جامعه وملت، خوشه ای به هم پیوسته ازتخمهای گوناگون ومتنوع ِجانها وخردهای انسانها ست . وهمکاری وهمپرسی وهمداستانی وانبازی آنها باهم، « اصل ِآفرینندهِ دانائی » وبهزیستی (شادی) واقدامات اجتماعی وسیاسی و حقوقی واقتصادیست. حکومت برشالوده دانائی ِهمگان ، نه برپایهِِ دانائی الله ونمایندگانش
برچسب: جمالی
پیش ازآنکه « قفس اسلام » را بشکنیم، باید بگذاریم تا بالهای سیمرغ ِروان ما، بروید تا بتوانیم آزادانه پروازکنیم. سیمرغ، ازخاکسترش برمیخیزد، چون خاکستر، آتش ِپوشیده ونهفته است. ما آن خاکستریم که آتش سیمرغ، درانتظارشعله ورشدنست
همه چیزرا همگان دانند
حکومت برپایه دانائی ِهمگان
نه برپایهِ دانائی الله
همگان: کارگروکشاورزوآموزگاروپزشک و
غرب میکوشد،جنبش«رفورماسیون اسلامی» را به جای «کمربندسبز»به ایران تحمیل کند، ولی جوانان ایران، برای «رُنسانس فرهنگ اصیل کهن ومردمی ایران» برخاسته اند ،که « برضد رفورماسیون اسلامی»، و « باشکوه ترومردمی ترازفرهنگ یونانست
هنگامی،ایرانی آزادخواهیم داشت، که حق انتقاد ازاسلام داشته باشیم
کتاب « آزادی،حق انتقادازاسلام است»نوشته در1980
خدای ایران سیمرغ (ارتا) ، خودش جان هرانسانیست ، وهیچ انسانی ولومشرک وکافروملحد ومرتد، با جان خودش« محاربه» نمیکند
مسئله مااین نیست که اسلام رحمانی وحقیقی وراستین چیست
مسئله ما اینست که برای همزیستی، باخرد انسانی خود با هم بیندیشیم
VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF
منوچهرجمالی
اندیشه های روز به روز
(9)
همه چیز را همگان دانند
وهمگان ،«هنوز زاده نشده اند» بزرگـمهر
…………….
دموکراسی برپایه «بینشِ همگانی»
نقش ِآیندگان،درتاسیس حکومت
…………….
درفرهنگ ایران، آموزگارانسان، آزمایش کردن درزمانست
……………
ما بینشی را نمی پذیریم
که حق آزمودن
وتصحیح کردن آنرا نداریم
«بخش یکم گفتار»
درشاهنامه ، سیمرغ ( که همان ارتا وخدای ایرانست ) به زال، بجای دادن یک کتاب ویا شریعت ویا آموزه دینی ، یک رسالت میدهد ، وآن اینست که « یکی آزمایش کن از روزگار» . تنها آموزگار بینش تو ، آزمایش کردن در روزگاراست . تنها معیارتو، برای رسیدن به بینش حقیقت، اینست که با خرد خودت، در روند زمان درگیتی ، بیازمائی. وآزمایش، همیشه رویارو با امکانات تاریک وناشناخته ومجهولست . طبعا ، درهرآزمایشی ، امکان آن هست که انسان اشتباه کند و کژ برود ولی درکج روی ، ازکج بودن آگاهی می یابد ، وهمین آگاهی ازکژی ، که درد زا وناخوش آیند است ، خودش، راه را به تصحیح آن میگشاید . توانائی دریافت کـژی ، بُن کشف راستی ودرستی است . روشنی ، همیشه از تاریکی ، زائیده میشود ، چون تاریکی ، آبستنی است . هراشتباهی ، تاریکی آفریننده است ، که آبستن به بینش به درست هست . اشتباه نیز، ارزش دارد.
سیاوش(سیمرغ) که با امام حسین، اینهمانی داده شد، برعکس حسین، نماد تضادهرگونه قدرتی، با ارزشهای فرهنگی-اخلاقی ایران بود ، وازاین رو، سیاوش=سیمرغ ، حقانیت به هیچگونه قدرتی نمیداد ، ولوآن قدرت، از امام زمان ویا ولایت فقیه الله باشد.سیمرغ یا سیاوش ، خودش، ملت هست. عزاداری حسین، دراصل ، عزاداری ملت ایران، درغصب حقش ازخودش بود
حقانیت آخوندِ شیعه به قدرت وحکومت آخوندی درایران، از« داستان حسین» سرچشمه میگیرد که از«داستان سیاوش» مایه گرفته است وسیاوش، یکی ازپیکریابیهای خدای ایران، سیمرغست. ازاینرو، مسئله بنیادی سیاست ورسیدن به آزادی،رستاخیز ایده اولیه سیاوش است. نیروهای خود را دربیراهه ها،تلف نکنید
قدرت، چیست؟ هرقدرتی میخواهد انسان را به اندازه(= قدر) خود بسازد، یعنی معیارهای اخلاقی وفرهنگی واجتماعی خودرا، به اوتحمیل کند. اورابه« صورتی» درآوردکه میخواهد. بدینسان، حق وتوانائی صورتدهی به خود واندازه گذاری خودراازانسان،«غصب» کند. «فرهنگ»، حق وتوانائی ِصورت دادن انسان، به خودش هست
حسین، برای رسیدن به قدرت( خلافت) که برادرش آن را به قیمت کلان، فروخته بود، برخاست وشکست خورد. «سـیاوش»، برای دوام ارزشهای اخلاقی برضدقدرتِ دوست ودشمن، ایستادوجان افشاند.ازاین رونمادِفرهنگ ایرانست. فرهنگ ایران، برضد هرگونه قدرتیست
—-
چرا ایرانیان،« حسین» را جانشین «سیاوش» ساختند؟ چون حسین برای آنها، ماسکی بود که درزیرآن میخواستند، بدبینی خود را به هرقدرتی نشان بدهند. قدرت، بداست، چه ازدشمن، چه ازدوست. قدرت برای مصلحت، نیکی وارزشهای فرهنگی ایران را پایمال میکند
سیاوش درفرهنگ ایران، نماد « نیکی کردن» هست ، به رغم آنکه « قدرت» نیزآنرا همیشه سرکوبی کند. چه این قدرت،ازدوست ( کیکاوس) باشد،چه این قدرت،ازدشمن (افراسیاب) باشد. فرهنگ ایران، ارزش اخلاقی را،فدای رسیدن به قدرت وابقاءقدرت نمیکند