آقای سروش سکولار فلسفی و دمکراسی دینی دیگرچه مقولاتی اند؟
فرید راستگو
اگر معنای واژه هائی را که بکار می بریم به دقت روشن نسازیم، قادر نخواهیم بود از مباحث بیهوده جلوگیری بعمل آوریم و به نحو موثری در خدمت انسان و جامعه انسانی قرار گیریم. امروز مهمترین وظیفه تمامی اندیش ورزان نقد است. نقد باورها و نقد عقاید و نقد تمامی اموری که به حقوق انسانها و حاکمیت آنان و حتی زندگی روزانه آنان ارتباط مستقیم و غیرمستقیم دارد. نقد قلمرو اختلاف است و در این قلمرو است که اندیشه راهنما که همان آزادی است تقویت می شود و ذهنیت انسانها روشن و انسانها به بلوغ فکری می رسند. برای رشد فرهنگیمان نیاز به برخورد آراء و عقاید داریم . پس بجای فلسفه بافی به نقد باورهایمان بپردازیم و آنها را به زیر سئوال ببریم تا رشد کنیم و آن بر سرمان نیآید که بعد از انقلاب 1357 بسرمان آمد. هنوز بسیاری از ایرانیان و الخصوص تحصیلکرده های ما افسوس می خورند که چرا کتابهای خمینی و ولایت فقیه او را نخواندند و فریب او را خوردند. پس بهوش باشیم از تجربه درس بیآموزیم، زیرا فردا را امروز می سازیم.
در اواخر بهمن 1388 در سایت گویا گفتگوی خانم فرزانه بذرپور با آقای عبدالکریم سروش را خواندم (1). در این گفتگو آقای سروش تلاش نموده است نوع نظام آینده بعد از مرگ نظام ولایت فقیه جمهوری اسلامی را ئتوریزه نماید. در این گفتگو ایشان می گویند نظام سیاسی آینده دینی است و مسئولین این نظام هم دینداران می باشند و قوانین آن هم نباید منافاتی با اسلام داشته باشد. در این نظام همچون جمهوری اسلامی انسان ها بر دو دسته اند خودی و غیرخودی. برای اثبات این تقسیم بندی هم از نظریه سکولاریزم سیاسی و سکولاریزم فلسفی تاریخ شناس آمریکائی بنام آقای ویلفرید مک کلی (2) هم مدد گرفته است؛ تا تقسیم بندی شهروندان ایرانی به خودی و نخودی را موجه جلوه دهد. برای ثبوت این ادعا به گفتگو ایشان با خانم فرزانه بذرپور رجوع می کنیم.
خانم فرزانه بذرپور در سئوال اول خود ازآقای سروش می پرسند که «افتراق و اختلاف نظر میان سکولارها و جریان روشنفکری دینی بر محور چه موضوعاتی است؟»