دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

حکومت مطلقه استبدادی و دیکتاتوری، در جامعه ای امکان و جود می یابد که همه، یکنواخت شده باشند …

حکومت مطلقه استبدادی و دیکتاتوری، در جامعه ای امکان و جود می یابد که همه، یکنواخت شده باشند. و این با تحمیل یک عقیده و ایمان به یک آموزه، ممکن میشود. همه با این آموزه دینی یا ایدئولوژیکی، «روشن ساخته میشوند»، با آن روشنی، «همه سطحی ساخته میشوند، درونشان به سطح آورده میشود». به عبارت دیگر، همه عمق فردی خود را که تاریکست، ازدست میدهند و کنترل پذیر میشوند. حکومت دیکتاتوری، از «از تاریکی ِعمق فردی» میترسد، چون نمیتواند آنرا کنترل کند. حکومت مطلقه، جامعه ای میخواهد که هیچ کسی، عمق نداشته باشد، بلکه همه سطحی باشند، و این سطحی بودن را، روشن شدن از نور ایمان به آموزه اش میداند. عمق، سیاه و تاریکست. «سیاه» در فرهنگ ایران، به معنای «مادر = اصل زاینده» هست. زشت سازی ِسیاهی و تاریکی، زشت سازی ِزایندگی از عمق ِفردیت است، چون سرچشمه آزادی و سرکشی در برابر قدرتست

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

عرفان، جنبشی برضدِ اسلام و قیامی بزرگ، برای آزادی از اسلام بود …

عرفان، جنبشی برضدِ اسلام و قیامی بزرگ، برای آزادی از اسلام بود. از این رو، تفکرات خود را «سرّی = رازآلود» میاندیشید تا بتواند، راه گریز از استبداد هراس آور شریعت داشته باشد. این شیوه اندیشیدن، در راز و در شطح و در قصه، راه آزادی نسبی را برای «نخبگان فهمیده و حساس» که با «اشاره»، در می یابند، باز میکرد. «عوام»، گستره سلطه شریعتمداران بودوهست. تفکر فلسفی، تفکر عـَلنی و «ضدسرّی» است، و هر سراندیشه ای را تابه آخرین حدِر و شنی از همه سو، نگسترد، پیدایش نمی یابد. از این رو، پیدایش تفکر واقعی فلسفی، در جامعه ای که شریعت اسلامی حکومت میکند، غیرممکنست

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

برای پیدایش تفکر نو آور، در ایران و سایرکشورهای اسلامی، نخست باید، «حافظه را از اولویت انداخت». الاهان نوری، همه مخزن معلوماتند …

برای پیدایش تفکر نو آور، در ایران و سایرکشورهای اسلامی، نخست باید، «حافظه را از اولویت انداخت». الاهان نوری، همه مخزن معلوماتند، و این «حافظه یا انبار معلومات» را «علم» مینامند. آنها نیازبه اندیشیدن ندارند. از این رو محور آموزش و پروش دراین کشورها، «حفظ کردن کتاب مقدسشان» هست، تا هر چیز را با آن معیار بسنجند و بپذیرند. ازاین رو تفکر، تابع حافظه میماند. از جمله محتویات این عبارت دکارت، که من میاندیشم پس من هستم، همین از اولویت انداختن حافظه، و اولویت دادن به اندیشیدن است. انسان، آنچه را یاد میگیرد، باید با اندیشیدن برپایه تجربیات حواس خود، باشد. چیزی را که نیندیشیده، آموخته، برضدِ اصالت تفکر مستقل و آزاداوست

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

چگونه میتوان اسلام را معـتدل ساخت؟ به اژدها گفتند که: تو، چون عبوسی، در غضب، مردم را میترسانی و عذاب میدهی …

