آنانکه که برضد «اندیشیدن آزاد ومستقل فردی» هستند، میکوشند که « خودپرستی اُمـّتی» و «خودپرستی ملی» و« خودپرستی قومی وزبانی وحزبی»، و« خودپرستی طبقاتی» را جانشین اندیشیدن آزاد فردی بسازند، که آنرا بنام «خودپرستی فردی»، زشت میسازند وجرم میشمارند وبدترین گناه میدانند. این گونه خود پرستیها را، بنام خدا یا حقیقت ویا علم ، مقدس میسازند ، وبدان حقانیت مطلق میدهند. این تنگ بینی هاست که اهرم انقلابات خونین میگردد ، و آزادی واستقلال فردی را به نام خودپرستی ، ازبین میبرد، و تحریم میکند وجنایت میشمرد . درفرهنگ ایران ، خود پرستی فردی را « منی کردن » میخوانند، و برترین طغیان برضد خدا وحقیقت میشمارند، درحالیکه «منی کردن» که « منیدن» باشد، اندیشیدن انسان (= من= مانو) برای نگاهبانی جانست ، وبرضد قهروتهدید وکینه ورزیست . چنین منی با چنین منیدنی ، هیچگاه خودرا آلت دست این گونه خودپرستیها امتی وملی وقومی وطبقاتی و زبانی وحزبی نمیسازد . انقلاب برپایه این خودپرستیها، نابودسازی انسانیست که دراثر آزاد اندیشی ، بنیاد حقوق بشراست.
نویسنده: Palang LY
منوچهرجمالی
درسکولاریته، هرروزی،جشن است
درفرهنگ ایران
هرروزی، نوروزاست
جشن، همیشه با« نوشدن » کاردارد
«چرا نوروز ،جشنی شد که انسان، دشمن خردِ جشن سازِِ خود شد »
روایت شاهنامه ازنوروز، روایتی ازموبدان زرتشتی در دوره ساسانیانست
معنای « سکولاریته» اینست که: زندگی در زمان ، جشن است. زندگی، خندیدن درزمانست.
VIEW AS HTML — VIEW AS WORD.DOC — VIEW AS PDF
see more on ghashn dar Iran: http://www.jamali.info/gashn
VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC – VIEW THIS ARTICLE AS PDF
منوچهر جمالی
پیـدایش ِ جهان ِ دوســتی – 11
ارتا خشتـره = زنخدای مِهـر
ارتاخشتره = اردشیر= سیمرغ
جمشید،که بُن هرانسانیست، فرزند«ارتاخشتره= سیمرغ» میباشد
آرمان حکومت یاشاهی(خشتره)، درفرهنگ ایران
نه تنها متفکران ، درباره فلسفه حکومت اندیشیده اند ، بلکه درهرفرهنگی ، به ویژه درفرهنگ ایران، ملت نیز درباره « حکومت آرمانی خود » اندیشیده است . درفرهنگ زنخدائی- ارتائی ایران ، جمیشد یا ییما ، فرزند « ارتاخشتره = اردشیر» است، که یکی ازنامهای سیمرغ بوده است. جمشید، دراوستا « جمشید سریره » خوانده میشود ، و معمولا به « جمشید زیبا » ، برگردانیده میشود . ولی « سریره » صفت برجسته ونام ارتا ( اردیبهشت + ارتای فرورد= سیمرغ ) هست . جمشید سریره ، به معنای « جمشید، فرزند ارتا» هست .پس هرانسانی ، درخود، گوهر ارتائی یا سیمرغی را دارد . ارتا چه درنام « ارتاخوشتش= ارتای خوشه » و چه درنام « ارتافرورد ش » ، مجموعه جانهای انسانها درپیوندِ باهمست . با یاد آوری این نکته مهم درآغاز ، راه به شناخت اندیشه حکومتی ملت ایران گشوده میشود . چون درفرهنگ ایران ، « حکومتگری= شاهی = حاکمیت » که « خـشتره » باشد ، صفت یا فروزه برجستهِ « ارتا » هست ، ودراین راستا هست که خدای ایران ، سیمرغ ، « ارتا خشتره = اردشیر» نامیده میشود . البته درلغت نامه هائی که برپایه متون زرتشتی، فراهم آمده است وعلمی شمرده میشوند ، نمیتوان به آسانی ردپای این فرهنگ را یافت، چون یزدانشناسی زرتشتی کاملا برضد این اندیشه حکومتی بوده است ، برغم آنکه ازآن ، برای جا انداختن حکومت خود میان ایرانیان ، بهره بسیاربرده است .
