روشنفکران، که پیامبران مدرنیته وسکولاریته هستند، هنوز نتوانسته اند که مراجع دینی را ازکرسی قدرت اجتماعی فرواندازند، تا چه رسد به آنکه خود نیز برکرسی قدرت آنها بنشینند. ولی برای رسانیدن ایدهِ ِمدرنیته وسکولاریته به قدرت، بایست نخست روشنفکران، جانشین مقتدران دینی دراجتماع گردند. مسئله بنیادی تاریخی وسیاسی، جنگ میان این دوگونه رهبریست
برچسب: جمالی
ماهی سرخ. ماهی ، درفرهنگ ایران، نخستین شکلیست که آتش خدا(سیمرغ) به خود، میگرفته است. یک نام ماهی، سمک است که « سه+مک» به معنای سه نی=سئنا =سیمرغ هست. نام دیگرماهی درتحفه حکیم موءمن، سینا یا سیمرغست. درسانسکریت نیزنخستین شکل یابی خدا(افتار=اوتار)، ماهی(مت سیا) است.
سرخ وقرمز، رنگ مادینه و نماد سیمرغست
خدا(سیمرغ) درفرهنگ ایران
مجموعه یا خوشهِ به هم پیوسته حقایقست
حقیقتِ نهفته درهمه انسانها، وقتی باهم زندگی ِشاد را بجویند، خوشهِ خدا یا خوشهِ حقیقت میشوند
سه تا یکتای ِفرهنگ ایران
بهـرام + سیمـرغ(ارتا) + رام
اصل تحول.اصل مهر.اصل شادی
فـرهـنگ اصیل ایـران
زیـر
خاکـروبه تـئـولـوژی زرتـشـتی
مـدفـونـست
تا ما با یک مکتب فلسفی یا یک تئوری علمی، « رابطه فکرِی» داریم، آن مکتب، فلسفی است وآن تئوری، علمیست، ولی وقتی ما «رابطه ایمانی واعتقادی» با همان مکتب فلسفی یا تئوری علمی داریم ، آن مکتب، دیگر،فلسفی نیست و آن تئوری، دیگر، علمی نیست، بلکه هردو، تحول به ایدئولوژی یافته اند
درآئین زرتشتی، راستی(حقیقت) از« روشنی بیکران اهورامزدا» پیدایش می یابد، یعنی آنچه اهورامزدا به زرتشت میگوید، راستی( حقیقت) است. این همان راه تنگ ِراست و منحصربفرد است که حقیقت دیگر را نمی پذیرد .درفرهنگ ایران، راستی یا حقیقت، پیدایش آتش جان ( ارتا= تخم سیمرغ) هرانسانی، ازحواس وخرد خودش هست. ارتا، خوشه تخمهای متنوعست وهیچکدام، تکرار دیگری نیست. درفرهنگ ایران، پیدایش حقایق گوناگون ازانسانهاست که باهم یک خوشه خدا میشوند
زندگی زمانی یا سکولار، زندگی معنویست
آتش جان که ارتا یاخدا باشد، درآتشکده تن هست. به عبارت دیگر، خدایا آتش جان که « معنا » هست درآنچه جسمانیست خانه دارد. زندگی زمانی یا سکولار، سرچشمه معنویاتست که باید آنرا کاوید ویافت
چراچهارشنبه سوری ، زنده باقی مانده است ؟ پنج روز پایان سال ، جزوماهها نبودند. روزسوّمش را ایرانیان ، روزپیروز، یا سیمرغ مینمایدند . سیمرغ ، آذرفروز ، یعنی مبدع و نوآور و بنیاد گذار حق درهمه انسانهاست . وروزچهارمش را، ایرانیان ، روزرام مینمامیدند که ، زنخدای زندگی و زمان و موسیقی ورقص وشناختست .ازاین رو، روزسور بود، چون زندگی درزمان درگیتی ، غایت خود را می یافت. از آتشی که سیمرغ میافروخت،جهان زندگی وشادی درزندگی درگیتی، پیدایش می یافت
خدا درفرهنگ ایران، مجموعه یا خوشه همه حقایق است که درگوهر همه انسانها هست.« حـق » ، معرب واژه « هاگ=آگ=آک » است، که به معنای « تخم وآتش» است. واژه « آقـا» نیز درست، همین واژه است. انسان را« حقیقت» خطاب میکنند
درفرهنگ ایران، خدا، ترساننده نیست ورسولی هم ندارد که به او امرکند:« برخیزومردمان رابترسان »، چرا ؟چون حقیقت ( حق= هاگ= آگ) درگوهرخودِ هرانسانی هست. این حقیقت، دراثرترس وقهر، ازگشایش وگسترش باز داشته میشود، وانسان، درگوهرش،« دروغ »میشود . بدینسان، الله، سرچشمه دروغساختن همه مردمان میشود. درفرهنگ ایران، حقیقت ، در قرآن و تورات و انجیل وگاتا نیست ، بلکه درخود هرانسانیست که باید امکان پیدایش بیابد
منوچهرجمالی
اندیشه های روز به روز
(3)
زن وسکولاریته
چرا 1-« زن » و2- « تن = جسم= ماده » و 3- « دنیا » و 4- « زمان گذرا = جهان فانی » و 5- « بینش حسی » ، باهم ، ارج خود را درگذشته ، از دست دادند ؟ وچرا آنها فقط با همدیگر، میتوانند ، به « ارج واعتبارحقیقی خود » خود بازگردند .
