یک عدد کلیه به فروش می رسد!
اینجا جمهوری اسلامی ایران است…
گزارش زیر، حکایت شش جوان خوزستانی است که به خاطر مشکلات مالی در بدر به دنبال کسانی می گردند که کلیه خود را به آن ها بفروشند …
در تمامی نوشتههای منسوبین بدین نحلهی فکری نقطهی شروع آن بود که در کلیپ “آی نقی” از جانب شاهین نجفی تحقیر و توهینی بزرگ به باورهای اکثریتی عظیم از شیعیان روا شده. این همه گفتم تا پلی زده باشم به سخنِ اصلی و بهانهی این مکتوب. و آن عبارت است از واکنشِ یکسر خطا و تباه از جانبِ اصلاحطلبان و بخشی از “سبزها” نسبت به غائلهی “آی نقی” …
سهشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱ – 15 مه 2012
hbzadeh@btinternet.com
هفته گذشته محاکمه جنایی پر سر و صدایی در بریتانیا به انجام رسید و ۹ مرد به جرم اغفال چندین دختر نوجوان و سوء استفاده جنسی و تجاوز به آنها به زندانهای طولانی از ۴ سال تا ۱۹ سال محکوم شدند. آن چه که این محاکمه را پر سر و صدا کرد، ترکیب قومی/مذهبی محکومان بود: هشت تن از آنان از اصلیت پاکستانی بودند و یک نفر پناهجوی افغانی. گفته شده که این جمع همراه با مردان دیگری از همین قومیتها که جمعا بیش از ۵۰ تن میشدند برای چند سال دختران نوجوان بیسرپرست 13 ساله به بالا را در منطقهای در شمال غرب انگلیس اغفال میکردند و برای بهرهبرداری جنسی به یکدیگر پاس میدادند. پس از پایان محاکمه 9 نفر یاد شده، پلیس افراد دیگری را که گفته شده متعلق به این باند بودند دستگیر کرده و تحقیقات در مورد آنان ادامه دارد.
zaadagaah@gmail.com
گروهی هايی ضدايرانی که ستون فقرات سپاه گشتند
در نخستين بخش اين نوشته، آوردم که چندی پس از سقوط ايران، همه ی آن «گروه های مردمی» تشکيل شده در محلات و شهر ها، رفته رفته در درون «کميته های انقلاب اسلامی» حل شدند. حال در اين قسمت اين نيز می بايد بدان پارچه بيافزايم که از همان نخستين روزهای سقوط ايران، دسته های غيرمسئول دگری هم تشکيل شده بودند که کار هايی از قبيله کار های همان «گروه های مردمی» و سپس هم «کميته های انقلاب اسلامی» را انجام مي دادند. يعنی اقداماتی موازی و همچنين مسقل از تشکل هايی که ديگر حالت حکومتی و رسمی هم پيدا کرده بودند. چرا که اين دسته ها، بوسيله افراد آنچنان بانفوذی در حريم خمينی پايه گذاری شده بودند که تا ماه ها پس از استقرار «دولت موقت» هم تيغ هيچ ارگان دولتی برشی در برابر آنها نداشت، چه رسد به تيغ کند کميته ها.
12 ماه مای 2012
دین اسلام دین فتوای کشتن دگراندیشان است.* سنت صدور فرمان و فتوا برای قتل مخالفها و دگراندیشان را خود پیامبر مسلمانان با آیاتی که منتسب به «الله» کرده گذاشته است: (فاذاالقیتوم الذین کفرو افضرب الرقاب…هرکجا کافری را دیدید گردنش را بزنید.)(سوره محمد4). از آنزمان تا به اکنون میلیونها انسانی که نمیخواستهاند در برابر خواستههای سران اسلام، روحانیان ومسلمانهای زورگو و باجگیر زانوی تسلیم برخاک بگذارند با فتوای پیشوایان دین ترور شدهاند.
شاهین نجفی خواننده موسیقی “راپ” ایرانی به ارتداد محکوم شد وبرای کشتن او صدهزار دلار تعیین شده است. یکبار دیگراسلام وکارگزاران اسلامی بر علیه آزادی آندیشه و آزادی خلاقیت و هنر جنگ راه انداخته است و مزدوران خود را بسیج نموده تا هنرمند جوان وبا شهامت را به قتل برساند. تاریخ اسلام جزسرکوب اندیشه آزاد و آزاداندیشان چیز دیگری نبوده است.
درست ده سال پیش و در چنین روزهائی و به دعوت و میزبانی «کانون فرهنگی ایده»، شاهرخ مسکوب، هفتهای در استکهلم بود و در جمع ایرانیان، دربارهی «تجدد و دگرگونی پارهای از مفاهیم در ادبیات آغاز قرن»، سخنرانی کرد …
کسانی که از گذشته چپ می آیند هنوز نتوانسته اند پایگاه نظری منسجمی برای خود بسازند. آمریکا ستیزی و مبارزه با امپریالیسم درعمل به جانب داری از جمهوری اسلامی و پروژه های آن بدل می شوند. نمونه های ناشیانه آن را دراطراف خود ببینید. دیدگاه های کج و معوجی که پای در گذشته داشته باشد و با ترس و لرز به آینده سرک کشیده باشد نمی تواند بدیل فکری برای جامعه ایران و نسل جوان پراگماتیست (غیرایدئولوژیک) آن بسازد. چپ برای ساخت یک سکوی قابل اتکای نظری باید بطور کامل و جز به جزگذشته نظری و عملی خود را نقد کند.
