دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

ناصز مستشار – برلین

ناصز مستشار – برلین

هرچند شاه تلاش می ورزید تا جنیش اسلامی در آمیخته با مارکسیسم را غیر شرعی جلوه دهد اما چون از مرجعیت روحانیون ارشد برخوردار نبود تمام گفته هایش به خود جنبه تبلیغاتی گرفته بود وهیچ اثری نمی گذاشت وبه ضد خودش عمل می نمود .امپریالیسم امریکا بدنبال مرجعیتی بود که از جایگاه مذهب با جنبش مارکسیست اسلامی به نبرد برخیزد که برای این سناریو روحانیون ضد شاه بهترین پتانسیل و آمادگی ومشروعیت را داشتند.

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

دکتر فیروز نجومی : ا و هست بجز او هیچکس نیست

ا و هست بجز او هیچکس نیست

دکتر فیروز نجومی

نسل حاضر نمیتواند اشتباهات نسل گذشته را تکرار کند. نسل امروز به تجربه در یافته است که تا ریشه معصومیت و شریعت از بیخ و بن بر کنده نشود، رهایی و آزادی و کسب ابتدایی ترین حق و حقوق بشری، همچون یک رویا باقی خواهد ماند …

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

کمک های دولت نهم به کشورهای مختلف

کمک های دولت نهم به کشورهای مختلف

توجه داشته باشید که بدلیل واردات بی رویه چای خارجی و عدم حمایت دولت از چایکاران داخلی صنعت چای بکلی ورشکسته شده و چایکاران شمالی به خاک سیاه نشسته اند

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

مصدق گفت

مصدق گفت

“من حاضرم هر قانونی که بر خلاف مصالح ملت باشم بسوزانم زیرا به عقیده ی من قانون برای مملکت است نه مملکت برای قانون. نجات وطن عالیترین و بزرگترین قانون است.”

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

یک کامنت ازوب سایت اخبارروز – از : یک ایرانی آزرده از هموطنان گروه باز و قبیله گرا

یک کامنت ازوب سایت اخبارروز

از : یک ایرانی آزرده از هموطنان گروه باز و قبیله گرا

سروش یدر یک جنایت ضد فرهنگی – تاریخی، شرکت داشته

و باید بسیار روشن جواب بگوید. هنوز کمی وقت دارد.

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

دکتر محمد مصدق : چهاردهم اسفند ماه سالروز در گذشت بزرگمرد تاریخ ایران زمین

چهاردهم اسفند ماه سالروز در گذشت بزرگمرد تاریخ ایران زمین

دکتر محمد مصدق

چهل وسه سا ل پیش دکتر محمد مصدق  بزرگمرد تاریخ ایرانزمین چشم از جهان بست و به جهان ابدیت پیوست. بزرگمردی  از تبار سیاوش که زندگی پر بار خود را در راه آزادی و استقلال ایران گذرانید تا ملت در بند ایران آزاد گردد و برسرنوشت خویش و کشورش حاکم گردد . جنبش ملی کردن صنعت نفت به رهبری مصدق بزرگ دست استعمار ” بریتانیای کبیر” را ازروی نهادهای اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی  ، نظامی وتا اندازه ای دینی کشورمان کوتاه نمود و همچنین موجب بیداری ملت های آسیا و آفریقا بویژه خاورمیانه گردید . استعمارگران که منافع نا مشروع خود را از دست رفته و در خطر نابودی می دیدند دست به دست هم داده وتوسط عوامل و مزدوران داخلی خود با کودتای ننگین بیست و هشت مرداد دولت ملی را ساقط و حکومت استبداد سلطنتی را بمدت بیست و پنجسال بر ایران حاکم نمودند . پس از کودتا ، مصدق بزرگ در بیدادگاه نظامی به سه سال حبس محکوم و بقیه عمر با ارزش خود را در روستای احمدآباد به تبعید گذراند و وصیت نمود که پس از مرگش درکنارمزارجانباختگان راه آزادی سی تیردرابن بابویه دفن شود ولی پس از درگذ شت این بزرگمرد ایرانزمین ، محمد رضا شاه اجازه نداد تا به وصیت او جامه عمل پوشیده شود، فرمان داد

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

سام قندچی : سپاه پاسداران، رقيب جدّی روحانيت و شمشير دولبه احمدی نژاد!

