واژه «سبز»، مخفف واژه «ساپیزه=سه تخمه» است که نام مهرگیاهست. در مهرگیاه، که تخمیست که در همه انسانها افشانده شده، سه خدای ایران رام + بهرام + سیمرغ باهم، « اصل مهر» در همه انسانهاهستند. این اصل ِمهر « ساپیزه=سبز» که در هر انسانی روشن و سبز گردید، بینش حقیقی یا دین را می یابد
Month: ژانویه 2011
کهریزک: مجازات مبارزین راه آزادی
فیروز نجومی
تمامی کشتاری که تاکنون در نظام ولایت بوقوع پیوسته است بر اساس شریعت اسلام صورت گرفته است. این است که اگر دور از تعصب بنگری می بینم که در اسلام جنایت یعنی عدالت. آیا قتل فی ال سبیل الله، میتواند مستلزم جنایت نباشد. بر قراری نظام تسلیم و اطاعت، فرمانبری و فرمانبرداری نمیتواند همراه با جنایت علیه بشریت نباشد …
VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF
منوچهرجمالی
« مهـر» درفرهنگ ایران ،
به معنای ، اصل ِ« همـآفرینی » است
………………………………………..
«مهر»به معنای آنست که مردمان باهم
ارزشها ونظام وقوانین را میآفرینند
………………………………………………
سیمرغ
خدای مهر، برفراز سه درختِ « بوی»
…………………………………………..
بـوی ِمهر= خـرد
انسان (= مردم ) ، بذریست ازخوشه خدا ( = ارتاخوشت، خوشه=اخو+شه ) ، و ازاین بذر که اخو یا « اهو= اهورا» باشد، چهاربرگ، یا چهار پر، یا چهارنیرو فرامیجوشند وآشکارمیشوند که 1- بوی و2- روان و3- دین و4- فروهر باشند . 1- « بوی » ، خردیست که برپایه «حواس» ، میجوید ومیآزماید وبرمیگزیند و با گیتی ، انبازو همآفرین وهمبوی میشود . 2- روان ، پیکریابی موسیقی وسرود( مانتره) ورقص ونوا ورامشگری است . 3- دین، پیکریابی زیبائی ونقش ورنگ است . 4- فروهر، اصل دگردیستی یا متامورفوزدر«اخو= اصل زندگی » هست . دربررسیهای گذشته دیده شد که درتجربه گرشاسپ در گرشاسپ نامه ، سیمرغ (ارتای خوشه ) یکباردر موسیقی ونوا ورقص ، چهره به خود گرفت وبار دیگر، درنقوش و رنگارنگی که زیبائی باشد چهره به خود گرفت . این دوچهره ، همان چهره های « روان » و « دین » ِ اخویا آتش جان میباشند . درشاهنامه ، ارتا یا سیمرغ ، چهره « بوی » به خود میگیرد . سیمرغ ، گسترش بوی سه درخت 1- صندل 2- سرو، و3- عود است . طبعا این سه چهره سیمرغ ، سه چهره گوناگون همه تخمهای او ، درجان انسانها نیز هستند .
در فرهنگ ایران، هر بینشی که مستقیما از حواس و خرد فرد در جستجو و آزمایش پیدایش نیافته است، ارزش و اعتبار موقتی و نسبی دارد. اینکه بینشی که به من عرضه میشود، از روشنی بیکران یا نور آسمان و زمینست یا علمی و حقیقتست مرجعیت نهائی حواس و خرد فرد انسان را ملغی و منتفی نمیسازد. من با خردِ استوار بر حواسم باید آنها را بیازمایم
يادآوري / نامه كورش زعيم به منوچهر متكي در 1387
جناب آقای منوچهر متکی
وزير گرامي امور خارجه
جمهوری اسلامی ایران
سرور گرامی،
سیاستهای خارجی نابخردانه و آسیب زا، و ستیزگری های بیهوده و ناهوشمندانه جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی، که شما نماد ومجری آن بوده اید، ما را در چنان شرایط تحقیرآمیزی قرار داده که ملت ایران، با پیشینه تاریخ و تمدنی با عظمت و پرشکوه، و با موقعییت استراتژیک بی همتا، که می بایستی به عنوان مرکز ثقل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منطقه، اکنون قدرتمندترین و بانفوذترین کشور این بخش جهان باشد، باید در چنین شرایط ناتوانی و انزوا و بی حرمتی قرار گیرد که کشورهای کوچک منطقه، بجای آنکه برای پیشرفت و امنیت خود بر ما تکیه کنند، خود سرچشمه ناامنی مرزهای ما شوند.