خبرگزاری فارس نوشته است حکم ارتداد صادر شده از سوی آیت اله صافی گلپایگانی متوجه شاهین نجفی خواننده ی ایرانی مقیم خارج از کشور است …
آقای دکتر مهر آسا، نامه سرگشاده شما به آقای نوری علا، باعث شد که بحثی در زمینه ” نوری ” ! شناسی در جامعه ایران باز شود، از این رو از شما سپاسگزاری می کنم، این بحث مخصوصاً برای جامعه برون مرزی ایرانی که شاید شناخت کمتری از گذشته افراد در پیش از انقلاب دارند آموزنده خواهد بود، چون در داخل ایران اصولاً این ” نوری” ها ! از اعتباری برخوردار نیستند، بلکه مورد تنفر قاطبه اهالی ملت می باشند. از آیت الله نوری، شیخ مستبد گرفته تا کیانوری ها، ناطق نوری ها، نوری زاده ها تا همین آقای نوری، علا! کاشف سکولاریسم نو و سپس سکولاری با رنگ سبز!
در پیگیری مباحث عدالت، به سدهء بیستم و آرای کارل رایموند پوپر، فیلسوف اتریشی تبار انگلیسی، می رسیم. پوپر با برآمد حکومت های تام گرا (توتالیتاریستی) در اروپا، دو اثر مهم خود یعنی «جامعهء باز و دشمنان آن» و نیز «فقر تاریخگرایی» را که شالودهء فلسفهء سیاسی او را می سازند، منتشر ساخت. این دو اثر، تلاش وی را در دفاع از آزادی، مقابله با جنگ و طرد اندیشه های سیاسی تام گرایانه و اقتدارطلبانه نشان می دهند.
بنابه گزارشات رسیده به “فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” روز یکشنبه 17 اردیبهشت ماه وبلاگ نویس زندانی محمد رضا پور شجری در دومین پرونده سازی بازجویان وزارت اطلاعات به 1 سال زندان محکوم شد. او 5 ماه پیش در شعبۀ 109 دادگاه کرج توسط فردی بنام غلام سرابی مورد محاکمه قرار گرفته بود.
وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پور شجری (سیامک مهر) شهریور 89 به دلیل قرار دادن دیدگاه ها و نظرات خودش بر روی وبلاگ شخصی اش به نام” گزارش به خاک ایران” دستگیر شد و پس از چند ماه در سلول انفرادی و شکنجه های قرون وسطایی در دادگاه اول به اتهام واهی توهین به علی خامنه ای و اقدام علیه امنیت نظام به 3 سال زندان محکوم شد.
او شهریور ماه سال 90 بدستور بازجویان وزارت اطلاعات بدون هیچ دلیلی از بند زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج جدا و به زندان ندامتگاه کرج منتقل گردید و از آن تاریخ تا به حال در شرایط حاد جسمی و در کنار زندانیان عادی و خطرناک نگهداری می شود.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،محکومیت سنگین وبلاگ نویس زندانی به دلیل نوشتن دیدگاههای شخصی اش در وبلاگش را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای دیدار با زندانیان سیاسی و خانواده های آنها و تهیۀ گزارشی از جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای در ایران است.
فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران
18 اردیبهشت 1391 برابر با 07 می 2012
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
info@hrdai.net
http://hrdai.net
http://hrdai.blogspot.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193
استفاده از گزارشهای فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران تنها با ذکر منبع مجاز است
من از بیگانگان هرگز ننالم
که هرچه کرد با من آشنا کرد
چندی بود که می خواستم قلم و کاغذی به دست گیرم و شرح یک قصه پر غصه را بر روی کاغذ بیاورم، ولی نمی دانم چرا قلم بر روی کاغذ قرار نمی گرفت، شاید حجب و حیا و یا شاید نکند با گفتن ماجرا باعث دلتنگی و شرم دیگران شوم.
(بخش نخست)
سرچشمهء سخن
آنچه پيش روی شماست، نخستين بخش از نوشته بلندی در باره «احتمال پيوستن سپاه پاسداران به مردم» و حمايت اين «نهاد نظامی» از جنبش های پيش روی مردمی در ايران است. آن هم ابداً نه به قصد کوبيدن و يا حتا اهانت به سپاه که به هر روی، پرسنل آن از خودمان و فرزندان همين آب و خاک هستند، بل که تنها برای روشن تر نمودن ميزان «توان بالقوه»ی مردم ايران در برابر اين نظام ضد ملی، به روز رستاخيز. باشد که اين کوشش، اندک کمکی به عرض يابی نيروی راستين ما در برابر اين بساط ايران سوزی و فرهنگ ستيزی و مردم کشی باشد.