حقیقت و صداقت، دو مفهوم جدا از هم هستند. درحالیکه در فرهنگ ایران، «راستی»، هم صداقتست و هم حقیقت. در«راستی»، حقیقت با صداقت، جفت و انبازند. نه حقیقت، بی صداقت ممکن میشود، و نه صداقت، بی حقیقت. علتش نیزاینست که در فرهنگ ایران، حقیقت در گوهر خود هر فردیست، که از او، آشکار میشود. حقیقت، چیزی فراسوی او نیست که بپذیرد، و نسبت به آن، صادق باشد، و اگر نپذیرد، کافرو ضد حقیقت باشد. حقیقتیکه من می پذیرم و از طبیعت خودِم نجوشیده است، همیشه در کشاکش و کشمکش با گوهر من میماند. آن حقیقت، یاباید با عنف و درشتی، طبیعت مرا به اکراه تغییر بدهد، تا مالک من بشود، یا گوهر من میکوشد که آن حقیقت را افزار خود سازد تا مالک حقیقت شود. از این رو، رابطه حقیقت و صداقت، همیشه متزلزلست، و دروغ، پایدار میماند
Categories