احمد کسروی؛ پژوهشگری، سرکشی و خرده نگری
(نقد و بررسی جلد چهارم کتاب «پژوهشگران معاصر ايران»)
خسرو ناقد
از مـردم هُـشيار بجـو قصــهی تاريـخ
کين سابقه کی آمد و اين خاتمه تا کی؟
مولانا
اشاره:
انتشار مجلد چهارم کتاب «پژوهشگران معاصر ايران»(1) برای من فرصتی فراهم آورد تا پس از سال ها، بار ديگر خود را با زندگی و آثار احمد کسروی مشغول دارم. اين مجموعه ی ده جلد را هوشنگ اتحاد تأليف و تدوين نموده و مؤسسه انتشاراتی «فرهنگ معاصر» تاکنون پنج جلد از آن را منتشر کرده است.
چهارشنبه سوری
منوچهرجمالی
پیدایش ِجهان ازیک تخم
با چهارشنبه سوری
غایت زندگی،« سوروشادی » میشود
چهارشنبه سوری
جشن ِپیدایشِ زمان وزندگی ِتازه
از آهنگِ موسیقی وازگـرمیِ ِمهـر
«سور»،غایتِ زندگی درگیتی
بادا مبارک درجهان ، سوروعروسیهای ما
سور وعروسی را خدا ، بـبـُریـد بر بالای ما
زُهره ، قرین شد با قمر، طوطی ، قرین شد با شکر
هرشب، عروسی دگـر، از« شاه خوش سیمای ما »
مولوی
« سوروعروسی وشادی » ، جامه ایست که خدا برای وجود ما بریده و دوخته است . به عبارت دیگر، غایتِ گوهری ِ زندگی درگیتی ، جشن عروسی انسان ، یا انبازی وآمیزش او ، با طبیعت وانسانها وخدا و معنا وگوهرچیزها درزمانست . این شناخت و مهرورزی وکشش ِبدان ، ازکجا آمده است ؟ این سراندیشه ایست که درفرهنگ ایران ، در«جشن چهارشنبه سوری» به خود ، شکل داده است ، ولی دراثرمبارزاتی شدید ودرازمدت ، که با این « غایت » ، معنا ومحتوای آن شده ، این پیوند میان جشن چهارشنبه سوری، وغایت زندگی درگیتی ، فراموش ساخته شده است ، ولی خود ِ آئین ِظاهری جشن ، ازملت ، نگاهداشته شده است . امروزه ، رویکرد به سکولاریته یا « زندگانی زمانی » ، آتشی است که از زیرخاکستر هزاره ها ، ازهمین جشن وازجشنهای دیگر ایران ، باز افروخته وشعله ور میشود .
یکی ازبزرگترین کشفیات من ، اصل سه تایکتائی است که بنیادفرهنگ زنخدائی درایران و درفرهنگهای مصریونان وسومروآسوروبابل و هند (سانسکریت) میباشد ، وتاکنون پژوهشگران دراین فرهنگها بدان دست نیافته اند . من ، چهره های گوناگون آنرا درفرهنگ ایران، دربررسیهایم گسترده ام . شناخت این اصل، به ویژه برای شناخت دو واژه « خشتری» و« خشتره » ضروریست . «خـشتری » دراوستا، به معنای« زن » است ، وعربها به ماه درتقویم، « شهر» میگویند که همین « خشتره » است . ماه درفرهنگ ایران ، بنا بربندهش، مرکب از« سه ایزد » هست . این دوواژه نیزمرکب از« خشه+ تره » یا « خشه+ تری» هستند . و « تره وتری » هردو به معنای سه هستند . هزوارش واژه « thris»،سه تا دراوستا، « سریش= آنچه به هم میچسباند» هست. «خشه»، به معنای « نای» است وخشتری وخشتره ، به معنای « سه نای» است که همان « نای » میباشد. نای با زن وزهدان ، اینهمانی داده میشد . چنانچه نام زن دراوستا « naairi» است که مرکب از« iri+ naai» است که به معنای « سه نای = نای » است . ساختارنای ، که دوبخش را یک « گره » به هم می پیوندد ، پیکریابی اصل سه تایکتائیست . این بیان مِهر( میتره = میت + تـره ) است که اصل آفرینندگیست . ازاین روخدای ایران « نای به = وای به » خوانده میشد . « نای به » ، همان سیمرغ است که دراصل « سئنا مورو= مرغ سه نای = مرغ نای » خوانده میشد . «وای » ، « آ- وای » این نای بود که بادنیکو خوانده میشود و عنصراولیه کل هستی شمرده میشود. « وای» ، درسانسکریت ، « دوای » ، دوتای به هم چسبیده است که همان اصل سه تا یکتائیست. « وای» دربندهش ، اصل پیوند شمرده میشود. اینست که شاهان ایران ، خود را خشتره (خشه+ تره= سه نای= سئنا= سین »، یعنی « سیمرغ » مینامیدند و خودرا با سیمرغ، خدای ایران، اینهمانی میدادند.
