شریعت اسلام، متضاد با فرهنگ ایرانست. شناخت فرهنگ ایران، ازدیدگاه اسلامی، نفی فرهنگ ایرانست

( http://www.jamali.info/chashniha )

حقیقت، درهیچ راهی نمیگنجد. وقتی بخواهیدحقیقت رادر « راهی » بیابید، گمراه شده اید

( http://www.jamali.info/chashniha )

درغرب،بااولوّیت یافتن ارزشهای اقتصادی دراجتماع، که درراستای تضمین زندگی مردم درگیتی است، ارزشهای دینی ( رستگاری درآخرت) ازاولویت افتاد. جدائی حکومت ازدین،پیایند این تحول درروان وضمیرمردمست

( http://www.jamali.info/chashniha )

درقرآن، الله، قدرتمنداست، چون اندازه ( قدر ) برای انسان میگذارد ( درامرونهی )، ودردموکراسی، انسان، اندازهِ حکومتست

( http://www.jamali.info/chashniha )

یکی از « سـبز »، بازگشتِ حسین رادرانتقام گیری ابدی ازیـزیدیان ( دشمنان سیاسی ) میخواهد، ودیگری از « سـبز » ، افشاندن تخم سیمرغ رادرهرانسانی میخواهد، تا « درختِ همیشه سبز ِمهر ِبه زندگی » بشود

( http://www.jamali.info/chashniha )

این مهم نیست که حرفهای خوب بزنند، این مهمست که آیا میتوان به آنهائی که حرف خوب میزنند، اعتمادکرد یانه. واعتماد، نیازبه آزمودن درزمان دارد

( http://www.jamali.info/chashniha )

حقیقتی که باقهروخدعه ودروغ، غالب ساخته میشود،دیگر، حقیقت نیست، بلکه قهروخدعه ودروغ شده است، باآنکه خودرا هنوزحقیقت میخواند

( http://www.jamali.info/chashniha )

آنکه میخواهد بت نپرستد، نباید بت ها را بشکند، بلکه نباید بپـرسـتد

(عنوان کتاب« نعش ها سنگین هستند» ازمنوچهرجمالی که سی سال پیش درپاریس چاپ ومنتشرشد )

( http://www.jamali.info/chashniha )

بازسازی تخت جمشید به عنوان مرکـزهمه جشنهای بزرگ ایران
جـشـنگاه = نـیایـشگاه

( http://www.jamali.info/chashniha )

آزادیخواهی همیشه دورویه به هم پیوسته دارد. ملت خود را 1- ازچیزی آزادمیکند که امکان آن را بسته است 2- تا گوهرخودش رابگسترد.
ملت ایران بایدخودراازتنگنای شریعت تجاوزگروبدوی وخونخواراسلام رهاسازد، تا فرهنگ مردمی وراستی خودش، بازازاو بجوشد

( http://www.jamali.info/chashniha )

درفرهنگ ایران، مردم،خودشان به حقیقت آبستن هستند،وگنج حقیقت درضمیرآنها،نهاده شده است،وفقط نیازبه دایه یا ماما دارند،نه به پیامبر،ونه به روشنگر

( http://www.jamali.info/chashniha )

کرامت انسانی ، اصطلاحی برضد اصطلاح dignity درانگلیسی و  Würde درآلمانی است . این الله است که به انسان کرامت میدهد . انسان، تابع ومخلوق الله میماند. درحالیکه بحث از اصالت ( ازخو دبودن ، یاخویشتن ، حق تعیین خود را داشتن » است که با کرامتی که الله میدهد، سازگارنیست . درفرهنگ ایران ، به اصالت انسان ، « ارج » میگویند . انسان ارجمند است ، یعنی اصالت دارد . خودش ، خداهست . خودش ، به خودش، صورت میدهد . خودش ، معیارو اندازه حکومت هست . چون « ارج » نام خود سیمرغ یا « ارتای خوشه » است و تخم ِ خود خوشه خداهست که گوهرهرانسانی است . درهرانسانی ، تخم خود خدا هست و انسان همانقدر اصالت دارد که بُن جهان هستی دارد . مجموعه انسانها ، باهم خدایند و قانونگذار وحکومت هستند . خدائی فراسوی آن نیست .این فرهنگ ایرانست که هرانسانی را همسرشت با خدا با خود ِ خدا میداند و نیاز به هیج واسطه و پیامبر و رسولی را نمی پذیرد . خواستن « ارج انسانی » با خواستن « کرامت ازالله » فرق کلی دارد .

( http://www.jamali.info/chashniha )

درفرهنگ ایران، بُن همه جهان وهمه انسانها، « ساپیـزه » نامیده میشد، وواژهِ « سـبز »، سبک شده آنست. رام و بهرام، دوخدای ایران هستند وسیمرغ یا ارتا، اصلی سومست که آن دورابه هم می پیوندد وباهم یکی میشوند. ازاین رو« سبز » درفرهنگ ایران، معنای « مهرنخستین » یا « عشق ازلی » راداشت. جهان وانسان، ازتخم عشق، سبزمیشوند

( http://www.jamali.info/chashniha )