هشت انقلاب آرام که در جامعه ايران جريان دارد
رادیو فردا / مجید محمدی
کسانی که منتظر وقوع انقلاب در ايران و براندازی جمهوری اسلامی هستند بعضا بدين نکته توجه ندارند که حکومت جمهوری اسلامی ۳۳ سال در حال براندازی تدريجی خود بوده است …
کسانی که منتظر وقوع انقلاب در ايران و براندازی جمهوری اسلامی هستند بعضا بدين نکته توجه ندارند که حکومت جمهوری اسلامی ۳۳ سال در حال براندازی تدريجی خود بوده است …
شاهنامه فردوسی از مکروهترین آثار ادب فارسی برای روحانیت شیعه و روشنفکران مذهبی شیعه بوده است. در تعلیمات این گروهها تقریباَ اثری از ذکر یا ارجاع به این اثر وجود ندارد (مگر آن که ابیاتی از اشعار آن را که به بخشی از فرهنگ عمومی ایرانیان تبدیل شده بدون وقوف به این موضوع از فردوسی به عاریه گرفته باشند). البته پیش از انقلاب بهمن ۵۷ تلاشهایی توسط برخی از روحانیون مانند مرتضی مطهری صورت گرفت تا میراث فرهنگ ایرانی با اسلام پیوند یابد تا این میراث صرفاً توسط حکومت پهلوی در جهت ملیگرایی و تقویت مبانی شاهنشاهی یا توسط روشنفکران سکولار علیه نگرش سیاسی و فرهنگی روحانیت و اسلامگرایان و تعالیم آنها مورد استفاده قرار نگیرد.
نظریهی پست کلنیالیسم حتی از زمان ادوارد سعید نه نظریهای برای تبیین و فهم دنیای پیرامون بلکه نوعی واکنش فعالیت گرایانه به استعمار و پوشاندن ایدههای ضد استعماری در زرورق نظریه بوده است، استعماری که سال هاست دیگر به شکل سنتیاش وجود خارجی ندارد و تنها دیکتاتورهای ملی از آن برای توجیه استبداد و استثمار خود استفاده می کردهاند.
در ایران نظام جمهوری وجود ندارد تا کسی رئیس جمهور آن باشد…اخلاق، اسلامی و غیر اسلامی ندارد. فرهنگ و تمدن نیز اسلامی و غیر اسلامی ندارد… هنر مسلمانان داریم و نه هنر اسلامی… کسانی که در انتخابات مهندسی شده برگزیده می شوند “عضو مجلس” اند نه نماینده … در عالم واقع یک کل پیوسته و همگن و هم جهت به نام مردم ایران وجود ندارد.
مشکلی که جریان چپ مذهبی و روشنفکران و نواندیشان دینی دارند و موجب شده در جامعهی ایران هم پایگاهی مستحکم پیدا نکنند بی توجهی تام و تمام آنان به رنجهایی است که آدمیان عادی می کشند. هر وقت به آنها می گفتند “مردم کوچه و خیابان از بسیج و انصار به خاطر یک تار مو یا یک کاست موسیقی یا یک بطری شراب کتک و شلاق می خورند یا گزینشها مردم را تحقیر می کنند” پاسخ این بود که “اینها مسائل اصلی نیست” و البته هیچ وقت حقوق شهروندان عادی مسئلهی آنها نبود. فساد و سوء استفاده از قدرت هم هیچگاه اولویت آنها نبود. نظامیگرایان از بی توجهی آنها به رنجهای اقتصادی مردم بهره گرفتند و وعده دادند که پول نفت را سر سفرهی آنها می آورند که نیاوردند. آنها نیز شبیه به همپیمانان کارگزارشان به توزیع رانت و امتیاز می پرداختند و از منابع کشور در دورهای که در قدرت بودند بهره می گرفتند.
اقدام گلشیفته فراهانی در انتشار عکس و فیلمی نیمه عریان به گونههای متفاوتی تعبیر شده است: جلب توجه، خودنمایی و ترویج خود برای گرفتن نقش در فیلمهای هالیوودی، خلاف عفت، سوء استفاده از بدن خود برای جهانی شدن، مقابله با تابوهای رایج، خط شکنی یکی از زنجیر شدگان در مقابله با سرکوب زنان، عکس العملی در برابر جور و جفایی که بر وی و همنسلانش در جمهوری اسلامی رفته، عدم مسئولیت در برابر همکاران سابق در سینمای ایران و… بسیاری اقدام او را ستوده و بسیاری نیز مذمت کردهاند. اما پرسش اصلی همان است که پدرش، بهزاد فراهانی، می پرسد: “چرا دختر من باید دست به چنین کاری بزند؟”
روشنفکران ايرانی (انديشمندانی که در حوزه عمومی فراتر از کلاس درس و تحقيق آکادميک فعاليت داشتهاند) در آستانه انقلاب بهمن ۱۳۵۷ با برخی بر هم افتادگیها به شش گروه قابل تقسيم هستند:
حذف رقیب امروز با کمک رقیب فردا یا حکایت تنها ماندن «علی»
برنامهٔ خامنهای برای سال ۱۳۷۶ به بعد آن بود که با اتکا به روحانیت سنتگرا کار عملگرایان مذهبی با رهبری رفسنجانی و کارگزاران وی را یکسره کند، اما عملگرایان و چپ مذهبی محذوف با یکدیگر متحد شده و پروژهٔ خامنهای و روحانیت سنتی را باطل کردند.
مقامات حکومت این نکته را آموختهاند که کشتن تعدادی اندک در عین آن که امکان و ترس از کشته شدن را در برابر معترضان و خانوادههای آنها قرار میدهد، هم مدیریت اجساد آسانتر خواهد بود و هم تعداد خانوادههایی که قرار است سوگواری آنها مهندسی و کنترل شود کمتر خواهد بود. ولی فقیه تنها در موردی این اصل را نقض کرده و به کشتاری فراتر از ده نفر در روز دست زده که اعتراضات غیرمترقبه بوده یا بخشی از پایگاههای نیروهای انتظامی و بسیجی سقوط کرده است.
بنا به ادعای رسانهها و تبلیغاتچیهای دولتی جمهوری اسلامی «حوادث امروز جهان عرب پس لرزههای انقلاب اسلامی است» (احمد خاتمی، کیهان، ۹ بهمن ۱۳۸۹) و «انقلاب اسلامی ایران الگوی مردم تونس و مصر است». (مصباح یزدی، کیهان، ۹ بهمن ۱۳۸۹)