دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

سکولاریسم(زندگی زمانی)چیست؟ …

سکولاریسم(زندگی زمانی)چیست؟
انسان میتواندجهان رامستقیماازجهان بشناسد

( http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
پاره اندیشی

عشق به زیبائیهای نهفته درجان انسان، سرچشمه همه ارزشهای مردمی انسانست « مفهوم ِعشق ، نزد مولوی »

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

عشق به زیبائیهای نهفته درجان انسان،
سرچشمه همه ارزشهای مردمی انسانست
« مفهوم ِعشق ، نزد مولوی »

با چیرگی شریعت اسلام دراجتماع ، سخن گفتن ازعشق ، بسیاردشواروپیچیده بود ، وهست وخواهد بود. نزد عارف ، «عشق » ، اولویت برهر«ایمانی واعتقادی » دارد ، وازاین رو ، عشق ، پدیده « وراء ایمانها ، یعنی فراسوی ایمان وکفر، فراسوی ایمان به اسلام ومسیحیت ویهودیت و… همه ایسم ها » است . این عشق ، چنانچه پنداشته میشود ، فراجهانی و آسمانی وماوراء الطبیعی نیست ، بلکه کا ملا زمینی واجتماعی و سیاسی وحقوقی است ، چون این عشق ، « عشق به جان » هست .

مفهوم « جان » در فرهنگ ایران ، دورویه چسبیده وجفت به هم دارد . جان که دراصل « گی + یان = جی + یان » باشد ، به معنای « خانه گی ، یا خانه جی » هست. « گی » ، نام سیمرغست و« جی» ، نام دخترش رام ، زنخدای زندگی ( جی) و زمان وموسیقی وشادی وشناخت است . اینست که هرجانی درهرانسانی ، ازیکسو« آتش زندگی یا اصل زندگی دراو» هست ، و ازسوی دیگر، این جان ، تخمه یا بذری ازخوشه سیمرغ یا خدا هست . درجان ، خدا وانسان باهم جفت هستند .

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

هرانسانی، به بهزیستی درگیتی ، حق دارد …

هرانسانی، به بهزیستی درگیتی ، حق دارد. آنکه بهزیستی را، به فردای تاریخ، ویا به آخرت، وعده میدهد، این حق را ازانسان، غصب میکند.  ایمان به آخرت ، سلب حق خود با اراه خود ، ازخود هست. ولی انسان، چنین حقی را ندارد

( http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
پاره اندیشی

چرا ماحق به سکولاریسم ( زندگی زمانی) داریم ؟

چرا ماحق به سکولاریسم ( زندگی زمانی) داریم ؟
……………………………………………………..
زندگی سکولار، حق ماست . چرا ؟ چون جشن وشادی ، گوهرخدای ما بوده است . خدا، شادیست . نام خدای ما ، « رام » ، « شاده » و « جی = زندگی» بوده است . رام ، اصل زندگی شاد در زمان هست ، چون خودش ، هم خدای زمان ، هم اصل زندگی ، وهم اصل شادی وجشن وموسیقی ورقص وشناخت هست. بنابراین ، خدا ئی که اینهمانی با زندگی درجان هرانسانی دارد سرچشمه شادیست . خدا درهرجانی ، اصل شادی درزندگیست . این حق مقدس فطری هر انسانیست .  ازاین رو درفرهنگ ایران ، جشن که زندگانی شاد درگیتی باشد با خدا اینهمانی داشت .

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

سکولاریسم، به معنای آنست که انسان، درطبیعت وفطرتش …

سکولاریسم، به معنای آنست که انسان، درطبیعت وفطرتش،«حق به زندگی ِشاد، یا بهزیستی درگیتی »دارد. حکومت ، یا سازمانهای اقتصادی وحقوقی وسیاسی، فقط موقعی « حقانیت » دارند، که این حق ِگوهری را که مردم مطالبه میکنند، واقعیت ببخشند. این «حق فطری انسان به بهزیستی درگیتی»، به جامعه ، حق میدهد که هرحکومتی را که « غایتی دیگر» دارد، واژگونه سازد

( http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
پاره اندیشی

دین وحجاب ( دین، چه رابطه ای با حجاب دارد ؟ )

دین وحجاب ( دین، چه رابطه ای با حجاب  دارد ؟ )
………………………..
حجاب ، به معنای درپرده کردن و« بازداشتن از درآمدن» و« آنچه را که مطلوبست ، از دیدن باچشم بازداشتن » میباشد . ودرست « دین » درفرهنگ ایران ، به معنای « 1- مادینگی وآبستنی و2- دیدن و بینش وزایش وپیداشدن است . واژه « تن » هم ، به معنای « مادینگی » است ، وجها ن جسمانی یا دنیا ، « تنکردی = تن کردی = آنچه زائیده میشود » هست . بینشی که زائیده میشود ، بینش حواس انسان ، برای نگهبانی وپرورش زندگی دراین گیتی هست.  ازمعانی این دواصطلاح ، میتوان تضاد آن دو را باهم ، تا اندازه ای حدس زد .  دین ، دراصل ، زایش گوهریا طبیعت انسان در بینش است . گوهرانسان ، درزایش ِبینش ازتن ، دیدنی وپدیدارمیشود . این را « دین » میگفته اند . انسان ، به طورکلی ( چه مرد وچه زن ) ، ازاین دید ، موجودیست آبستن ( یعنی زن هست . تن ، یعنی دستگاه زایش ) که بینش حقیقی وگوهری ازآن زاده میشود .