عالم جسمانی ( تنی = تنکردی ) و دنیا ( گیتی ) و « زمان گذرایا فانی » و « اندیشیدن برپایه حواس » ، وخرد ، همه « زن » هستند . هنوزهم درفارسی ، « گیتی خانم » ، نام زن هست . درعربی نیزبه دنیا : ام حباب، ام حاجب، ام ختور، ام سلمة ، ام القا، ام وافر گفته میشود . دراوستا وپهلوی به جهان جسمانی « تنکردی = تن کرتی » گفته میشود ، که درواقع به معنای « زاده شدن اززهدان » است . هرچه از زهدان زاده میشود ، دنیای جسمانیست . ضدیت با دنیای جسمانی ، ضدیت مستقیم با زن است .خود واژه « تن » ، به معنای « زهدان ومجرای زایش » است ، این چه تن مرد باشد وچه تن زن . همه تن ها ، زن هستند . درفرهنگ ایران ، تن وجان ( = جی+ یان )باهم جفت وهمزاد وانبازو یوغ هستند و با هم دربرابری میآفرینند . جان که « جی » باشد، و آتش جان میباشد ، گوهر ِخود ِخداهست . به عبارت دیگر، درکانون ِ تن ( جسم ) که ز ن است، خدا میباشد. خود ِ « جی » ، نام خدای زمان وزندگی وموسیقی وشناخت است که تحول به گیتی ( دنیا وزمان ) می یابد . خدا درگیتی درتن ها ودرزمان میزید .
فرهنگ ایران
متضادباشریعت اسلامست
فرهنگ، به معنای آنست که هرانسانی، مستقیم ازخدا،آبیاری میشود،و بینش ازتخم هستی اومیروید
منوچهرجمالی
اندیشه های روز به روز
(2)
انسان، نمیخواهد روشن بشود
بلکه میخواهد، خودش ،
سرچشمهِ روشنی وگرمی بشود
« حقیقت» ، بـشنـو از « پـور فـریدون »
که شعـله ، از تـنـورسـرد ، نایو( ناید )
باباطاهر
این اشاره لطیف باباطاهر، که حقیقت را باید از ایرج پسرفریدون شنید ، چه رابطه ای با تنوروشعله اش دارد ؟ چرا حقیقت ، شعله تنورگرم یا کانون گرم هست ؟چرا، این ایرج هست که حقیقت را میگوید ؟ و چرا ما باید برای شنیدن حقیقت، بازبه سراع ایرج برویم ؟ چون ایرج که « اِ ر ِ ز» باشد همان « ارتا ، اردیبهشت ، ارتای خوشه » میباشد. اردیبهشت، ارتای خوشه بود . خدای ایران، خوشه همه تخمهای انسانها، یا کانون« حبه زغالها افروخته » بود .
جداکردن حکومت ازدین، و رفع تبعیضات، فقط بیان منفی سکولاریته است. بیان ِمثبت سکولاریته، آنست که زندگی همه انسانها درگیتی، گرفتن جشن باهمست. درسکولاریته، «جان انسان وتراوش خرد،ازآن، که سامانده زندگی وشادیست»، بر« ایمان»، اولویت دارد