حقیقتی که باقهروخدعه ودروغ، غالب ساخته میشود،دیگر، حقیقت نیست، بلکه قهروخدعه ودروغ شده است، باآنکه خودرا هنوزحقیقت میخواند
دسته: چاشنی های اندیشه
آنکه میخواهد بت نپرستد، نباید بت ها را بشکند، بلکه نباید بپـرسـتد
(عنوان کتاب« نعش ها سنگین هستند» ازمنوچهرجمالی که سی سال پیش درپاریس چاپ ومنتشرشد )
بازسازی تخت جمشید به عنوان مرکـزهمه جشنهای بزرگ ایران
جـشـنگاه = نـیایـشگاه
آزادیخواهی همیشه دورویه به هم پیوسته دارد. ملت خود را 1- ازچیزی آزادمیکند که امکان آن را بسته است 2- تا گوهرخودش رابگسترد.
ملت ایران بایدخودراازتنگنای شریعت تجاوزگروبدوی وخونخواراسلام رهاسازد، تا فرهنگ مردمی وراستی خودش، بازازاو بجوشد
درفرهنگ ایران، مردم،خودشان به حقیقت آبستن هستند،وگنج حقیقت درضمیرآنها،نهاده شده است،وفقط نیازبه دایه یا ماما دارند،نه به پیامبر،ونه به روشنگر
کرامت انسانی ، اصطلاحی برضد اصطلاح dignity درانگلیسی و Würde درآلمانی است . این الله است که به انسان کرامت میدهد . انسان، تابع ومخلوق الله میماند. درحالیکه بحث از اصالت ( ازخو دبودن ، یاخویشتن ، حق تعیین خود را داشتن » است که با کرامتی که الله میدهد، سازگارنیست . درفرهنگ ایران ، به اصالت انسان ، « ارج » میگویند . انسان ارجمند است ، یعنی اصالت دارد . خودش ، خداهست . خودش ، به خودش، صورت میدهد . خودش ، معیارو اندازه حکومت هست . چون « ارج » نام خود سیمرغ یا « ارتای خوشه » است و تخم ِ خود خوشه خداهست که گوهرهرانسانی است . درهرانسانی ، تخم خود خدا هست و انسان همانقدر اصالت دارد که بُن جهان هستی دارد . مجموعه انسانها ، باهم خدایند و قانونگذار وحکومت هستند . خدائی فراسوی آن نیست .این فرهنگ ایرانست که هرانسانی را همسرشت با خدا با خود ِ خدا میداند و نیاز به هیج واسطه و پیامبر و رسولی را نمی پذیرد . خواستن « ارج انسانی » با خواستن « کرامت ازالله » فرق کلی دارد .
درفرهنگ ایران، بُن همه جهان وهمه انسانها، « ساپیـزه » نامیده میشد، وواژهِ « سـبز »، سبک شده آنست. رام و بهرام، دوخدای ایران هستند وسیمرغ یا ارتا، اصلی سومست که آن دورابه هم می پیوندد وباهم یکی میشوند. ازاین رو« سبز » درفرهنگ ایران، معنای « مهرنخستین » یا « عشق ازلی » راداشت. جهان وانسان، ازتخم عشق، سبزمیشوند
درفرهنگ ایران
انسان ، « درختِ همیشهِ سـبزِسـرو » است
چون درخت سرو، تخم سیمرغ ، خدای ایرانست
هرانسانی ، فرزند مستقیم سیمرغ ، یا خداهست
ملت، نمایندگانی راانتخاب میکند تادرمجلس، برپایه خردانسانی خودش، قانون بگذارد، واین با « مجلس شوردراجرای شریعت اسلام » فرق دارد. انتخاب، مجرای تنفیذاین قدرت قانوگذاری خردملت هست
سکولاریسم اینست که، خردِانسان، کاربند میشود، یا به سخنی دیگر، « گیتی-خرد » میشود. خرد، به گیتی در زمان میاندیشد، تا آنرابرای بهترساختن زندگی، دگرگون ونوسازد. خردِِکاربندِِانسانها که« نگهبان زندگی» ، یعنی « حکومت » هست، بنیادِنواندیشی میباشد
خمس وزکات واوقاف، باید تابع حاکمیت ملت گردند
سکولاریسم اینست که: سرمایه ملت ایران، « غنیمت = انفال » نیست، ونباید « خرج دوام وترویج شریعت اسلام » گردد، بلکه بایددر« تضمین نیرومندی ورفاه ملت ایران »، سرمایه گذاری شود. خمس وزکات واوقاف نیز، سرمایه ملت ایران محسوب میشوند.
خودِِخدا، که جان هرانسانی، خانه اش هست ( جی + یان )، تحول به « خرد » درهرانسانی می یابد. ازاین رو نیازی به کتب مقدس نیست، واین خرد انسانهاست که نگاهبان زندگی درجامعه هست. حکومت، همپُرسی ِ (دیالوگ) خردِانسانها، برای نگهبانی زندگیست
حکومت درفرهنگ ایران بربنیاد مفهوم « جان » بنا میشود، نه برمفهوم « ایمان ». جان ( = جی + یان ) به معنای « خانه خدای زمان وزندگی » است. جی = نام رام، « خدای زمان وزندگی درجشن » است. درجان هرانسانی، « خدای زمان » همیشه موجودوحاضرهست، ونیازبه « حضوروغیاب امام زمان » ندارد.واین خدای زمان درجان هرانسانیست که حقانیت به حکومت میدهد
حکومت درفرهنگ ایران بربنیاد مفهوم « جان » بنا میشود، نه برمفهوم « ایمان ». جان ( = جی + یان = گی + یان ) به معنای « خانه خدایاسیمرغ » است. جانی که خودخدادرآن زندگی میکند، نیازبه ایمان ندارد، وایمان به محمدیاعیسی ویا هرایدئولوژئی هم، خدشه به « اولویت جان برایمان » واردنمیآورد