چگونه میتوان اسلام را معـتدل ساخت؟ به اژدها گفتند که: تو، چون عبوسی، در غضب، مردم را میترسانی و عذاب میدهی. اگر عبوس نباشی، غضب و قهر و تهدید تو، ناپدید خواهدشد. پرسید: چه باید بکنم تا عبوس نباشم. گفتند: باید بخندی! اژدها از آن پس میخندید، ولی هر بار دهانش را از خنده میگشود، بیش ازپیش، آتش سوزان غضب، زبانه میکشید. ولی آنهائی که دراین آتش میسوختند، از خنده زیبای اژدها، در درا فراموش میکردند، و از زیبائی اژدها، مدهوش میشدند

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

تفکر در ایمان، میکوشد که برای زیستن در کنون، نو را، تا میتواند، جزو گذشته سازد …

تفکر در ایمان، میکوشد که برای زیستن در کنون، نو را، تا میتواند، جزو گذشته سازد، و تفکر در فلسفه، میکوشد که تا میتواند برای زیستن در کنون، گذشته را، جزو ِنو، در آینده سازد. مسئله بنیادی که ایندورا باهم گلاویز میسازد، یکی آنست که چه اندازه از نو، در گذشته میگنجد؟ و دیگری آنست که، چقدر از گذشته، در نو و آینده، باقی میماند

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

فهمیدن با اندیشیدن، تفاوتی ناچیز دارد. هر تجربه تازه ای، هنگامی فهمیده میشود که در عبارات و اصطلاحات آشنا و کهنه …

فهمیدن با اندیشیدن، تفاوتی ناچیز دارد. هر تجربه تازه ای، هنگامی فهمیده میشود که در عبارات و اصطلاحات آشنا و کهنه، به عبارت آورده شود. تا تازه، جامه کهنه نپوشد، نامفهومست. ولی در اندیشیدن، تجربه تازه انسان، در تاریکی میماند، تا ناگهان به اصطلاحات و عباراتی تازه و بیگانه تصادم کند، و در آنها پدیدار گردد. در اندیشیدن، این تازگی اصطلاحات و عباراتست که مامای ِتجربه های تازه ایست که انسان بدان آبستن شده است. از اینرو ما بیشتر میفهمیم و کمتر میاندیشیم

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

آنچه که روزمره است، چون بسیار به مانزدیکست، می پنداریم که امری بدیهیست، و زود و آسان میشود فهمید …

آنچه که روزمره است، چون بسیار به مانزدیکست، می پنداریم که امری بدیهیست، و زود و آسان میشود فهمید. ولی این نزدیکی و آشنائی، درست علت سخت فهمی و دشوار فهمیست. کسی که در روزمره ها غرقست، و از روزمره ها بدینسو و بدانسو کشیده میشود، خودش نیز جزو «مسئلهِ روز» میشود. تفکر، برای حل مسئله، بدینسان آغاز میشود که انسان بکوشد تا اندازه ای خود را از غرقشدگی و کشیده شدگی از روزمره ها، رها سازد، و از آن فاصله ای پیدا کند. تا بتواند مسائل روز را بهتر بفهمد، و بتواند آنرا بهتر حل کند. این دیالکتیکِ گرفتاری در روزمره ها، و تلاش برای دوری یافتن از آن، گرانیگاه تفکر زنده است. انسان با دو دیدگاه تاریخی، و دیدگاهِ آینده سازی، باید به روزمره گی نزدیک شود، تا واقعیات روز، او را در اندیشیدن، اسیر خود نسازند

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

در فرهنگ ایران، خدا که خوشه است، تخمهای زندگیش را در تن انسانها میافشاند، و گنج نهفته در انسانها میشود …

در فرهنگ ایران، خدا که خوشه است، تخمهای زندگیش را در تن انسانها میافشاند، و گنج نهفته در انسانها میشود. تن، هم زمین است، و هم به معنای زهدان، و هم به معنای کانون آتشست. از این رو، در فرهنگ ایران، اخلاق و دین و داد (حق و نظام و قانون و عدالت) و زیبائی و کمال، در تن خودِ انسان، گنج نهفته است، و خود انسانها، باید آنرا در خود و دیگران، بجویند و بیابند و بگسترند. در خودِ انسانها، گنج حقیقت هست، و روندِ پیدا ساختن آن، راستی نامیده میشود

