تازهترین نوشتهی سیامک مهر نویسندهی زندانی
نوشتاری که میخوانید تازهترین نوشتهی سیامک مهر نویسندهی زندانی در، زندان حکومت اسلامی میباشد.
با آرزوی رهائی هرچه زودتر سیامک و سیامکها، و برخاستن میهن.
ر. ایرانی
درباره اتهام ” توهین به مقدسات ”
به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی و امر و پدیدهای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه و توجیه و تفسیری قابل تعرض نباشد و در همه حال میباید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است
زمانیکه حکومت اسلامی تشکیل شد، ازآن پس، «اسلام» دین مردم نیست، بلکه ایدئولوژی حکومت است. ایدئولوژی سیاسی است. وسیله کسب قدرت و حفظ قدرت است. زمانیکه دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت شد، از آن پس، مقدسان ومقدسات، ابزار کسب وحفظ قدرت وانحصارات است. سیاست تمامی امور و پدیدهها را به ابزار تبدیل میکند. حتا نان سفره مردم را. مانند همین مضحکه یارانهها که دولت احمدی نژاد براه انداخته است.
در رژیم استبداد دینی، مقدسات ومقدسین، ابزار سرکوب واختناق وبهانهای است برای ساکت کردن و حذف و نابودکردن مخالفان و معترضان وضع موجود. مومنین اگر نگران حرمت واحترام مقدسات خود هستند، میباید آنها را در صندوقچهای در خانه و حریم خصوصی خود نگهداری ومحافظت کنند. با قراردادن مقدسات برسر راه دیگران و سد معبر کردن، طبیعی است که مقدسات و مقدسان زیر پای عابران لگد هم بخورد.
مقدسات در حوزه خصوصی وشخصی شاید به دیگران آسیب جدی وارد نسازد، اما اگر این معتقدات و باورهای جاهلانه مذهبی ومادون ِارتجاع، به سیاست و قانون وعرصه عمومی وارد شود، آنزمان حق ِ طبیعی ومدنی وشهروندی دیگران است که از حقوق وآزادیهای خود در برابرتجاوزات مومنین به دفاع برخیزند.
اساسا امور مقدس، اشیا مقدس، اشخاص مقدس ومجموعا مقدسات، سرگرمی ودلمشغولی انسان قدیم وپیش مدرن و بدوی وعقب مانده است. مقدسات که نقش ضد تکاملی آن مسطمح نظر حاکمان اسلامی است، در حقیقت دستمایه وسرمایه قدرتها وشیادان برای پسمانده نگه داشتن مردم وجامعه است. وسیله تثبیت جهل وتحمیق عمومی است. مردمی که این همه مقدسات دارند، خفهاند، خفقان گرفتهاند. چون در هر نقطهای که با قدرت برخورد وتصادم داشته باشند، در واقع با مقدسات در افتادهاند. با مقدسات، یعنی با اموری که چون وچرا نمی پذیرد. واجد هیچ کاستی وعیب وزشتی نیست وهیچ وجه زیانباری در آن متصور نخواهد بود. نقدناپذیراست وخرد بشری را راهی به سنجش میزان ومقدار حقیقتش نیست. پاکی وخالصی وحقیقت مسلم است. امر قدسی دور از دسترس انسان وفرا کائناتی است.
در رژیم اسلامی، علاوه بر هر سنگ وچوب واستخوان مردههای هزاران ساله که در بیابان ها یافت شده وگنبدی بر آن نهادهاند و مقدسات ساخته اند، امور و پدیدههای معمول و عادی بشری نیز مقدس شده است. شهر مقدس، نظام مقدس، دفاع مقدس… بنابراین و به عنوان مثال، اگر گفته شود که قم شهر کثیفی است لابد به مقدسات توهین شده است. وبا جنگ که از پدیدههای زشت بشری است، قابل نقد وانتقاد نیست. هیچکس نباید درباره هشت سال نکبت و ویرانی وجنایات جنگ جمهوری اسلامی با عراق حرف بزند. اینکه یک فرقه جاهلانهیِ مذهبی، برای خود مقدسین ومقدسات بی شماری ساخته وپرداخته است، نه برای اعضای آن فرقه امتیازی محسوب میشود ونه برای دیگران مسئولیتی به همراه دارد. هیچ اتهامی به اندازه اتهام “توهین به مقدسات” سخن لغو ویاوه ومهملی نیست. مقدسات در رژیم اسلامی سنگری است که حاکمان و صاحبان قدرت پشت آن پنهان شده وبا آزادی وحقوق بشر می جنگند. از طرفی، سنگ وچوب وکتاب وکلام واستخوان مردههای هزارانساله ملک طلق هیچکس نیست. هیچ کس وکیل مقدسات نیست، هیچ کس وکیل قرآن نیست، وکیل نبی نیست. قرآن نیزبه مانند میلیونها عنوان کتاب دیگر، نمیتواند از چون وچرا و از شک ونقد و بررسی مُبرا و بدور باشد.
