دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

در فرهنگ ایران، اندیشیدن بدینسان آغاز میشد که انسان در سپیده دم …

در فرهنگ ایران، اندیشیدن بدینسان آغاز میشد که انسان در سپیده دم، شیر از پستان ِزنخدای ِمهر، خرّم میمکید، و باده از جام خدای چرخشت، رشنواد (خدای راستی و داوری و ترازو) مینوشید، و این شیر سپید و آن باده سرخ، در دهان و معده، از خدایان خرداد و امر داد، چشیده و گواریده شده و، به جگر، که خانه بهمن، سرچشمه خرد و بزم است، روانه، و تبدیل به خون، یعنی آتش میشد، و ازآنجا به دل که آشیانه سیمرغ (ارد) است رفته، و از دل به مغز که خانه ماه پـُر است روانه میگردید، و در مغز، به همه حواس روانه و تبدیل به روشنی خرد میگردید. روشنی اندیشه، آمیزش دو رنگ سپیدی شیر مهر، و سرخی باده ای بود که سرچشمه پیدایش راستی و شادی و جوانمردیست.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

همیشه جنایاتی را که رهبران اسلامی میکنند به خود آن رهبران نسبت میدهند …

همیشه جنایاتی را که رهبران اسلامی میکنند به خود آن رهبران نسبت میدهند و آنان را مجرم اصلی میدانند، و بدین شیوه اسلام را که سرچشمه این جنایاتست، پاک و مقدّس میسازند.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

پهلوانان، کارهائی کرده اند و میکنند که تخم پیدایش اندیشه های نوین شده اند و میشوند …

پهلوانان، کارهائی کرده اند و میکنند که تخم پیدایش اندیشه های نوین شده اند و میشوند. فلاسفه، اندیشه هائی کرده اند و میکنند که تخم پیدایش اعمال و اقدامات نوین شده اند و میشوند. آزادی، از چنین تخمهائی روئیده اند و خواهند روئید.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

دوستی، دوسیدن است که باهم آمیختن باشد. در فرهنگ ایران، خدا، شیرابه یا اِسانس گیتیست که با خاک …

دوستی، دوسیدن است که باهم آمیختن باشد. در فرهنگ ایران، خدا، شیرابه یا اِسانس گیتیست که با خاک میآمیزد، و با خاک باهم دوست میشود، تا باهم بیافرینند. خاک، چیست؟ خاک (خاکینه)، هاگ یا آگ، یعنی تخم است، و انسان نیز تخمیست (مردم = مر + تخم) که خدا که همان حقیقت یا شیرابه هستیست با او میآمیزد، و معرفت و روشنی و شادی و خوبی و زیبائی از آن میبالد.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

چرا در فرهنگ ایران، خدا، دوست انسانست، نه حاکم بر انسان …

چرا در فرهنگ ایران، خدا، دوست انسانست، نه حاکم بر انسان. چون آنکه حاکم بر انسانست، انسان، وسیله اوست. او وسیله را قربانی میکند تا از قدرتش کام ببرد. خدا در فرهنگ ایران، دوست انسانست تا با انسان باهم بیافرینند و باهم شادی کنند.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

آنکه در هر چیزی، فقط گذر و فنا می بیند، از دیدن تحول در آن، کور و ناتوان میشود …

آنکه در هر چیزی، فقط گذر و فنا می بیند، از دیدن تحول در آن، کور و ناتوان میشود. گذر و فنا، سطحیست که ژرفای تحول یابی را میپوشاند و تاریک میسازد. آنگاه، احساس گذر و فنا، او را میآزارد و از آن میهراسـد و غایت زندگیش در گیتی، یافتن ثبات و ماندگاری، فراسوی جهان گذرا میشود، تا خود را از ترس ِفنا و گذر، نجات دهد. در فرهنگ ایران، خدا، اصل تحول بود (فروهر = فرا + وَرتَن) و در آغاز به انسان، تحول می یافت، و سپس انسان، در آنچه مرگ مینامند، باز به خدا تحول می یافت. از این رو انسان از مرگ، نمیترسید، و غایت زندگی نیز رسیدن به آخرت نبود.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