در فرهنگ ایران، تخم که «سبز» میشد، «روشن» میشد. «روش شدن»، اینهمانی با «سبزشدن» تخم داشت. از این رو مفهوم ِسبزی و روشنی، از هم جدا ناپذیر بودند. انسان، (مردم=مر+تخم) تخمیست که اصل قائم بذاتست و از راه حواسش، با شیرابه طبیعت انباز میشود و سبز و روشن میگردد. نه از روشنی بیکران اهورامزدای زرتشت، نه از نورالسموات و الارض ِالله، و نه از روشنی روشنگران
چگونه خمینی با انتخاب مهندس بازرگان غرب را فریب داد
به نظر من، امام خمینی با معرفی بازرگان دست به یک انتخاب حکیمانه و ظریف و بسیار سرنوشت ساز زدند، ایشان با این کار سرویس های اطلاعاتی آمریکا و عوامل آنان را فریب دادند، اگر امام خمینی یک چهره انقلابی را به عنوان نخست وزیر معرفی می کردند، آمریکا و نیروهای مخالف داخلی و حتی جبهه ملی -یعنی طیف وسیعی از نیروهای مخالف داخلی و خارجی-فورا پرچم مخالفت را بر می افراشتند و حتی شاید جنگ داخلی می شد، انتخاب مهندس بازرگان باعث شد که اولا در جبهه داخلی عده ای سکوت کنند یا حتی مطمئن شوند و ثانیا-مهم تر از همه-آمریکا و امپریالیسم جهانی با دیدن چهره شناخته شده و بسیار معتدلی چون بازرگان درباره ماهیت اانقلاب و آینده آن به اشتباه بیفتند و از شدت توطئه ها کاسته شود، هیچ بعید نیست که انتخاب بازرگان ختی در تسریع پیروزی نهایی انقلاب هم موثر بوده باشد.
شمشیر را کنار بگذارید و چراغی بیفروزید! کدام چراغ را؟ چراغ آموزه زرتشت را! چراغ شریعت اسلام را! چراغ آموزه مسیح را! چراغ آموزهِ علمی ِمارکس را! … همه این چراغها، چون روشنی برّنده دارند، بزودی تبدیل بشمشیرمیشوند. ولی ما روشنیی را میخواهیم که شمشیر نمیشود
در کتاب معاد نوشته ايت اله دستغيب شيرازي ايشان از پيامبر اسلام نقل قول مي کنندکه رسول حدا فرمود:هر مومن که شهيد مي شود در بهشت قصري انتظارش را مي کشد که در ان قصر70حجره است و هر حجره داراي 70 تخت است و بر هر تختي 70 فرش گسترانده اند و بر هر فرشي 70 حوري نشسته و انتظار ان شهيد کشته شده در راه اسلام را مي کشد .
انسان، هنگامی از خودش روشن میشود که با تجربیاتی که مستقیما با حواس ِخود میکند، بیاندیشد و هنگامیکه از چراغ موشی ِمن و آفتاب جهانتاب حقیقت شما روشن گردد، اصالتِ خود را از دست خواهد داد، چون اصالت هر انسانی، دراز خود روشن شدنست
در فرهنگِ ایران، فقط همآفرینی انسانها باهم، یعنی «مهر»، باید به اجتماع سامان بدهد و آنرابیاراید و راهبری کند. هر گونه حکومت دیگری، نابود سازیِ ِاصل مهر در فطرتِ انسانست
در فرهنگِ ایران «مهر» به معنای آنست که همه، باهم، جهان را میآفرینند. همه انسانها در اجتماع باهم، ارزشها و قوانین و نظام را میآفرینند. مهر، نام این همآفرینی است