تسلیت بهمناسبت درگذشت سیمین دانشور
بیانیهی كانون نویسندگان ایران: «گریه نكن خواهرم. در خانهات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینات. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه كه میآمدی سحر را ندیدی!» / كانون نویسندگان ایران درگذشت سیمین دانشور را به خانوادهی او، اعضای كانون و جامعهی فرهنگی مستقل كشور تسلیت میگوید و در مراسم بزرگداشت او در كنار خانواده و یارانش خواهد بود.
در فرهنگ ایران، چه پدیده ای «مقدس» است؟ معمولا واژه «سپنتا» به «مقدس» برگردانیده میشود. ولی «سپنتا» در اصل به معنای «افـزاینده = درآلمانی vermehrend» است. «افزائیدن» و «افزودن»، تنها به معنای خشک وخالی زیادکردن نیست، بلکه«af-zaayitan» به معنای «بیش زائیدن» یا «جانفزائی» است. زن، درزائیدن، جان می بخشد. این جانبخشی و جان پروری درگستره پهنای معنایش هست که «مقدس» شمرده میشود. کارواندیشه و گفتاری مقدس است که جانهای انسانی را بدون تبعیض بپرورد وشاد کند وآزادی برای رویندگی وبالندگی بدهد. و هرچه وهرکه، جان انسانی را بیازارد و ازشادی وگسترش، محروم سازد و جان انسانی را بگیرد و عذ اب بدهد، برضد «قداست» برخاسته است و فاقـد هرگونه قداستی است.
روشنفکران دینی و مقدسات مردم
مجید محمدی
مشکلی که جریان چپ مذهبی و روشنفکران و نواندیشان دینی دارند و موجب شده در جامعهی ایران هم پایگاهی مستحکم پیدا نکنند بی توجهی تام و تمام آنان به رنجهایی است که آدمیان عادی می کشند. هر وقت به آنها می گفتند “مردم کوچه و خیابان از بسیج و انصار به خاطر یک تار مو یا یک کاست موسیقی یا یک بطری شراب کتک و شلاق می خورند یا گزینشها مردم را تحقیر می کنند” پاسخ این بود که “اینها مسائل اصلی نیست” و البته هیچ وقت حقوق شهروندان عادی مسئلهی آنها نبود. فساد و سوء استفاده از قدرت هم هیچگاه اولویت آنها نبود. نظامیگرایان از بی توجهی آنها به رنجهای اقتصادی مردم بهره گرفتند و وعده دادند که پول نفت را سر سفرهی آنها می آورند که نیاوردند. آنها نیز شبیه به همپیمانان کارگزارشان به توزیع رانت و امتیاز می پرداختند و از منابع کشور در دورهای که در قدرت بودند بهره می گرفتند.
