29 – 31 — اندیشه هائی ازمنوچهرجمالی
***
***
گـُمان، که امروزه معانی ظن و شک و دودلی و تردید و عدم اطمینان را یافته، به واژه «گومه» در پهلوی باز میگردد، که به معنای «باهم و تواءمان» است، که در واقع همان «ویمان» باشد، و این، به معنای «ترکیب و سنتز دو چیز در یک لحظه شتاب آمیز» بوده است. از این رو گمان در فرهنگ ایران «پیک تیزبال» است و در سانسکریت همین واژه به معنای «تخت روان و گردونه تیزپرواز» میباشد. اندیشیدن آفریننده، گمان تیزپریست که میتواند ادراکات مختلف را در آنی باهم سنتز کند. با تحریف مفهوم «گمان»، یکی از آفریننده ترین تجربیات و اصطلاحات خود را از دست داده ایم. گمان، اندیشیدن سنتزی بوده است
چه ظلمهای جگرسوز که درین مملکت بنام عدالت اجرا شده و چه جنایتها و شقاوتها که در زیر پردۀ سیاست و مذهب بعمل آمده است. کدام خانواده را میتوان یافت که از دست ظلم حکام و از دسیسه و حیلههای شرعی آخوندهای ما داغ بر دل نبوده و خانمانش نسوخته باشد. دستگاه سلطنت و حوزۀ روحانیت ایران و بعبارت دیگر دربار شاه و درگاه شیخ ما، یگانۀ مسبب خرابی ایران و زبونی و گرسنگی ایرانی گردیده است و تا این دو مرکز اصلاح نشود از اعلان جمهوریت نیز، امید نجات نمیتوان داشت. چنانکه گفتیم ملت عثمانی در یک زمین صاف و همواری بنای جدیدی برپا میکند ولی ما باید یک عمارت کهنه و شکسته و دود گرفته و سیاه شده را از جا برکنیم و زمین آن را هموار سازیم و آنوقت روی آن، بنای باشکوه استواری بلند کنیم.
سائقه پیشرفتِ همیشگی بسوی کمال و آزادی و سائقه بازگشت همیشگی به عقب و تکرار گذشته، همیشه باهم گلاویزند. هر پیشرفتی در کمال و آزادی، ناچار دچار بازگشت قهقرائی میشود. از اینکه همیشه میتوان بسوی کمال و آزادی پیشرفت کرد، یک خیال خام هست. این دیالکتیک پیشرفت بسوی آزادی و، بازگشت به قهقرا هست که سیر تاریخ را معین میسازد. هر جنبش پیشرونده ای در مدنیت، سائقه بازگشت توحش را برمیانگیزد. توحش همیشه در انسان، آتش زیر خاکستراست
حزب الله پول دارد؛ نیرو دارد ، امکانات دارد ، اما به چه کنم ، چه کنم افتاده است.
گفتاری از وحید جلیلی، سردبیر ماهنامه راه، در باب آسیب شناسی نیروهای انقلاب
سؤال همیشگی: چه كار بايد كرد؟!
یادداشتهای زیر را می توان ادامه نوشتار سال گذشته ام در همین زمینه که در ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ انتشار یافت تلقی کرد. این یادداشتها را از منظر یک ایرانی ارمنی الاصل که به تاریخ و فرهنگ هر دو کشور آشنا و علاقمند است به رشته تحریر در آورده ام. نوشتار حاضر حاوی برداشتهای شخصی من از اوضاع و احوال و تحولات سرزمین اجدادی است …
ایرانیان « اندیشیدن باخـرد» را «غربال کردن» میدانستند. درمتون عرفانی، غربال کردن، فقط به مفهوم « جستجوکردن» کاسته شده ، و درآئین زرتشتی ، ازخرد ، فقط برگزیدن میان دوبدیل روشن ازهم میخواهند. درحالیکه این اندیشه بیان میکند که این خرد است که فقط درجستجوکردن وآزمودن ، برمیگزیند. خرد انسان، نیک وبد رادرجستجوو تجربه برمیگزند. برگزیدن درست همان واژه « پـر+ ویـزن » است که نام الک هم هست. «wizen » همان واژه « ُگزیدن » است. wizindan به معنای برگزیدن وترجیح دادن وتشخیص دادن درجداکردن ازهمست .واژه « وزیر= wizir»که عربی شده است،به معنای قضاوت وتصمیمست.خرد،الک وغربالیست که درجستجوکردن برمیگزیند .
تاریخ، انباریست از تجربه ها و بینشها و آئین ها و شیوه های تفکر و ادیان و مذاهب و مکاتب فلسفی گوناگون که انسانها در هزاره ها اندوخته اند. خرد هر انسانی در هر دوره ای، غربالیست برای الک کردن ِ نو به نو ِ این توده روی همریخته هزاره ها، تا مایه های آفریننده را برای زندگی خود بیرون آورد. تاریخ، آشغالدان نیست (چنین سخنی، تحقیر انسانیت است) و با دور ریختن تاریخ به عنوان آشغال، فراموش میکنند که گنج نهفته خود را که در میان آن آشغال، پخش است، نیز دور میریزند. اینان در خرد خود، هنوز غربال را کشف نکرده اند
مرکز موسیقی نژاد
گامی
در جهت زنده کردن موسیقی اصیل ایرانی
ادامه این مرکز نیازمند حمایت شما میباشد
http://www.nejadmusic.com/classes.html
ویولون اسدالله ملک در ماهور
http://www.youtube.com/watch?v=NU0OVNvcc_Y&feature=related
بسیار بسیار سپاسگزارم که لطف می کنی و برخی از نظریات آقای جمالی را برای من ارسال می داری. حتماّ از من توقع داری نظرم را درباره آقای جمالی بگویم. بسیار عالی. من هم نظرم را می گویم بی آنکه تعصبی داشته باشم و بی آنکه چپ بودن خود را انکار کنم. کاش این آقای جمالی تئوریسین چپ ایران بود …
حقیقت را میتوان در پاساژهای پرپیچ و خم و بی سروته و رنگارنگ زندگی جست، نه در تنهاراه مستقیم بیایانی که سرانجام به «کاخ حقیقت» خواهد رسید. این پاساژهای پرپیچ و خم زندگی پر از دیدنیهای شگفت انگیزهستند که باید در آن ولگردی کرد، نه در راههای مستقیم ملال آور و تهی، با شتاب دوید، تا روزی به پایانش رسید که کاخ حقیقت است، ولی درش به روی همه بسته است