هر چند توهین به کتاب شفای ابنسینا وکتاب سیاست ِ ارسطو محلی از اعراب دارد، در آن صورت توهین به کتاب قرآن نیز دارای معنی است.اینکه اعضای یک فرقهی مذهبی کتاب دینی خود را مقدس و آسمانی بپندارند، برای دیگران وظیفهای بهمراه نمیآورد، در آسمان چاپخانهای وجود ندارد که کتاب تولید کند. با آسمانیخواندن یک کتاب و یک متن هیچ چیز تغییر نمیکند.
ازسویی دیگر، هرآنچه، هر شیئ و شخصی، وهرکلام ومکانی که از نظر معتقدات اعضای یک فرقهی مذهبی، مقدس و پاک و معصوم انگاشته میشود، اگر از دید دیگران و دگراندیشان، بویژه وقتی که از منظر تاریخی به این موضوعات ومسایل وامور مینگرند، خرافاتی زشت و پلید و مظهر تباهی دانسته شود، آیا ایشان میباید خفقان بگیرند؟ میباید دهان خود را ببندند وهیچ نقدو انتقاد وتحلیل وتفسیری در این موارد نداشته باشند؟ چرا که ممکن است احساسات ِمومنین یک فرقهی مذهبی جریحهدار شود و حمل بر توهین به خود کنند؟
آیا مشکل بیشتر از هر کجا در احساسات نامتعادل ایشان نیست؟ آیا این احساسات در حقیقت توحش انسانهای بدوی و یا نوعی بیماری عصبی نیست؟
درباره اتهام “سب النبی” نیز باید گفته شود که مردههای هزاران ساله وکیل ندارند. “توهین” به شخص حقیقی زنده معنا دارد که می باید با پاهای خود به دادگاه رفته واز فرد توهین کننده به شخص خود شکایت کند. هر چقدر “سب السقراط” و “سب الکنفسیوس” معنا دارد، آنوقت “سب النبی” هم با معنی است. اگرچه این قیاس مع الفارق است!
در رژیم اسلامی، سیاست مقدس شده است و تنها متولیان امامزاده ها وقدیسین و آنهایی که به عالم غیب(!) متصلند و نماینده خدا میباشند، مجاز به دخالت درسیاستند. گردش قدرت فقط وفقط در میان اعضای یک فرقه جاهلانهی مذهبی که البته هر یک خود نیز مقدسند جاری است. در نظام اسلامی نقد و انتقاد وگردش وجابجایی قدرت تنها وتنها در و از درون ممکن است. درچارچوب تفکر فرقهای، هرکس عضو فرقه وسرسپرده نیست، دشمن است و وظیفه ایمانی اعضای فرقه است که تا حذف فیزیکی وی تلاش کنند. به همین دلیل در رژیم اسلامی لیبرالها، دموکراتها، کمونیستها، سکولارها، ملیگرایان وسایر دگراندیشان و اقلیتهای مذهبی، مرتد و محارب و معاند و ضدانقلاب وعامل صهیونیزم بین المللی خوانده میشوند و هر انگ و افترایی که به آنان بسته شود، توجیه فرقهای و ایمانی داشته ودر چهارچوب کلی مقوله “فتنه” و فتنهگران میبایست از صحنه و صفحه گیتی حذف شوند.
نظام سیاسی را مقدس انگاشتن، قدرت را مقدس دانستن، همانطوریکه دائما از بوق و بلندگوهای رژیم اسلامی از”نظام مقدس جمهوری اسلامی” سخن می رود، آیا جز مخالفان سیاسی را کافر خواندن و هر اعتراض وانتقاد را به معاند و دشمن نسبت دادن وسرکوبی مخالفان وشهروندانی که به گردش و جابجایی قدرت در دمکراسی معتقدند، معنی و مفهوم و نتیجهی دیگری در بردارد؟
به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی وامرو پدیدهای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه وتوجیه وتفسیری قابل تعرض نباشدودرهمه حال میباید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است، در صورتیکه در آیین وآموزه اُقتلو-اُقتلو، بیمقدار و بیارزشترین واقعیت و پدیده هستی جان انسان وزندگی اوست. اعدام وتیرباران و دارزدن وترور وقصاص ودست وپابریدن و چشم درآوردن، تازیانه زدن به تن ِانسان و سنگسار وجود ِنازنین انسان، جزو اصول حیاتی و اساس و رمز پایداری و ماندگاری آیین اُقتلو-اُقتلو است.(آموزه ی قُتلواتقتیلا)
سیامک مهر (محمدرضا پورشجری سابق) نویسنده وبلاگ گزارش به خاک ایران
اردیبهشت90- زندان رجایی شهر