دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

آنچه در فرهنگ ایران، فوق العاده اهمیت داشت، نقش انگیزندگی انسان بود …

آنچه در فرهنگ ایران، فوق العاده اهمیت داشت، نقش انگیزندگی انسان بود. به آنچه امروزه، انگیزنده یا تلنگر، یا درکردی، پیتک، ودرتبری، ناترینگ میگویند، آنها، «آذرفروز» یا «آتش زنه» میگفتند. خدایان ایران، « بهمن» که اصل خرد و مدنیت در هر انسانیست، و «ارتا» که سیمرغ باشد، آذرفروزند، نه «علت ایجاد جهان و روشنی و بینش»، ونه «خالق جهان». آنها «بذرهای هستی» را که سرشاراز زندگی و نیرو و آتشند، برمیانگیزند، تا از درون خودشان، فواره بزنند، و برافروزند و روشن شوند، و غنای خودشان، تبدیل به روشنی و بینش و شادی و جنبش بشود. تل، در تلنگر، به معنای انگشتست، و «پیت» درپیتک در کردی، به معنای اندک، و آغاز، و فواره است. این خدایان با زدن یک تلنگر، جهان و انسان را به «خود آفرینی» میانگیزند تا همه، به خود شکل بدهند. «روان» انسان نیز، همین نقش را در ضمیر انسان، داشته. روان، آتش فروزجان انسانست. تخم وجود انسان (اند+هند) در اندیشیدن (اند+ دیسیدن) به خود، شکل میدهد. بهمن که اصل خرد ومدنیت است، آموزگار انسان نیست، بلکه آذرفروزجان انسان، به اندیشیدنست. اِلاهان ادیان نوری وتوحیدی، آورنده آموزه و مکتب و شریعتند، وبه انسان، بینش وروشنی خودرا میدهند، و انسان را بدینسان خرفت میسازند، وحساسیت انگیخته شدن از غنای خود را ازاوسلب میکنند. در حالیکه بهمن وسیمرغ، با تلنگر، می انگیزند تا روشنی و بینش از جان ِخود انسان برافروزد. « نواندیشی»، نیاز به حساسیت در انگیخته شدن ازتجربیات وافکار دارد.

http://www.jamali.info/chashniha )

دیدگاهتان را بنویسید