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

این اندیشه که دنیا، جسم وحسّ وصورتست …

این اندیشه که دنیا، جسم وحسّ وصورتست، وطبعا فانیست،براین اندیشه استواراست که حرکت وتغییر، فقط زوال وفساد وفنا وگذراست. سکولاریته جنبشی برای مثبت ساختن مفاهیم حرکت و تغییراست، که جدا ناپذیر ازاحساس روند زمان  درزندگی درگیتیست. احساس ِتحول یافتن، جانشین احساس ِفنا میشود

( http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

Faranak

1

دسته‌ها
پاره اندیشی

سکولاریسم ( زندگانی زمانی ) ، درجامعه هائی که ادیان ابراهیمی درآن رایج هستند …

سکولاریسم ( زندگانی زمانی ) ، درجامعه هائی که ادیان ابراهیمی درآن رایج هستند ، چنین واقعیت می یابد که خدا ( الله ، یهوه ، پدرآسمانی ) ، مستقیما به وسیله خودِ ملت، حکومت را میسازد ( چون آنها حاکمیت را، خویشکاری خدا میدانند ) نه به وسیله آخوند وکشیش وهاخام .

به سخنی دیگر، ازآخوند وکشیش وهاخام (وموبد دردین زرتشتی ) ،سلب حق حکومتگری مستقیم وغیرمستقیم ( نفوذ سیاسی ) میشود. ملت، مستقیما خودش ، رسول وخلیفه وامام وولایت فقیه هست . آخوند وموبد وکشیش ازمقام واسطه بودن می افتند . خدائی که میتواند یک نفر را برگزیند وواسطه بینش خود سازد ، میتواند همه ملت را برای این کاربرگزیند ، تا بینش ملت ، همان بینش خدائی خودش باشد .

دسته‌ها
خـرد درپـرتـگـاه

منوچهرجمالی : خـرد درپـرتـگـاه – 5

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

خـرد درپـرتـگـاه (5)

فـرانک، زنـی که
ضحاک راسـرنگون کرد
جشن مهرگان ، جشن فرانک است، نه جشن فریدون

جشن مهرگان،
جشنی برضدِ«عید قربان» است

جشن مهرگان ، استوار براین محتواهست که
هیچکس ، حق ندارد که :
«کشتن وآزردن جان وخردانسان»رامقدس سازد

کاوه وفریدون وضحاک را همه میشناسند ، ولی« فرانک» را که بزرگترین جنبش ضد ستم را درایران ، به راه انداخته وسامان داده و به پیروزی رسانده ، کسی نمیشناسد ، و ازاو هم هیچگاه، حتا زنان آزادی خواه ایران ، یادی نمیکنند .

چرا ؟ برای اینکه نقش بزرگ زن را ، درتاریخ ِآزادیخواهی ودادخواهی ، تاریک ومجهول ساخته اند . در روایت شاهنامه ازکاوه وفریدون ، درست موبدان زرتشتی ،  فرانک را که نخستین وبرترین نقش را دراین خیزش جامعه  داشته ، کمرنگ ساخته وازدید ، افکنده اند .  فرانک  که فقط درشاهنامه ، درنقش مادری فریدون ، به مادری دلسوز کاسته میشود ، زنیست که دراوج بزرگترین فاجعه های  دراجتماع ایران ، بنیاد گذارومبدع وسازمان دهنده بزرگترین جنبش دادخواهی درفرهنگ ایران میگردد . او درحقیقت وبه معنای بسیار گسترده ، مادر، یا سرچشمه پیدایش فرزندانی  میشود که خطررا به خود میخرند و با سرپیچی وطغیان ، ضحاک زمانه را سرنگون میسازند. او بنیاد گذار ِ«حق سرکشی وسرپیچی درفرهنگ ایران ، دربرابرهرقدرتی میشود که جان وخرد انسانها را بیازارد ، و طبعا گزندی به قداست جان وخرد انسان بزند » . هرچند نیزکه این قدرت ، خدا باشد ، یا آنکه به خدائی نسبت داده شود . این فاجعه ِ درد آور ِ بزرگ که همیشه درتاریخ ، تکرارمیشود ، آنست که « ترس و وحشت انگیزی و شکنجه دادن جان و آزردن وخفه کردن خرد، و سلب آزادی دراندیشیدن ، مقدس ساخته میشود » .

