خشت اول چون نهد معمار کج…
اسماعیل نوری علا
هر «فکر» حاصل وجود مفروضاتی در ذهنيت آگاه يا ناآگاه ما است؛ و نوعی نتيجه گيری از مفروضاتی اوليه است، استوار بر شالودهء منطقی يکسره مطلوب ما. بعنوان يک مثال صريح اما دور از ذهن، می توان روند يک فکر يا تصميم گيری را با اين فرض آغاز کرد و پيمود که «اکنون در تابستان هستيم». بلافاصله از اين فرض می توانيم نتيجه بگيريم که هوا گرم شده است و نيازی به پوشيدن لباس های ضخيم نيست و می توانيم با لباس های راحت تابستانی از خانه خارج شويم. در واقع، فرض و يا يقين به اينکه «اکنون در تابستان هستيم» سکوی پرتاب فکر و تصميم گيری ما است برای انتخاب نوع لباسی که می پوشيم. شما هم اگر اين فرض اوليه را بپذيريد تصميم به پوشيدن لباس سبک و تابستانی را تصديق می کنيد. اما اگر شما اين فرض اوليه را نپذيريد و معتقد باشيد که «اکنون در زمستان هستيم»، خودبخود طرز لباس پوشيدن حاصل از آن فرض اوليه را هم نمی توانيد بپذيريد.