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

فرهنگ ایران، برپایه سرشاری و پُری و لبریزی ِفطرت انسان قرار داشت، که پیآیندش …

فرهنگ ایران، برپایه سرشاری و پُری و لبریزی ِفطرت انسان قرار داشت، که پیآیندش، از سوئی، اصالت انسان (انسان، اصل بینیش و تعیین کننده ارزشهاست)، و از سوی دیگر، خشنودی و خرسندی است. ادیان نوری، منکر غنای انسان، و بدینسان اصالت اوشدند، تا خود، اصل معرفت و تعیین کننده ارزشها (اندازه) شوند، و طبعا انسان را َکنود (=زمینی که حاصخیز نیست، در قرآن) و جاهل و صغیر و ظلوم خواندند. ولی انسان، با «اعتقاد به فقر فطری خود»، حرص سهمگینی به دست یافتن به ثروت و قدرت پیدا کرد، تا کمبودِ فطری خود را جبران کند. برای جلوگیری از این سائقه زورمند، این ادیان، رسیدن به ثروت و قدرت را برای مردمان، گمراه کننده شمردند، که الله با آن، همه را امتحان میکند. عصر جدید در غرب، با این شروع شد که «سائقه دست یابی به ثروت و قدرت» برای عموم، مثبت و مقبول شد، و هرکس که به قدرت و ثروت برسد، در اجتماع ار جمند میگردد. و بدینسان، سکولاریسم و آزادی برپایه سرکشی از آرمان این ادیان پیدایش یافت

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

دموکراسی، بر اصل «حق و توانائی افراد ملت به اندیشیدن آزاد» قرار دارد، که برضد هر گونه حکومت دینی یا ایدئولوژیکی است …

دموکراسی، بر اصل «حق و توانائی افراد ملت به اندیشیدن آزاد» قرار دارد، که برضد هر گونه حکومت دینی یا ایدئولوژیکی است. در آزادیست که افراد، در اندیشیدن، متنوع و گوناگون و رنگارنگ میشوند. «حقیقت» که در فرهنگ ایران، «راستی» است، بیان پیدایش آزادانه گوهر خود فرد انسانست. ولی «ارشاد» اسلامی، برضد آزادی اندیشیدن افراد، و توانا شدن آنان در حاکمیتست. واژه اسلامی «ارشاد»، به معنای «تحمیل کردن راه رستگاری که شریعت اسلامست» به انسان. ایرانیان به «رُشد»، معنای «نشو و نماداده اند که در اصل ندارد». فرهنگ در ایران، به معنای جوشیدن آب از کاریز گوهر خود انسانست، و با این آبست که جهان را میتوان آباد کرد و آزادی را آفرید

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

قدرت در گذشته، حق انحصاری خود میدانست که بیندیشد، و دیگران، فقط وظیفه اجراءکردن آنرا دارند …

قدرت در گذشته، حق انحصاری خود میدانست که بیندیشد، و دیگران، فقط وظیفه اجراءکردن آنرا دارند. دیگران، فقط عبد و بَرده و بنده و صغیر و جاهل مقلد هستند، و با چنین حقی، نیروی اندیشیدن ِهمه مردم را با ارشاد، نابود میسازند. ولی دموکراسی، این حق انحصاری را از آن خودِ ملت ساخت، و از همه قدرتمندان پیشین، سلب کرد. بدینسان، همه قدرتمندان دینی و سیاسی و اقتصادی و قضائی و اجرائی، تابع و مجری ِاندیشهِ ملت میشوند. با تجاوز از این وظیفه، آنها غاصب حق ملت میشوند

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

آنهائی که دست به ساختن اسلامهای ِراستین زدند، نخست صورت واقعییش را که از گوهر اسلام …

