دسته: نظرات خوانندگان ارجمند
By Siavash Mostaghimi and Ursula Honerlage
سلام گیتای عزیز
این بار نخست است که شعری میسرایم برای استاد گرانقدرم جمالی که همیشه در قلب من زنده است و هیچگاه نمی میرد.
او را اولین بار در صحرای ذهنم یافتم
نیلوفری بود با طراوت مثل ماه
مثل یک پروانه گرداگرد اوپر می زدم
در بهار ذهن او خودرا شاد یافتم
او دوباره سبز خواهد شداز زمین
می شکفتد این بار در ایران زمین
ای جوانان سیمرغ زنده است
در جمالی و در ما پاینده است
او که گنج ها بر ما گشود
ذهن ما را از پلیدیها زدود
او کلیدی بود در قفل ذهن ما
مرحمی بود از برای روح ما
او نمیرد هیچگاه در قلب ما
آتشی است در جان ما در راه ما
همسر او بود تا بود غمخوار او
دوست او،همگام او،هم راه او
ما همه مدیون این زیبا زنیم
کا ر این زن را ستوده،ارج نهیم
توانا و پیروز با شید
کاری که شما درمورد شاهنامه ی فردوسی آغازکرده اید و باشیوه ای بسیارعلمی و منطقی وکوششی خستگی ناپذیر که در ذات شماست ، آنرا دنبال میکنید ، خدمتی است بسیارپرارزش که ماندنی خواهد بود وراهگشای جوانان صاحب فضیلت خواهد شد . افسوس که درزمان وزمانه ی ما این تلاشهای گرانمایه ، هنوز همچنان زحمت بی سپاسی است ، ولی رفیق راه نیندیشد از نشیب وفراز و آنکه عاشقی صادق است ، به سودای سپاس ، چنین رنجهائی برخود هموار نمیکند
از نامه ای از شادروان محمد عاصمی ، مدیرمجله کاوه از سال 1988
با درود و احترام
بنده اکثر کتابهای آقای جمالی رو خوندم و سعی کردم بفهمم ، کتابهای دکتر بسیار زیبا و عمیق هستند ولی به نظر من این دانش مخصوص قسمتی خاص از افراد هست ، که علا قه ی به خوندن و تحقیق دارن ، این که این فرهنگ حقیقتیست هیچ جای شکی نیست ولی چگونه باید این حقیقت رو ب گوش جان این همه انسان رسا ند هم خود داستانیست بی پایان ، ای کاش میشود این فرهنگ رو بصورت خلاصه و قابل فهم تری فراهم دید به امید آزادی روح بشریت از جهل
استاد جمالی تنها مفسر رسوم ایرانی و تنها کسی است که رمزهای شاهنامه را گشوده است. بدون دید استاد فهم شاهنامه برای ما دشوار خواهد بود
سلام استاد گرامی
;نزدیک ۸ سال است که از فلسفهء زنخدایی ایران تغدیه می کنم و هر روز بیشتر شیفتهء آن می شوم.شما همان کاری را که فلاسفهء غرب برای مدرنیته کردن سیستم نر خدایی از قرن ۱۵ تا حال در اروپا یا در غرب کرده اند،برای مردم ایران انجام میدهید با این تفاوت که هستهء سیستم زنخدایی ایران و جهان بر پایهء انسان دوستی ، عشق و محبت در همهء زمینه ها ازجمله
اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و اخلاقی است اما در غرب لباس نو برتن این افریتهء۵۰۰۰هزار ساله کرده اند و نام آنرا هم رنساس و یا رفرماسیون گذاشته اند.وبیشتر مردم دنیا هم به آن هم می بالند!!و سر مشق کشورهای در حال توسعه هم هست آیا ما بدبخت نیستیم در این جهان؟ تمام مشکلات غرب و شرق چه اقتصادی ،سیاسی،اجتماعی به هستهء ضد انسانی این سیستم نر سالاری بر میگردد،که بر پایهء قدرت،سود، مالکیت ،حرص و طمع چه از نوع مدرن آن یا از نوع متوحش آن.ـگذاشته شده است.آقای جمالی،باشد که مردم ایران روزی فلسفهء زنخدایی ایران را که شما پایه گذار آن هستید ،چراغ راه خود کنند.اگر بیشتر تفکرات شما بزعم ایرانشناسان ودیگر متفکرین غیر علمی است،چون فهم و درک این فلسفه را ندارند. من به غیر علمی بودن این فلسفهء انسانی افتخار میکنم وسعی می کنم که چراغ راه زندگی ام باشد.
