کامنت دراخبارروزبه مقاله جمالی دربارهِ شعله چهره یا صورت گل خشکیده
از : مزدک مادرباوران
عنوان : بالاخره “اندیشیدن” چیست؟
سرکار آقای جمالی ِ محترم
من سراسر مقالهی شما را خواندم. بالاخره نفهمیدم نظر خود ِ شما در مورد اندیشیدن چیست؟
حتی اگر شما بنا بر دلایل نامعلومی استدلال می کنید که انسانهائی، در گوشه ای از جهان، بر این باور بوده اند که اندیشیدن برابر است با “زبانه کشیدن آتش جان درحواس ، و تحول یافتن آن درگذار از روزنه ها ی تـور ِحواس ، به « تابش = روشنی وگرمی » است”، آن آتش جان شما چیست؟ این آن چیزی است که شما مدعی آن هستید؟ یا اینکه برآنید، که انسانهائی در گذشته ای نامعلوم، چنین می اندیشیده اند؟
این ادعای دکارت، و پس لرزهی آن نزد هگل، که به روح یک ملت متکی گردیده بود، مدتهاست که در مهد خودش بزیر سوال رفته است. آخر این چه استدلالی است که شما به آن متکی شده اید که “من می اندیشم، پس هستم”؟
دکارت، هنوز خود متوجه نشده بود که بیان این ادعا، خود مستلزم روشن نمودن معنی “من”، و “هستن” و بویژه “اندیشیدن” می باشد و امروز من کمتر کسی را می شناسم که پاسخ روشنی به هر سه سوال بدهد. دکارت نمی دانست “اندیشیدن” یعنی چه؟
“من می اندیشم، پس هستم”، آغاز زمین لرزه ای بود که پایانه ای از آن، دو جنگ جهانی و هفتاد میلیون کشته بوده است. این رسم روشن “گری” نیست که کالاهای سوختهی اروپائیان را برسم حقارت با کلمات “آریائی” سمبل کرده و بنام “اندیشه” عرضه نمائید.
بیائید و بزبان امروز، و البته استفاده از کلمات “آریائی” بگوئید اندیشیدن چیست؟ من نمی دانم شما چه اصراری دارید که هرچه آریائی گفته است، همان “علم” پیشرفتهی اروپائی است؟
از شما دعوت می کنم که سری به این سایت بزنید و به نگاهی دیگر به این اندیشهی دکارت نظری بیفکنید:
http://www.pitahura.gmxhome.de/html/farsi/zad_afarini/zadafarini_farsi_5.html
آنوقت متوجه خواهید شد که حتی دکارت هم واقعا به “من می اندیشم، پس هستم” معتقد نبود و این جمله فقط یک سخن پراکنی محض می باشد. تمام تلاش شما این است که جلوه هائی از فرهنگ غرب را گرفته، و به ایرانیان ثابت کنید که ما “آریائی ها” هم همین را سه هزار سال پیش داشته ایم. همین!
خرد گرائی دکارت، بنیاد توحشی است که اروپا هنوز گریبان خود را از آن رها نکرده است و تازه در دهه های اخیر برخی “فیل”سوف”آن” اروپائی متوجه شده اند که آنچه که این ایده ها فقط محصول تفوق و تسلط پدرسامانی و مردسالاری در اروپا بوده است. اینکه، این “اندیشه” ها فقط بازتاب نفرت و نخوت و ترس سامانهی پدری بوده است. این چه تلاشی عبثی است که شما می خواهید به آن رنگ آریائی بدهید؟
با احترم
مزدک مادرباوران
mazdak.madarbavaran@pitahura.com
http://www.pitahura.gmxhome.de/index.html