برای «حکمت اندیش»، هر کار و اندیشه ای که او در اجتماع و دنیا میکند، فقط «وسیله و آلت» رسیدن به آنچیزیست که او خیر اجتماع و دنیا میداند. او حق به افکار و اعمال شرّ خود دارد، تا به غایتش که خیر مطلق میداند، برسد. اینست که او هرگونه عمل و فکر شرّی که میکند، چون راه رسیدن به غایت مقدس اورا میگشاید، خیر میشود. تا زمانی که او «حکمت اندیش» میماند، او در همه اعمال و افکار شرّخود، کار و فکر خیر، خواهد دید. مسئله از «الله حکیم» شروع میشود، که «کتابش حکیم است» و «حاکمیتش»، بر بنیاد «حکمت اندیشی» گذاشته شده است. ما اساسا، «حکومت» نمیخواهیم، چون نه «حکمت اندیشیم» و نه نیاز به «خدای حکـیم» داریم.
دستهها