زنده و پیروز باشید
با دروده فراوان جدید ترین مصاحبه استاد را شنیدم و بسیار لذت بردم و به دانشه ایران شناسی ام افزوده شد. خوشا به هاله فرشید آذر افروز که هم صحبت با استاد بوده و آرزو دارم بتوانم فقط ببینمشان.
ما در زمانی زندگی میکنیم این افتخارا داریم .این آموژه وقتی جهانی بشود مرده استقبال قرار خواهد گرفت راهه نجات بشریت در این تفکر است . تمدنه بشری زمانی به بیراهه رفت که اسکندر گجستک در جنگ با ایران پیروز شد و تفکره یونانی قالب شد و با حقه بازی تابه حال به این رشک مقدس را ادامه میدهد . همه ما ازین سرمایه دری بدونه افسار و بر پایه عقله یونانی استوار است خسته شدهه یم . از افکار جناب استاد جمالی میتوان این عقل را مهار کرد .
فرشید جان لطفآ بیشتر با استاد مصاحبه کنید.
منوچهر جمالی بنیانگزار دید درست و مردمی از فرهنگ ایران است. شایان ذکر است که استاد جمالی نخستین ایرانی است که متوجه شد که فرهنگ ایران ریشه در سیمرغ دارد و فلسفه زرتشت تنها یک قسمت یا یک شاخه ای از فرهنگ ایران است نه همه ی فرهنگ ایران.
کامنت دراخبارروز، به مقاله منوچهرجمالی درباره رباعی خیام
از : هاشم وزیری
عنوان : پرسشی بزرگ
با نگاهی ژرف به آنچه آقای جمالی نوشته اند؛ پرسشی بزرگ برای ما مطرح می شود و آن اینکه اگر رد پایی از الگوی سکولاریسم در فرهنگ ما بوده است پس تقلید از غرب به چه معناست؟
پاسخ به این پرسش اندکی دشوار است. دشواری از آنجاست که یا نمی توانیم از آنچه داشتیم و مفهوم سکولاریسم داشته استفاده کنیم یا نمی خواهیم از آن استفاده کنیم. مشکل اصلی تضاد نتوانستن و نخواستن است.
روشنفکران ما اسیر این تضاد شده اند که در احوالشان پیوسته دیده می شود. از یک سو می گویند داشتیم و بهتر هم داشتیم و از سویی می گویند مدلهای دیگر بهتر است و نمی توانیم از آنچه داشتیم استفاده کنیم.
دست آقای جمالی را می فشارم و به او درود می فرستم که دست کم این شجاعت را دارد که بگوید که ” داشتیم و استفاده می کنیم” .
در پایان از سایت اخبار روز و از آقای جمالی سپاسمندم
۲۹۴۰۵ – تاریخ انتشار : ۲۲ تیر ۱٣٨۹
کامنت از ایران گلوبال
کدام ریشهِ زنده ای که حقوق بشر درفرهنگ ایران؟
مزدک
جناب جاوید کسی ادعا نکرده که فرهنگ ایران و جامعه ایران 2500 سال پیش به ازادی زن و حقوق بشر درست مثل حالا معتقد بوده و تا اونجا که من میدانم بخز ارازل و اوباش پان ترک و پان عرب برهبری پورپیراهای توده ای /اسلامی کسی منکر 1400 سال از تاریخ ایران نشده.آنچه از نوشته های استاد جمالی بر می اید بنظر من برداشت ایشان از تاریخ وفلسفه و عرفان و فرهنگ و ادبیات …ایران است.مسلما چنین فردی که در اروپا هم تحصیل کرده نمی تواند بی تاثیر از تاریخ و فلسفه و ادبیات و …اروپا و بطورکلی غرب باشد.در ضمن اگر …
کامنت از ایران گلوبال
مزدک
غير اسلامي کردن يعني نافرماني مدني
با درود.اسلام بعنوان یک ایدیولوژی دارای چهار چوبی است که خوشبختانه به آسانی میتواند ضربه پذیرباشد. مشکل اسلام و سایر ایدیولوژیهای الهی نهادینه شدن در روان افراد جامعه با ایجاد کردن ترس و وحشت از عواقب پشت کردن و یا به لجن کشیدن اراجیفی که در طول قرنها…
کامنت از تبادل نظر پرنیان
سلام نارمکی جان
میخواهم برایتان بگویم آنچه را که من میاندیشم …
کامنت از آزادگی
سیمرغ عزیز، با سلام .. منظورتون از فرهنگ زن خدایی چیه ؟ تا حالا نشنیده بودم !!
