دسته‌ها
نظرات خوانندگان ارجمند

دیدگاه: من برای این که شما به اینصورت به غنایِ لغویِ کلماتی چون سخن، سگ و،… می‌‌افزایید بسیار خوشحالم …

Subject: [تـازه هـا – جـمالی به روز] نظارت کنید: “در فحاشی، برای تحقیر و زشت و نجس ساختن کسی، به او، پدر سگ یا مادر سگ میگویند …”

یک دیدگاه تازه برای نوشته “در فحاشی، برای تحقیر و زشت و نجس ساختن کسی، به او، پدر سگ یا مادر سگ میگویند …” منتظر تایید شماست
http://www.jamali.info/alternate/020112_1

نویسنده: simorgh

دیدگاه:
سیمرغ گفت:باز بدون اطلاعات دقیق در حوزه ای که نمی دانند دخالت می کنند و داده های غلط صادر می کنند!

من برای این که شما به اینصورت به غنایِ لغویِ کلماتی چون سخن، سگ و،… می‌‌افزایید بسیار خوشحالم.
به نظرِ من نحوه استدلالِ شما در اینجا برای بریدنِ سگ از اندیشیدن و سنگ و آسمان و مهر دقیقا به ما نشان میدهد که همولایتی‌های میترائی و اسلافِ زرتشتیشان چگونه و با چه زیرکی و مکری مفهوم‌های اصیل فرهنگِ ایران را طیِ هزاره‌ها به نفعِ دستگاهِ قدرتِ خود ثبت و ضبط کرده و مسخ نموده اند.
به پاسِ تلاش‌های هزاره‌ای آنها ، هم‌اکنون شما از آن مسخ سازی‌هایِ ثبت شده در لغتنامه‌های زرتشتی و … استفاده می‌‌کنید.
اما به گونه‌ای دیگر هم می‌‌توان دید و آن این است که آن معنی اصیلِ سگ که بنیانگذارِ عشق در فرهنگِ ایران است همان است که جمالی تشخیص داده.
چون واکنش‌هایِ علمی‌ امثالِ شما پرده از آن مکر برمی‌دارد، دومِ خروس پیداست !

عزیز، بسیار خوش حالم که اینگونه دیدگاه‌هایِ شما را بیشتر بدانم،
آنگاه تصور آنکه چه و چگونه بر سرِ فرهنگِ اصیلِ ایران رفته بسیار راحت تر خواهد بود.

—-

پاسخ منوچهر جمالی به آقای doshalarab

http://www.azadegi.com/link/2012/01/02/148471

شخص گرامی : زرتشت و یزدانشناسی زرتشتی ، کاملا برضد مفهوم « سنگ» بوده اند چون سنگ ( چنانچه درسانسکریت میتوان دید ) به معنای همآغوشی وامتزاج واتحاداست. طبعا «سنگ،اصل ازخود آفرینی وقائم بذات هم هست » که درسانسکریت( سوا= )ودراوستا ( هوا= ) است که به معنای « ازخود بودن » است. اهورامزدائی که باخواست خود میآفریند ، نمیتوانست این اصل خود آفرینی را درهرانسانی وجانی بپذیرد و درست همین پیشوند
واژه سواکا است که سگ باشد. یکی اوواژه های مهم « سنگ» دراوستا (زرستوا)هست وبارتولومه درکتاب لغت نامه ایران کُهنش به معنای سنگ ترجمه میکند( همچنین یوستی). ودرزیراین واژه به مرجعی زرتشتی اشاره میکند که معنای آن را سگ ( به آلمانی ، هوند) میداند( صفحه 1684) ، چون بارتولومه نیزکه فقط با تئولوژی زرتشتی آشنائی داشت نمیدانست که جانوری که سگست با سنگ چه رابطه ای دارد.دربندهش، بخش نهم، ابروآذرخش، سنگ نامیده میشود، چون ابرهم آب وهم آتش باهمند( آب+ تخم) . ازاین رو درواستا ، ابر « دوا نره = دوجنسه = نروماده باهم= سنگ ) خوانده میشود. مثلا درسغدی رگ وپی که ارتا وبهرام( دوبنی که جفت هم واصل آفرینندگی میباشند) هستند، سنگ نامیده میشود. درباره مفهوم سنگ درفرهنگ ایران ، سخنرانی 26 مرا گوش بدهیدو به تحقیقات گسترده ام درکتابها یم سری بزنید. این اندیشه که سنگ ، هم زن وهم شوی هست درافواه ( برضد یزدانشاسی زرتشتی) باقی مانده است ومولوی آنرا دریکی ازغزلیاتش میآورد وازاین رو بود که سنگ را « سرچشمه آب وآتش » میداند : هم آب وهم آتش برادربُدند — ببین اصل هردو، بجزسنگ نیست . درست این اصل آفرینندگی ازعشق ( سنگ ) درهرجانی را زرتشت نمی پذیرفت . و همه آثارمربوط به سنگ را موبدان زرتشتی در ادبیات پهلوی واوستا دست کاری کرده اند. ازاین رو سگ = سنگ ، همان معنای« سوا» را داشت که پیشوند سواکا یا سگ هست. درباره واژه سگالش نیز دربحثی دیگربه آن خواهم پرداخت . متاءسفانه نقل واژه های لاتین دراینجا همه صفحه را بهم میزند.

http://www.jamali.info/khanandegan )

دیدگاهتان را بنویسید