چرا نام زنخدای ایران، «دیـن پژوه» بوده است؟ روز پانزدهم یا روز میان هر ماهی …

چرا نام زنخدای ایران، «دیـن پژوه» بوده است؟ روز پانزدهم یا روز میان هر ماهی، «دی به مهر» است، که به معنای آنست که «دی»، همان «مهر» است. به عبارت دیگر، میان هر ماهی، زنخدای مهر و دوستی و عشق پدیدار میشود که اصل زیبائی و نیکی و بزرگی در همه انسانها و چیزهاست. نام دیگر این روز، نزد ایرانیان، «دین پژوه» بوده است. دین، در فرهنگ ایران، به معنای شریعت و آموزه ای نیست، بلکه به معنای ِ «اصل زیبائی و خوبی و بزرگی و نیرومندی در نهاد ِهر انسانی» است. به عبارت دیگر، در میان ماه، اصل جستن و پژوهیدن زیبائی و خوبی و بزرگی در خود انسان و در همه انسانهای دیگر، و چیزهاست.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

ماه دی یا دسامبر، ماه خرّم وماه بهی نیز نامیده میشده است، چون بـِه وبِهی، نام زنخدای عشق …

ماه دی یا دسامبر، ماه خرّم وماه بهی نیز نامیده میشده است، چون بـِه وبِهی، نام زنخدای عشق (ونوس = زُهره = افرودیت) یعنی، خرّم و بیدخت و شاده هست. نام دیگراین زنخدا، شـاده و «ژی = جِی»است. نام روز یکم و هشتم این ماهِ دی، هردو، خـرّم (هو + رام = هور + رام) میباشند. این روزها، ملت ایران، «جشن دموکرسی = جشن خرّم» میگرفته است، که جشن تابعیت حکومت از خواست ملت، و انبازی ملت با حکومت باشد، که فراموش ساخته شده است. این تنها ماهی هست که سه روز درماه، با ماه، اقتران میکنند، یعنی سه بار ماه و خورشید، همآغوش هم و جفت هم میشوند، و سه بار جشن عروسی ماه با روز ها گرفته میشوند. این سه روز، عبارتند از روز هشتم، دی به آذر (دی = آذر)، و روز 15 که دی به مهر (دی = مهر) باشد، و روز 23 که روز دی به دین (دی = دین) میباشد. این اصطلاحات به معنای آن بودند که زنخدا «آذر» و زنخدا «مهر» و زنخدا «دین»، و زنخدا «دی»، چهارچهره یک زنخدا هستند. مردم روز هشتم را که دی به مهر باشد (وارمنیها در گذشته، مهرمینامیده اند) غـم زدامینامیدند. روز پانزدهم را که دی به مهر باشد (دی= مهر)، دین پژوه مینامیدند، و روز دی به دین (دی= دین) را جانفـزایمینامیدند، و روز 24 که «دین» باشد، «بُت فریب» خوانده میشد، که به معنای آن بود که این خدا، اصل زیبائی در هر انسانی است و، دل همه را با زیبائیش می رباید. این دو روز، که روز 23 و 24 ام ماه باشند، و باهم اینهمانی دارند، زمان ِ «زایش خدای عشق و زندگی و شادی» بود ند، و این درست معنای یلدا (ایل + دا) هست.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

بسیاری می پندارند که حقیقت، آن چیزیست که بدان ایمان دارند …

بسیاری می پندارند که حقیقت، آن چیزیست که بدان ایمان دارند، ولی وارونه پنداشت آنها، حقیقت، چیزیست که آنها را از آن ایمان میگسلد. حقیقت هیچگاه دربند کسی و ایمانی نمی ماند. بستن خود به حقیقت در ایمان، حقیقت را دربند و ثابت و ساکن نمیکند. از این رو حقیقت همیشه ایمان را متزلزل میسازد. و برای گریز از این تزلزل، موءمنان رو به تعصب میآورند، و با تعصب، حقیقت را نابود میسازند.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

