Categories
چاشنی های اندیشه

چرا انسان، « من » هست؟ چرا انسان درایران به خود « من » میگوید؟ …

چرا انسان، « من » هست؟ چرا انسان درایران به خود « من » میگوید؟ چون انسان خودرا، « کان وگنج » میشناسد. « مـن » چیست؟ « آنچیزیست که می مـنـد = آنچیزیست که می اندیشد ». منیدن یا اندیشیدن چیست؟ من، درمنیدن که اندیشیدن باشد، به خود شکل میدهد، و شیرابه رنگارنگ جان خودش را در رنگارنگیش، پدیدارمیسازد تا « من » بـشود. هر انسانی از این رو به خود « من » میگوید، چون « من یا مان »، شیرابه و مایه تخمیرگر درون چیزها و درون خود اوهست. انسان نیز چون همه گیاهان، سرچشمه شیرابه هاست. و منیدن که اندیشیدن باشد، روند پدیدارساختن و زایانیدنِ این شیرابه وجوهر، درشکلهای گوناگون و قوس قزح رنگهاست. نخستین انسان که جمشید باشد وبُن هرانسانیست، از دیدن سنگهای رنگین، به آنها دل می بازد و شیفته آنها میگردد. او این سنگهای گرانبهای رنگارنگ را از سنگهای خاره ( خاره = زن ) میزایاند و افسون میکند. او درست با زایانیدن سنگهای رنگین گرانبها، از خاره ها، خود را میشناسد. انسان درمنیدن باخردش، نه تنهاسنگهای گرانبهارا میزایاند، بلکه درهمان روند زایاندن طبیعت، غنای خودرا نیز میزایاند. آنچه درکان خود رنگین وگرانبهاست، در زایانیدن طبیعت و درزایانیدن انسانها، پیدایش می یابند. زایانیدن جهان واجتماع، روند. زایانیدن خود است. ماباید دایه جهان و اجتماع بشویم تا غنای خودرا بیابیم.

http://www.jamali.info/chashniha )

پاسخ دهید