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

مسئله بنیادی اجتماع، فقط گفتگوکردن باهم نیست …

مسئله بنیادی اجتماع، فقط گفتگوکردن باهم نیست، بلکه « جستجوکردن شیوه های ِهمزیستی درشادی باهمست » واین را درفرهنگ ایران، « همپرسی » مینامند

( http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
پاره اندیشی

سکولاریسم، حالت یا وضعیست که درروند ِ « سکولاریزاسیون » میتوان درپایان بدان رسید …

سکولاریسم، حالت یا وضعیست که درروند ِ« سکولاریزاسیون» میتوان درپایان بدان رسید.  درآغازباید «افکارجامعه» را سکولاریزه کرد ، تا بتوان، حکومت سکولارداشت. درروند ِسکولاریزاسیون، مردمان، ازدید فکری و روانی، موضع مثبت به دنیا(زندگی درگیتی) پیدامیکنند، ومیتوانند ، نه تنها دنیا را ازآخرت جداسازند ، بلکه  زندگی خود را درگیتی ، دیگر، تابع زندگی درآخرت نمیسازند. زندگی درگیتی، ارزش مستقل برای خودش پیدا میکند. مردم، دیگرحاضرنمیشوند برای زندگی درآخرت، زندگی خود را دراین دنیا قربانی کنند. اینست که جدا کردن سکولاریسم سیاسی ، ازسکولاریسم فلسفی، ازسوئی یک بحث آکادمیک است، وازسوئی دیگر، دامی برای مرغانیست که هیچگاه زیرک نمشوند . درواقعیت، با برانگیختن « تفکرفلسفی» است که خرد انسانی، که برآمده از بینشهای حواس است ، ایمان به آخرت رابه عنوان « غایت زندگی» ترک میکند

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

آنانکه باتئوری حقوقی« قانون اساسی» آشنائی دارند …

آنانکه باتئوری حقوقی« قانون اساسی» آشنائی دارند، میدانند که آنچه درحکومت اسلامی ایران، قانون اساسی نامیده میشود نه قانونست نه اساسی، ولی همه جنایاتی که این حکومت کرده و میکند، طبق همین « ِشبهِ قانون اساسی » میباشد

( http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
چاشنی های اندیشه

چراباید منتظر« امام زمان » شد که بیاید وجهان را ازستم وتعدی برهاند …

چراباید منتظر« امام زمان » شد که بیاید وجهان را ازستم وتعدی برهاند. درحالیکه درگوهرجان هرایرانی، رام ، « خدای زمان » ، نهفته هست. این خدا، نه تنها خدای زمان،بلکه اصل زندگی وموسیقی وشادی وشناخت نیزهست. هرگاه این خدای زمان را درخود برانگیزیم ، خودمان جهان را آبادوشادوخرّم خواهیم کرد ونیازی به امام زمان نیست

( http://www.jamali.info/chashniha )

دسته‌ها
پاره اندیشی

دموکراسی وسکولاریسم برپایه این اندیشه بنا میشود که انسان، رابطه مستقیم با حقیقیت یا با خدا دارد …

دموکراسی وسکولاریسم برپایه این اندیشه بنا میشود که انسان، رابطه مستقیم با حقیقیت یا با خدا دارد. خودش میتواند مستقیما واقعیات را بشناسد وبه حقیقت برسد. ترجمه این سخن به اصطلاح دینی ، چیزی جزاین عبارت نیست که « ملت با خدا اینهمانی دارد» ، که درفرهنگ ایران درهمان داستان سیمرغ ( ارتافرورد) بیان شده است که « سی تا مرغ درجستجوی باهم ، سیمرغ میشوند ، یا به عبارت دیگر، هم خودشان شاه وهم خدا باهم میشوند» .
اینکه درانقلاب فرانسه گفته شد که صدای ملت، صدای خداست ، یک گفته شاعرانه و تمثیلی وتعارفی نبود ، بلکه بیان این آگاهبود تازه ازانسان واز اعتماد به خودش ونفی اعتماد به مراجع دینی وهمچنین نفی خدائی بود که ناتوان ازارتباط مستقیم با انسانست. ملت دربینش برای زندگی ، رابطه مستقیم با خدایاحقیقت دارد. این اعتماد ملت به خودش، آن چیزیست که استقلال وآزادی نامیده میشود . انقلاب حقیقی ، درست همین همآغوشی مستقیم خدا با ملت ، وطرد هرگونه واسطه است . اینهمانی یاقتن ملت با خدا در دموکراسی و سکولاریسم، که بی نیازی ملت از رسول و خلیفه و اولوالامزو امام و ولایت فقیه میباشد ، سبب میشود که پرداختن خمس وزکات به هرکسی جزخود ملت، حرام وموقوف میگردد .ازاین پس پرداختن خمس وزکات ومالیات به مراجع دینی ، بی حرمتی به ملت ونقص حق بنیادی ملت است . ازاین پس، هرگونه حکومتی به نام «واسطه خدا برملت » ، ستم محض وشرک است ، چون سلب حق ملتست ، که ازاین پس ، خودش اینهمانی با خدا یافته است