کامنت از بالاترین
+ – رأی ۰ bijankbr حدود ۳ سال قبل گفت:
در پاسخ به iraj2531
با درود
۱- استاد جمالی مقالات محتلفی در باره نظریه پردازان اسلام راستین( از مجاهدان خلق بگیر برو تا بازرگان و شریعتی و سروش و دیگر شیادان معاصر ) دارد که می توانید به آنها مراجعه نمایید. …
۲- بحث کردن خود هدف نیست ، بلکه هدف از بحث و دیالوگ انگیخته شدن به پژوهش و آبستن شدن ذهن برای اندیشیدن است.
۳- فرق یک انسان پژوهنده با یک غیر پژوهنده در این است که اولی با تلنگری انگیخته شده و برای بر طرف کردن جهل خود به هفت حوان تاریکی ها وارد می شود تا به چشم خورشید گونه برسد و دیگری فقط میخواهد بحث کند که بحث کرده باشد و به واگویی و تکرار داده های ذخیره شده در سیلوی خود می پردازد.
۴- علم و دانش از جایی آغاز میشود که انسان خود فریبی را کنار می گذارد. یک انسان مومن به الله و رسول و امام و ولی فقیه هرگز نمی تواند خود فریبی و عوام فریبی را کنار بگذارد جون اسیر ایمان است و ایمان پذیرش دربست و صد در صد است بدون هیچ لم و بمی که در قران می اید . این کتاب برای هدایت کسانی است که ایمان به غیب دارند و نه دیگران.
ارجاع دادن من به مقالات استاد جمالی رفتن به سفر انطاکیه شام نیست ، بلکه جسارت و همت چند کلیک را می خواهد تا تمام مزخرفات خورانده شده توسط خانواده و دکانداران دین یکباره از ذهن زدوده شده و انسانی آزاد به دنیا بیاید که با مغز خودش بیاندیشد و نه بارساله امام خمینی.
منوچهرجمالی
هرکسی دینی غیرازاسلام بپذیرد ، هرگزازاو پذیرفته نخواهدشد
قرآن
هرکه خواهد گوبیا و هرچه خواهد گو بگو
کبرونازوحاجب و دربان ، دراین درگاه نیست
حافظ
کاه ، هرگز به ژرف دریا نمیرسد ، و منکرآن میشود که دریا ژرفست . ولی سنگِ سنگین است که به ژرف دریا میرسد . سود ِ خواندن ، در ت…
+ – رأی ۱ bijankbr حدود ۳ سال قبل گفت:
چرا خطرآن هست که خلق ایران
به کفرقدیم بازگردد
ایـران ، دومین کشوری خـواهد بـود که
خـود را در آسـیا ، ازبـنـد اسـارت اســلام
آزاد خواهـد ساخت
منوچهرجمالی
میرزاحسن شیرازی ، درواقعه تنباکو ، پیش ازوقوع مشروطیت ، متوجه این مسئله شده است ، که « انچه را اسلام و آخوندها » سده ها ، محال ساخته اند، و در ذهن مردم ایران ، تبدیل به « محال هست » کرده اند ، برغم سده ها تحمیق ، تحول پذیر است . درتلگراف دوم به ناصرالدین شاه مینویسد که با این امتیاز، درثر آمد وشد ایرانیها با خارجیها ، عقایدایرانیان، فاسد میگردد ، وآنگاه او، نتیجه نمیگیرد که خلق ایران ، پیروان کانت و هگل و هایدگرو پست مدرنیسم و« پوزیتیویسم علمی …میشوند ، بلکه با قاطعیت میگوید که : « خـلـق ایـران
بـه کـفـر قـدیـم بـاز مـیـگـردد » ( تاریخ بیداری ایرانیان
)
بررسیهای گسترده من درباره غزلیات حافظ و مولوی ، فقط دوراین محور میگردد که آنها درغزلیات خود ، با گستاخی به کفرقدیم و شرک وصنم پرستی در گستره ادبیات ، بازگشتند، وراه را برای آزادی گشودند، چون گوهر آزادی ، شرک وکفراست، و عصرروشنگری را دراروپا ، «عصربازگشت کفر» میخوانند . مشروطیت ، فقط این مایه موجود در ژرفای فرهنگ و روان ایران را بر انگیخت ، و کوتاهی آنان که خود را روشنفکر و روشنگر میخوانند اینست که نتوانستند این کفروشرک را به گستره تفکرات اجتماعی و سیاسی بکشانند .
سلسله مقالات من درباره « غزلیات مولوی بلخی » که اکنون چهارجلد گتاب شده است ( این بررسیها درباره مثنوی اش و فیه مافیه اش نیست ) نشان میده که غایت این پژوهشها یافتن ردپای فرهنگ سیمرغی ( =یا زنخدائی ایران) در غزلیات اوست . دراین بررسیها نشان داده میشود که فرهنگ سیمرغی دراین غزلیات ، بطورزنده وشفاف باق…