هر زبانی، آبستن به فلسفه زندگی هست و فقط نیاز به مامائی دارد که آنرا نوبه نو بزایاند …

هر زبانی، آبستن به فلسفه زندگی هست و فقط نیاز به مامائی دارد که آنرا نوبه نو بزایاند، چون زبان همیشه زنده و زاینده هست. چیزی زنده هست که همیشه خود زا وخود افزاهست. اگر زبانی، بی فلسفه است، برای آنست که هنوز این مامایان خود را نیافته است. زبان، در زایـش نوبه نو فلسفه ها، به زندگی ِآزاد میرسد. قـرض کردن فلسفه، و ایمان آوردن به آموزه هائی که خود را حقیقت مطلق میدانند، زبان را نازا، و راه زایش فلسفه را از زبان می بندند. ناتوانی برای زایانیدن فلسفه از زبان خود، ناتوانی برای آزادزیستن است.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

این مهم نیست که خدائی وجود دارد یا ندارد، و آیا قابل اثبات کردن با عقل هست یا نیست …

این مهم نیست که خدائی وجود دارد یا ندارد، و آیا قابل اثبات کردن با عقل هست یا نیست، بلکه این مهمست که این خدایان را به چه میستایند. انسان صفاتی را در خدایان میستاید که خود دوست دارد و آرمان نهفته اوست و میخواهد بدان برسد یا آنرا بکند، ولی جسارت آنرا ندارد که آن صفات و آرمانها را آشکار کند و در عمل، بدان حقانیت بدهد. با مقدس ساختن این صفات و آرمانها در خدایش، راه را برای واقعیت دادن آن آرمانها و صفات از خودش میگشاید. ستودن قهرو انتقام و قدرت و خشم و خدعه و حق به کشتار، و وحشت انگیختن، و حکمت (= شرّ را وسیله رسیدن به خیر کردن) در «الله»، برای آنست که موءمن به اسلام، خودش این امکانات را در زندگی روزانه داشته باشد، و بکار بندد. درست همین تصویر الله را که قرآن و موءمنانش همیشه میستایند، راه را برای همه تباهکاریهای اخلاقی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حقوقی در اجتماع میگشاید.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

در اسلام وسایر ادیان نوری، «علم» به «معلومات = دانسته ها» گفته میشوند …

در اسلام وسایر ادیان نوری، «علم» به «معلومات = دانسته ها» گفته میشوند. الله ، عالم (همه دان) هست، چون همه چیزها، بدون جستجو و آزمایش، برایش روشن است. الله و اهورامزدای زرتشت و یهوه، جوینده نیستند. علمشان برپایه جستجو نیست. از این رو در ادیان، «حافظه» ارزش برتراز «تفکر» را دارد. وارونه این، خرّم، خدای ایران، اصل جستجو در هر انسانیست، نه همه دان. این معنای «علم» در این ادیان، به کلی با مفهوم علم (ساینس) فرق دارد. علم به مفهومی که مدرنیسم را در جهان آفرید، تنها معلومات نیست. این بخش، فقط «فن» و «وسیله» میشود. فقط بسته به اینست که این بخش علم (معلومات) وسیله دردست چه کسی و چه حزبی وگروهی بیفتد. ولی معلومات ، هنوز علم نیست. علم به معنای «روش جستجو و پژوهش» است که «استقلال جوینده و آزادی تفکر» را میطلبد. در این مفهوم علم، معلومات، «حدود علم» نیستند. بلکه معلومات، فقط محصول روش جستجو و آزمایش انسان، هستند، و طبعا دانستنی ها قابل گذرند و میتوان از آنها بآسانی، گسست. معلومات، هیچگاه، زندان تفکر و آزادی نمیشوند. مدرنیسم، پیایند گسترش دادن این روش جستجو و آزمایش (علم)، به سایرگستره های زندگی (اقتصاد، سیاست، حقوق، هنر، اخلاق) هستند. آموختن معلومات بنام علم در دانشگاهای غرب، بدون آن روش که استقلال و آزادی تفکر را میآفریند، بزرگترین خطر کشورهای اسلامیست. موءمنان به ادیان و ایدئولوژیها، فقط طالب بخش معلومات ِ علوم جدید هستند، نه بیشتر.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