آنهائی که دست به ساختن اسلامهای ِراستین زدند، نخست صورت واقعییش را که از گوهر اسلام، پیدایش یافته بود، از او زدودند، و سپس صورتهای تازه به آن وام دادند که با گوهر اسلام، در تضاد بود. بدینسان، اسلام، صورتهای تازه را از خود، دور انداخت، ولی از آن پس، « ماده بی صورتی» شد که خوی ِتجاوزگری جهادیش را در گوهرش داشت. بدینسان، اسلام، همان «بوقلمون شیخ عطار» شد. این بوقلمون، که هیچ صورتی ندارد، به هر صورتی در میآید، تا دیگران را فرو بلعد، و همه را مانند خود، ماده بی صورت سازد. این بوقلمون، همان هیولای ِارسطوست که در اسلام به معنای «ماده بی صورتی کاسته شد که هر صورتی میتوان به آن داد»، و ملت ایران برغم فلاسفه اش، دریافت که این ماده بیصورت، همان بوقلمون ِخطرناک، یا هـیـولاست

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

در فرهنگ ایران، خدا، اصل زیبائی در هر چیزیست و در هر چیزی، میتوان او را کشف کرد، ودید، و از شادی، به رقص آمد. بر عکس، الله را هر انسانی ببیند، از ترس …

در فرهنگ ایران، خدا، اصل زیبائی در هر چیزیست و در هر چیزی، میتوان او را کشف کرد، ودید، و از شادی، به رقص آمد. بر عکس، الله را هر انسانی ببیند، از ترس، جادرجا میمیرد، چون برضد زندگی اوست. از این رو محمد، واسطه اوست، و جبرئیل نیز، واسطه میان الله و محمد است، وخودِ جبرئیل نیز در اثر وحشت از دیدار الله، پیکر یابی «هیبت» است، و هر گاه او بدیدار محمد میآید، محمدازهیبتش، به لرزه میافتد و غش میکند. تازه این پیکریابی وحشت و هیبت الله، نمادِ «جمال و زیبائی» در اسلامست

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

هر اندیشه زنده ای، جاذبه دارد، و روان را به سوئی میکشد. اندیشیدن زنده …

هر اندیشه زنده ای، جاذبه دارد، و روان را به سوئی میکشد. اندیشیدن زنده، آنست که انسان از اندیشه های گوناگون، به راستاهای گوناگون کشیده شود، و از این کشاکشها، روان، به موج آید، و دریائی توفانی شود، و در این کشاکشهاست که خرد، بیدار میشود و میکوشد تا این کششها را باهم همآهنگ سازد، و از همآهنگشوی این کششهاست که روشنی و خواست از گوهر او زائیده میشود

http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

یکی از اندیشه های گرانقدر کهن، «پیدایش و زایش خدا» هست، که ادیان ابراهیمی و نوری، بر آن خط بطلان کشیده اند …

یکی از اندیشه های گرانقدر کهن، «پیدایش و زایش خدا» هست، که ادیان ابراهیمی و نوری، بر آن خط بطلان کشیده اند. خدا، گوهری فراسوی زائیدن شد و بدینسان، خدا از انسان، بریده شد. «فرهنگ»، اساسا به معنای جهان بینی زایشی و پیدایشیست. چیزی هست که پیدایش بیابد. این اصل پیدایش را عرفان، به «جامه گردانی» تعبیر کرد. حقیقت و خدا، در هر جائی در جهان، و در هر زمانی در تاریخ، تحول می یابد. مسئله، تنها پوشیدن جامه دیگر نیست، بلکه مسئله گردیدن یا تحول یافتن خداست. الاهان نوری، خود را فراسوی زایش، و فراسوی تغییر و تحول قرار دادند، و بدینسان بزرگترین گزند را به تحول جامعه و انسان وارد آوردند. انسان، تازمانی با خدایش هست که با خدایش تحول می یابد، ولی هنگامی خدایش را انکار میکند که خدایش منجمد میشود، ولی او، تحول می یابد

http://www.jamali.info/chashniha )