Categories
چاشنی های اندیشه

جان هرانسانی ، خانه ونیایشگاه ِ زنخدا جی ( خرّم )، یا « اصل زندگی وعشق ورا مشگری و جوانمردی وزیبائی » است …

جان هرانسانی ، خانه ونیایشگاه ِ زنخدا جی ( خرّم )، یا « اصل زندگی وعشق ورا مشگری و جوانمردی وزیبائی » است . و درست درهربامدادی ،که « با م + داته » یا « پگاه » یا « اوُش+ بام » باشد ، وانسان ازخواب ، چشم میگشاید تا زندگی تازه را ازنو آغازکند ، این زنخدای عشق وزندگی ورامشگری و جوانمردی ، از« شب که ارتا » باشد ، زاده میشود ، وبه پیشبازانسان میشتابد، تا اورا درآغوش گیرد . چون « نگاه چشم » هرانسانی نیز، زایش همین «خرّم یاجی» اززهدان ِارتاست که « مردمک چشم » نیزهست . « پَگ» در« پگ+گاه »، نام زن نارپستانست ، و«بام » یا « وام «هم ، به معنای. پستان وهم به معنای « زنخدای عشق » است . به « جُدی » که نام ماه دهم ( دی= خرّم ) نیزهست ، « آبام گاه » ، گاه زنخدای عشق یا بام گفته میشود . معنای جدُی درعربی ، مردبخشنده است ، و این واژه همان واژه « جد دی » هست که بنا بر اقرب الموارد ، به معنای « سخی وبخشنده وجوانمرد » است . ولی « جد+ دی » به معنای « شیرزنخدا خرّم » است . اینست که مولوی با شناخت این پیشینه فرهنگی دربلخ که نیایشگاه این زنخدا( شاده = خرّم ) بود، میسراید که :
هرروز بامداد ، درآید یکی پـری
بیرون کشد مرا ، که زمن ، جان کجا بـَری
گرعاشقی ، نیابی ، مانند من ، بـُـتـی
ور تاجری ، کجاست چو من ، « گرم – مشتری »
ورعارفی ، « حقیقت معروف جان » ، « مـنـم »
ور کاهلی ، چنان شَوی ازمن ، که برپـری
خرّم ، پریزاداست و مادرش ، پری ، یا شاه پریان ارتا ، یا سیمرغست . این اصل عشق وشادی( نام دیگرش شاده است ) و موسیقی و جوانمردی وزیبائی، انسان را ازخواب بیدارمیکند ، وراه فرار وگریز را به من می بندد ، و مرا به عشق به خود فرامیخواند ومیگوید: این منم که اصل زیبائی هستم واین منم که مشتریها را گرم میکنم ، ومن همان « حقیقت جان تو ، و جان هرانسانی هستم » ، و اگر کاهل وبیحال باشم ، مرا خیزان وپران ورقصان میکند .

http://www.jamali.info/chashniha )

پاسخ دهید