نخستین ایرانی مدافع حقوق زنان و سیاهان در امریکا
به مناسبت صدمین سالگرد سفر عبدالبهاء به امریکا (۳)
سهیلا وحدتی
برای شناخت بهتر از تاریخ کشورمان، نیاز به بررسی تاریخی درباره زندگی و شخصیت افراد برجسته ی بابی، بیانی و بهائی وجود دارد. این شخصیت ها بخشی از تاریخ ما را در دورانی می سازند که پیش درآمد بزرگترین تحول سیاسی-اجتماعی سده پیشین، یعنی انقلاب مشروطه بود …
روشنفکران دینی – ۲۰
اندیشه های بدفرجام
بررسی و نقد «قلب و قالب مردم سالاری» دکتر سروش
پرویز دستمالچی
اساس دمکراسیهای مدرن انسان مستقل و خودبنیاد است. یعنی انسان زمانی «سالار» برسرنوشت خویش می شود که از قیمومیت (دین یا حکومت) بیرون آید، آزاد باشد، خود بر اساس عقل، خودگردان شود. نمی توان از«مومنان» و مقلد بود، عقل خود را به دست مفسران «وحی» داد و همزمان «سالار» خود بود …
نامه سر و ته گشاده ی هپلی به رهبر خامنه ای اسطوره ی صدق ، وفا و جوانمردی
من تا زمانی که مثل شما در مسند قدرت بودم و وزارت هپلی خانه را یدک می کشیدم ملتفت نبودم که بر مردم چه میگذرد. گویا این صندلی کرمی دارد که نعوذبالله انسان را ازخود بی خود و گیج و سرمست می کند (1) اما اکنون من ازسحر آمیزبودن آن صندلی مبارک که بر آن جلوس فرموده اید بخوبی آگاهم ولی باید گفت در زمان تصدی اینجانب در هپلی خانه آنقدر فجایع رخ نداده بود که پس از برکناری ام و بیرون افتادنم از لحاف قدرت . پس از استعفای اجباری ام و سپری شدن دوران طلایی امام خمینی اخلاق بطرز وحشتناکی سقوط کرده ، آزادی پایمال شده ، دموکراسی دینی لگدمال گردیده ، اعدام ها ی غیر قانونی و شکنجه های وحشتناک معمول شده و کماکان زندان ها مالامال از فعالان سیاسی و خیرخواهان شده است.
VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC – VIEW THIS ARTICLE AS PDF
منوچهرجمالی
پیـدایش ِ جهان ِ دوســتی – 10
بنیاد آزادی ِمذاهب ودیگراندیشی را
درایران ، لنبک(لـَن بغ)،
خدای خوان و لـَنگـَـر
(خوان گاه=خانقاه)
نهاده است
درلنگـری که مائیم، اَندُه، کسی نبیـند
عبید زاکان
من ، ازآن روز که دریافتم « گنج ناگنجایم » ، هستی یافتم . من ازآنروز که درخود ، سرچشمه جوشان بینش ومهروشادی وروشنی رایافتم ، هست شدم . من ازآنروزی که جانم ، جوان وبـُرنا ( پورنای) شد، پُـرولبریزشد ، جانبخش وشادی بخش شد، هستی یافتم . با شاد کرد ن و مهـربخشیدن ، آفریده شدم ، درک «هست بودن خود » را کردم . انسان ، در« خود- بخشی » ، با تبدیل جان خود ، به چشمه جوشان ِشادکردن ومهربخشیدن به دیگران ، درک ِ خود بودن کردن ، پیدایش وهستی یافت.
انسان دریافت که کاریزیست که از ژرفای جانش ، آب حیاتی میجوشد که ازدهانه های گفتاروکردارواندیشه و عواطفش ، فوران میکند و درگیتی ، آبادی وخرّمی میآفریند . من هستم ، چون « گنجی هستم که درخود نمی گنجد » . نام گنج ، « جی بون =ji+bun » است . من هستم ، چون تبدیل به آبادی وخرّمی جهان میشوم .
نگاهی به دو نوشته آقای یوسفی اشکوری
نشستن در آماج
مزدک بامدادان
همسخنی و بگومگو با اندیشورزان مسلمان، چه نواندیش باشند و چه کهنهگرا کار آسانی نیست. بویژه که اینان اگر سخنی را بر خوشایند خویش نیابند و پاسخ بدان را آزارنده روان خود بیابند، آنرا یکسر نشنیده میگیرند. نمونه این رفتار را نزدیک به یک سال پیش از آقای گنجی دیدم، هنگامی که پرسیده بود «اما پرسش این است که آیا راه تحول دینی بر مسلمانها بسته است و این راه فقط بر یهودیان و مسیحیان باز بود؟
جنگ اقتصادی غرب علیه جمهوری اسلامی
ماشااله رزمی
جنگ اقتصادی برای بزانو درآوردن جمهوری اسلامی مدتهاست که شروع شده است. دراین جنگ غرب تنها نیست و اتحادیه عرب یکپارچه علیه اتمی شدن ایران در کنار کشورهای غربی قرار گرفته است و جبهه متحد حکومت های سنی مصمم هستند جلوی تحریکات روحانیون شیعه را بگیرند …