Hypatia عزیز، پرسشِ بسیار درخورِ تأملی را مطرح کردید که من نه سوادِ کافی برای پاسخ دارم و نه در این مجالِ اندک میگنجد،
سالیانیست که بصورتِ غیر حرفهای و در اوقاتِ فراغتم از زمانِ دانشجویی در حالِ خواندن هستم ، سعی کردم بفهمم ، خودم، که چرا غرب اینجوری شد و ما نشدیم؟ ریشه را درست تشخیص داده بودم ، مشکل فلسفی و فکری بود، از اینرو بصورتِ تفننی ابتدا با شریعتی، بعد سروش، بعد پوپر، … فلسفه غرب را به صورتِ پراکنده خواندم، و هرچه بیشتر خواندم، بیشتر احساس گمگشتگی و دوری کردم. تا اینکه با افکار منوچهرِ جمالی آشنا شدم، از xxxx تا کنون در حالِ خواندنِ آثار او در خصوصِ فرهنگِ اصیلِ ایران، و یا آنچه او فرهنگِ زنخدایی و سیمرغیِ ایران مینامد هستم، البته نه بصورتِ حرفهای ، چون …. است.
با این مقدمه میخواهم بگویم بهترین روش برایِ شناختِ فرهنگِ زنخداییِ ایران همان آثارِ جمالی است که تماماً در وبسایت او قابلِ دسترسی است.
اگر لینکهایِ فرهنگ و هنرِ من در این سایت را دنبال کرده باشید، سعی کردهام تا بر اساسِ دریافتِ خود از فرهنگِ زنخداییِ ایران ، بگونهای ریشههایِ این فرهنگ را که هنوز هم در هر ایرانی زنده است و فقط به اعماقِ تاریکِ وجود او رفته ، معرفی کنم،
خود را آدمِ با سوادی نمیدانم، ولی جست و جوگر هستم، و باید بگویم هیچ چیز به اندازه افکارِ جمالی مرا جذب ن
نای …
نای
دو ترانه؛ در ستايش استاد منوچهرِ جمالی
(پيشکش به دوستداران استاد؛ بهويژه دوستِ نازنين، رضا ايرانی)
تا رويدمان دوباره زين خاکِ کهن
آن نو بُنِ شاخآورِ پُربارِ گُشَن
سرچشمهیِ جوشندهیِ جان، آمده است
از نایِ منوچهرِ جمالی، به سخن!
سيمرغ، کهنْخدایِ ايرانیِ ما
نورُستهیِ خاکسترِ ويرانیِ ما
از نایِ منوچهرِ جمالی، به جهان
سر کرده، به صد نوا، فراخوانیِ ما!
م. سهرابی
دوشنبه، 12 دی 1390، 2 ژانويه 2012
Subject: [تـازه هـا – جـمالی به روز] نظارت کنید: “در فحاشی، برای تحقیر و زشت و نجس ساختن کسی، به او، پدر سگ یا مادر سگ میگویند …”
یک دیدگاه تازه برای نوشته “در فحاشی، برای تحقیر و زشت و نجس ساختن کسی، به او، پدر سگ یا مادر سگ میگویند …” منتظر تایید شماست
http://www.jamali.info/alternate/020112_1
نویسنده: simorgh
دیدگاه:
سیمرغ گفت:باز بدون اطلاعات دقیق در حوزه ای که نمی دانند دخالت می کنند و داده های غلط صادر می کنند!
من برای این که شما به اینصورت به غنایِ لغویِ کلماتی چون سخن، سگ و،… میافزایید بسیار خوشحالم.
