت است . اینست که هرجانی درهرانسانی ، ازیکسو« آتش زندگی یا اصل زندگی دراو» هست ، و ازسوی دیگر، این جان ، تخمه یا بذری ازخوشه سیمرغ یا خدا هست . درجان ، خدا وانسان باهم جفت هستند .