Categories
چاشنی های اندیشه

اندیشیدن، در فرهنگ ایران، نقدکردن «معانی» هست که در «جان انسان، روان هستند» هستند …

اندیشیدن، در فرهنگ ایران، نقدکردن «معانی» هست که در «جان انسان، روان هستند» هستند، وباید درتن وحواس انسان، شکل به خود بگیرند (دیسیده = دیشیده شوند). جان که «جی+یان» باشد، به معنای جایگاه وخانه «جی = ژی» هست. ژی از آنجا که اصل جفتی است، سرچشمه آفرینندگی وسرشاری و جنبش است. جان، جفت شدن آب و آتش (گرمی وخویدی) است، یعنی هم شیرابه واَنگ ومان ومایه است، وهم گرمی، و بدینسان، «رنگ» یا شیرابه روانست. آتش و آب (شیرابه)، هردو، بی شکلند. مسئله، جوشش این شیرابه ومایه گرم روان است که حقیقت باشد، و اندیشیدن، شکل دادن به این آب رون و آتش شعله ور، درتن ودرحواس انسان میباشد. هرکسی، درتن وحواس ورفتاروگفتارش، شکل ویژه انفرادی خودرا به آن میدهد که خاص آن فرداست. این اندیشه کهن را عطاربدینسان درمصییت نامه ازنو، بازتابیده است
ذات جان را معنی بسیار هست لیک تا نقد تو گردد، کارهست
هر معانی، کان ترا درجان بود تا نپیوندد به « تن»، پنهان بود
چون به تن پیوست آن، خاص آن تست
نیست خاص آن تو، گردرجان تست
جان، سرشاراز معانی (معنا = مانا = مان = انگ وشیرابه) است و، نقدکردن آن در شکل دادن آن در تن خود، از راه اندیشیدنست. اندیشیدن، آنچه درجان شکل ناپذیراست، درتن وحواس، شکل میدهد.

http://www.jamali.info/chashniha )

پاسخ دهید