سیاوشان ایران را بانهایت قساوت میکــُشند وگریه برمظلومیت حسین میکنند، تا خود، خلیفه وامام ِظالم باشند
برچسب: جمالی
منوچهرجمالی
اندیشه های روز به روز
(8)
حکومتی درایران، حقانیت داشت که« دایه ِ نگهبانِ انسان» باشد
نه « پاسـدار ِ انسان »
ازسیمرغ ِدایه ، تا زرتشتِ پاسدار
« گاتا، یسنه، هات 29 »
زرتشت ، نقش دایه ِانسان وطبیعت بودن راطردکرد
ونقش « پاسداراجتماع وطبیعت بودن» را، نقش ِویژه ِخود
ونقش موبدان ساخت
درفرهنگ ایران ، حکومت ، «1- نگهبان جان یا زندگی همه انسانها ، ازگزند وتباهی وستم وتعدی ودرشتی وتهدید، و2- پرستار جانها » درگیتی بود. مسئله بنیادی درفرهنگ ایران، « رستگاری زندگی انسان درگیتی ، از آزار( قهروستم ودرشتی و ترس وتعدی ) بوده است ، نه « رستگاری جان انسان ازگناه » ، واین ، شالوده حکومت سکولار( زمانی= اوامی = سپنجی ) ، وبرضد « حکومت دینی » است، ولی بنابر اندیشه زرتشت ، دریسنه ، هات 29 ، که زرتشت ، با آموزه اش ، پاسدارزندگی درزمان میشود ، شالوده سکولاریته درایران ، ازبُن، متزلزل وویران ساخته میگردد .
دموکراسی میخواهد که « انسـان»، دوباره حرف بزندوحرف بشنود.حرفِ خود را بزندوحرف خودرا بشنود. درباره «خود»حرف بزندو درباره خود حرف بشنود.ما قرنهاست که دیگرحرف زدن وحرف شنیدن از«خود» را ازدست داده ایم. ما صُم وبُکم شده ایم. این «کلمات ابدی وخدائی وعلمی»، ماراصُم وبُکم کرده اند. ازامروز ببعد،بکوشیم که به« زبان خودمان»، حرف بزنیم.کلمه را،آهنگ دل خودمان بکنیم. کلمه ما، تقیه وکتمان وپرده ما نباشد
دموکراسی، یک انقلاب زبانی است. زبان ِتفاهم به جای زبان ِفرمان، به جای زبان ِخدا، به جای زبان قدرت، به جای زبان ِترس، به جای زبان ِوحدت، به جای زبان ایدئولوژی ، به جای زبان دین
از: اقلیت وآزادی، نوشته درسال 1881
معانی «سـبز» درفرهنگ ایران چیست؟ 1 – سبز، رفاه وفراوانی درگیتیست 2 – سبز، عشق ومهراست ( نیازی) 3 – سبز، جنباننده وانگیزنده منش انسانست 4 – سبز، گزند ناپذیری جان درگیتی است( قداست جان) 5 – سبز، واقعیت یابی شادی در زندگی درگیتیست 6 – سبز،پیدایش گوهرخدا درگیتیست 7 – تخمی که جهان ازآن میروید، سبزنام دارد . سبز، مخفف ساپیزه است که اصل جهانست(اساطیرایران، رحیم عفیفی)
تا حکومت،ازدین،جداساخته نشود
وجـدان انسان،
آزاد وآفریننده نخواهد شد
گوهر ِخود ِخدای ایران ، « ارتا = سیمرغ »، همان « آتش ِجان انسان » است، که به « خرد انسانی» ،
دگردیسی می یابد
خرد انسان که پیدایش خود خدا هست، بی نیازازپیامبران و واسطه ها هست
خردِ بُن ِ همه انسانها که «جمشید» باشد، میگوید
جهان را به خوبی من آراستم
چنان گشت گیتی که من خواستم
چرا« منی کردن» جمشید نکوهیده شد؟ چون« منی کردن»، به معنای اندیشیدنست، وخدای تازه وارد که اهورامزدای زرتشت بود، برضد خرد انسانی بود که خودش، مدنیت را بسازد وآبادبکند
انسان، چیزی میشود که میجوید
ملـّت، چیزی میشود که میجوید
جستجو، همیشه درتاریکی است
یافتن«هوّیت»با«آینده» کاردارد
الله، حکیم است.حکومت اسلامی، برشالوده حکمت است.
حکمت چیست؟
با شرّ وازشرّ،میتوان،خیرساخت
با دروغ وازدروغ،میتوان،راستی ساخت
یک فکر،موقعی، تبدیل به یک عقیده میشود که قدرت گسستن ما ازآن بکاهد، ویک عقیده، موقعی تبدیل به فکرمیشود، که قدرت گسستن ما ازآن بیفزاید
جامعه، فقط هنگامی به حکومت، اعتماد میکند که خودش،حکومت بشود.سی مرغ،سیمرغ بشوند
( http://www.jamali.info/chashniha )
منوچهرجمالی
اندیشه های روز به روز
(7)
زرتـشـت و
انسانی که ازاهورامزدا ، گله میکند
—– زرتشت درگاتا ، یسنا، هات 29 —–
زرتشت، واژگـونه سازنده ِ
ارزشهای بنیادیِ فرهنگ ایران
————-
گله از دست ستمکار، به سلطان گویند
چون ستمکارتوباشی ، گله پیش که بریم ؟
گیرم که زدشمن ، گله آری بر ِ دوست
چون دوست جفا کند ، چه تدبیرکنی ؟
سعدی
درسرود زرتشت (یسنه ، هات 29 ) ما با تصویر« کل جان= جانان=All-Leben = مجموعه همه جانها » روبرو میشویم که« جامعه انسانی» نیز بخشی ازآنست ، و درواقع این سرود ، «نیاز دردآلود نهادی جامعه انسانی» را ازروان گـُش ، فریاد میکند که چرا مرا که توانائی نگهبانی خویشتن ازظلم وتجاوزوآزار ندارم ، بی نگهبان وبی رهبر وبی سالارو بی منجی گذاشته ای .
زندگی درزمان،برترین ارزشست = سکولار
ایران، ازاین راه سکولارنمیشود که درقانون اساسی، حکومت ازدین جداساخته شود،بلکه هنگامی سکولارمیشود که مردم، به زندگی درزمان، برترین ارزش را بدهند نه به آخرت