درفرهنگ ایران، گوهرانسان که «آتش جان» باشد، ارتا، یعنی تخم خدا و خودِخدا هست. هیچ انسانی، با خداکه گوهرجان ِخودش هست، « محاربه » نمیکند. خدا، جانانست. خدائی راکه انسان با او محاربه کند، به یقین خدا نیست
دسته: چاشنی های اندیشه
جنگیدن با « اجزاء جداگانه فرهنگ غرب » که « لیبرال دموکراسی» و « سوسالیسم » باشند ، با اسلام ، که « یک کل» هست ، درایران ، به نتیجه ای نرسیده ونخواهد رسید. این اجزاء دراروپا هم از دید تاریخی، دو مرحله پیاپی همند که متمم هم بوده اند و امروزه نیز این دوروند تاریخی متمم هم ، درپارلمانهایشان دوبال به هم چسبیده دموکراسی هستند. این دو دراروپا، دوچهره یک فرهنگند ، نه دو چیز پاره وبریده شده ازهمدیگر. ایرانیان که به این یا به آن جزء جداگانه ، چسبیده اند، این روند تاریخی واحد فرهنگی را در روان وضمیرشان ندارند. لیبرال دموکراسی و سوسیالیسم ، دورویه یک فرهنگ غرب هستند واین فرهنگ واحد غربست که ما درایران نداریم . ازاین رو، تنها این فرهنگ ایرانست که میتواند رویارو ی حکومت اسلامی بایستد، چون پیکریابی یک کل فرهنگیست ، نه پاره پوره دو جزء ازیک فرهنگ که ما درآن ریشه نداریم
درفرهنگ ایران، به هم خوردن اندازه (همآهنگی)دردرون ِانسانها ودراجتماع، سرچشمه پیدایش ِکینه وقهروتهدیدوستیزاست
درفرهنگ ایران، جنگ وجهادوستیز، گوهر ِجهان واجتماع وانسان نیست. اصل شـرّ، درجهان ودرتاریخ ودرانسان، وجودندارد
من ترجیج میدهم که درآزادی، بت رابپرستم تا درقهروزور، الله را بپرستم
اصطلاح «رای دادن» و « رایزنی»،هردو، معانی ژرفتری دراصل داشته اند که به کلی فراموش ساخته شده اند. «رای دادن» دراصل ازواژهِ «راِینیتن = رادِنیتن» برآمده است که به معنای سامان دادن ورهبری کردن وهدایت کردنست. « رای» ،انبازشدن دررهبری ونظام دهندگیست
اپوزیسیون یک دولت
با اپوزیسیون یک حکومت، باهم فرق دارند
government=دولت
state=حکومت
اپوزیسون یک دولت، احزابی هستندکه میخواهند درچهارچوبه همان حکومت بمانند. ولی اپوزیسیون یک حکومت، احزابی هستندکه هرکدام میخواهد حکومتی دیگررا جانشین آن حکومت سازد
ایده آلهای ِمشترک، گروهها واحزاب رابهم نمی پیوندد، چون هیچکدام بهمدیگر، اعتمادندارند وهمه آنان، برغم آن ایده آلهای مشترک، درفکرربودن قدرت ازهمدیگرند
سپنجی سرای، دراصل به معنای ِسرای ِجشن وتازگی بوده است وسپس تبدیل به سرای گذراوفانی شده است، واین همان اصطلاح «سکولار» است
درفرهنگ ایران، دگردیسی، تازه شوی، تحوّل وتغییر، گوهرخداهست. خدا، اصل زیبائیست که هرروز، نقشی دیگرمیشود
درفرهنگ ایران، انسان درختیست که ازریشه عشق خدایان به همدیگر، روئیده است. انسان، فرزندِخدایانست
هرانقلابی، باپیوند دادن ِمفاهیم عدالت وآزادی وبرابری، با سوائق ِخشم وکین ودرشتی (خشونت) که درگوهرشان برضدخردند، مردم رادراندیشیدن،فلج میسازند
چراشریعتِ اسلام، برضدفرهنگ ایرانست؟ چون فرهنگ ایران، دروغ وقهروتهدیدودرُشتی، یعنی توحش وبدوّیت را، ازبُن ازایران جارومیکند
درفرهنگ ایران،انسان برشالوده یقین ازنیرومندی ِ خود،بابینش ِشاد،جهان واجتماع رامیآراید (نظم سیاسی، اجتماعی وحقوقی واقتصادی میدهد
درفرهنگ ایران، بوجودآمدن انسان درگیتی، خندیدنست. هرچیزی درگیتی بوجودمیآید، میخندد