مفهومِ «دین» در فرهنگ ایران، برضد مفهوم «دین» در آموزه زرتشت و شریعت اسلام …

مفهومِ «دین» در فرهنگ ایران، برضد مفهوم «دین» در آموزه زرتشت و شریعت اسلام و مسیحیت و یهودیت است. «دین» در فرهنگ ایران، «اصل زیبائی و خوبی و بزرگی و سرفرازی و مهرورادی» در درون خودِ هر انسانیست و از خودش میجوشد. از این رو، معنای دیگرِ دین، در فرهنگ ایران، «خود، یا خودی خود» هست. هر انسانی برای خوشزیستی، این اصل زیبائی و خوبی و مهر و بزرگی و سرفرازی و رادی را در خودش، جستجو میکند و در اندیشه و گفتار و کردار، و اقعیت میدهد. از این رو، «دین» در فرهنگ ایران، بیان آنست که هر انسانی، سرچشمه زیبائی و خوبی و مهروبزرگی و سرفرازیست و آموزه ای آموختنی نیست، بلکه جُستنی در خودش هست که سرچشمه و اصلست. دین، شریعتی و آموزه ای نیست که انسان از فرستادگان خدائی باید بیاموزد. بلکه انسان، دین را در خودش میجوید و می یابد، و امر و نهی یهوه و پدر آسمانی و الله و خلفا و امامها و آخوندها و موبدان و کشیش ها و هاخامهایش، ضد دین و نابود سازنده دین هستند. این «ادیان جعـلی»، از بین برنده اصالت و ارج انسان میباشـند.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

هیچ قدرتی نیست که از کمبود قدرتش نتـرسد، و با این احساس کمبود قدرتش هست که …

هیچ قدرتی نیست که از کمبود قدرتش نتـرسد، و با این احساس کمبود قدرتش هست که با مجازاتهای سهمگین و وحشت انگیز، میکوشد مردم را بیشتر بترساند، تا این کمبود قدرتش را برطرف کند. ولی هرچه که در دیگران وحشت برمیانگیزد و آنان را میترساند، از حقانیتش به قدرت، میکاهـد. از این رو، الله که قدرت مطلقست، فاقد حقانیت به قدرت و متزلزلترین قدرتست، و طبعا قساوتمند مطلق و برترین خونخوارمیباشد.

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

در شاهنامه، آرمان همه پهلوانان ایران، یافتن نام نیک در امروز اجتماع و در آینده اجتماعست …

در شاهنامه، آرمان همه پهلوانان ایران، یافتن نام نیک در امروز اجتماع و در آینده اجتماعست و هیچکدام بدنبال رسیدن پاداش در آخرت نمیروند. چون غایت زندگی در آخرت، بدست آوردن رضای الله و اطاعت کردن از اوست، ولی برای بدست آوردن نام نیک، باید دل مردم را در گیتی، نه تنها امروز بلکه فردا ها نیز بدست آورد. و این فرق فـرهنگ ایران با شریعت اسلامست، که کسی برای بدست آوردن دل مردم در آینده و در فردای تاریخ، نمیکوشد. برای پهلوانان، هر عـملی و اندیشه ای، «تخم نیکی» بود که امروز در اجتماع میکاشتند، تا همیشه اجتماع در آینده از آن بهره ببرد.

http://www.jamali.info/chashniha )