به نظرِ من نحوه استدلالِ شما در اینجا برای بریدنِ سگ از اندیشیدن و سنگ و آسمان و مهر دقیقا به ما نشان میدهد که همولایتیهای میترائی و اسلافِ زرتشتیشان چگونه و با چه زیرکی و مکری مفهومهای اصیل فرهنگِ ایران را طیِ هزارهها به نفعِ دستگاهِ قدرتِ خود ثبت و ضبط کرده و مسخ نموده اند.
به پاسِ تلاشهای هزارهای آنها ، هماکنون شما از آن مسخ سازیهایِ ثبت شده در لغتنامههای زرتشتی و … استفاده میکنید.
اما به گونهای دیگر هم میتوان دید و آن این است که آن معنی اصیلِ سگ که بنیانگذارِ عشق در فرهنگِ ایران است همان است که جمالی تشخیص داده.
چون واکنشهایِ علمی امثالِ شما پرده از آن مکر برمیدارد، دومِ خروس پیداست !
عزیز، بسیار خوش حالم که اینگونه دیدگاههایِ شما را بیشتر بدانم،
آنگاه تصور آنکه چه و چگونه بر سرِ فرهنگِ اصیلِ ایران رفته بسیار راحت تر خواهد بود.
—-
پاسخ منوچهر جمالی به آقای doshalarab
http://www.azadegi.com/link/2012/01/02/148471
شخص گرامی : زرتشت و یزدانشناسی زرتشتی ، کاملا برضد مفهوم « سنگ» بوده اند چون سنگ ( چنانچه درسانسکریت میتوان دید ) به معنای همآغوشی وامتزاج واتحاداست. طبعا «سنگ،اصل ازخود آفرینی وقائم بذات هم هست » که درسانسکریت( سوا= )ودراوستا ( هوا= ) است که به معنای « ازخود بودن » است. اهورامزدائی که باخواست خود میآفریند ، نمیتوانست این اصل خود آفرینی را درهرانسانی وجانی بپذیرد و درست همین پیشوند
واژه سواکا است که سگ باشد. یکی اوواژه های مهم « سنگ» دراوستا (زرستوا)هست وبارتولومه درکتاب لغت نامه ایران کُهنش به معنای سنگ ترجمه میکند( همچنین یوستی). ودرزیراین واژه به مرجعی زرتشتی اشاره میکند که معنای آن را سگ ( به آلمانی ، هوند) میداند( صفحه 1684) ، چون بارتولومه نیزکه فقط با تئولوژی زرتشتی آشنائی داشت نمیدانست که جانوری که سگست با سنگ چه رابطه ای دارد.دربندهش، بخش نهم، ابروآذرخش، سنگ نامیده میشود، چون ابرهم آب وهم آتش باهمند( آب+ تخم) . ازاین رو درواستا ، ابر « دوا نره = دوجنسه = نروماده باهم= سنگ ) خوانده میشود. مثلا درسغدی رگ وپی که ارتا وبهرام( دوبنی که جفت هم واصل آفرینندگی میباشند) هستند، سنگ نامیده میشود. درباره مفهوم سنگ درفرهنگ ایران ، سخنرانی 26 مرا گوش بدهیدو به تحقیقات گسترده ام درکتابها یم سری بزنید. این اندیشه که سنگ ، هم زن وهم شوی هست درافواه ( برضد یزدانشاسی زرتشتی) باقی مانده است ومولوی آنرا دریکی ازغزلیاتش میآورد وازاین رو بود که سنگ را « سرچشمه آب وآتش » میداند : هم آب وهم آتش برادربُدند — ببین اصل هردو، بجزسنگ نیست . درست این اصل آفرینندگی ازعشق ( سنگ ) درهرجانی را زرتشت نمی پذیرفت . و همه آثارمربوط به سنگ را موبدان زرتشتی در ادبیات پهلوی واوستا دست کاری کرده اند. ازاین رو سگ = سنگ ، همان معنای« سوا» را داشت که پیشوند سواکا یا سگ هست. درباره واژه سگالش نیز دربحثی دیگربه آن خواهم پرداخت . متاءسفانه نقل واژه های لاتین دراینجا همه صفحه را بهم میزند.
…