سپاه پاسداران، رقيب جدّی روحانيت و شمشير دولبه احمدی نژاد!

سام قندچی

حالا در چنين دورانی است که محمود احمدی نژاد با طرح سهام عدالت به ميدان آمد. اما لازمه پيش بردن طرح سهام عدالت اين بود که خصوصی سازی با سرعت به جلو برود وگرنه ديگر گرفتن سهام از صاحبان کارخانه برای کارگران بی معنی بود چرا که يک کارخانه ورشکسته که زمين و دارايی هاي خود را بفروشد نميتواند سهامی برای کارگران صادر کند که ارزشی داشته باشند. آقای احمدی نژاد با شمشير دولبه سپاه پاسداران روبرو بود. از يکسو در حمايت از مالکيت اقتصادی سپاه مجبور بود خصوصی سازی را کُندتر و کُندتر نمايد و از سوی ديگر با آهسته شدن خصوی سازی، طرح سهام عدالت وی که قرار بود کارگران را به حامی وی مبدل کند، ديگر بی معنی شد.

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

گفتگوی ماندانا زندیان با مهدی خانباباتهرانی – حکومت در درازمدت نمی‌تواند از پس ملت برآید

حکومت در درازمدت نمی‌تواند از پس ملت برآید

گفتگوی ماندانا زندیان با مهدی خانباباتهرانی

گفتگوی ماندانا زندیان با مهدی خانباباتهرانی
پیرامون جنبش آزادی خواهی ایران
فصلنامۀ ره آورد، شمارۀ ۹۰، بهار ۱۳۸۹ خورشیدی

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

هوشنگ معین زاده : پیامی که کاش به گوش خامنه ای رسیده بود

پیامی که کاش به گوش خامنه ای رسیده بود

هوشنگ معین زاده

هنوز دیر نشده و هنوز فرصتی هست که زمامداران نظام دفتر حکومت ناکار آمد اسلامی را ببندند و کنار بگذارند تا خود مردم به اوضاع نابسامان کنونی کشورشان سر و سامان بدهند. پیام کوتاهی هم به آقایان موسوی، کروبی و خاتمی دارم که آن را نیز عنوان می کنم : آقایان عزیز! میدانند که مردم به پا خاستۀ ایران چه میخواهند و برای خواستۀ خود تا کجا ایستاده اند. بسیاری از آنها جان خود را از دست داده و بسیاری دیگر در زندانهای قرون وسطایی نظام تحت آزار و شکنجه و تجاوز قرار دارند. این مردمان جان به لب رسیده به دنبال آن نیستند که با جابجایی افراد و عوض شدن چند چهره از زمامداران دست از خواسته های خود بردارند.

چند ماه پیش در آغاز جنبش ملت ایران و خیزش دلاورانۀ جوانان غیور سرزمینمان، به عنوان یک ایرانی نگران سرنوشت مملکت خود، پیامی به صورت سرگشاده در کیهان لندن برای آقای خامنه ای فرستادم. نمیدانم این پیام به او رسید یا نه؟ اما میدانم که توصیه دلسوزانۀ من، مانند رهنمودهای بسیاری از ایرانیان دور از وطن با بی توجهی رو به رو شد.

قصد من از ارسال آن پیام، ارائۀ راه حلی مسالمت آمیز برای برونرفت از اوضاع نابسامان کنونی کشور و پیشگیری از وقوع حوادثی بود که در این ماهها شاهد آن هستیم. اگر آقای خامنه ای و مشاوران او هوشمندی به خرج می دادند و توصیه هایی را که از سر خیرخواهی به او شده بود می پذیرفتند، بدون شک اوضاع ایران به چنین وضعی کشیده نمی شد.

در آن روزها، هنوز مردم ایران نه فریاد مرگ بر دیکتاتور سر داده بودند و نه فریاد مرگ بر خامنه ای می کشیدند. عکس او و مراد وی خمینی نیز به آتش سپرده نشده و زیر دست و پای مردم ایران لگدمال نشده بود. همۀ این حوادث را من در پیام خود تلویحاً پیش بینی کرده و تذکر داده بودم.

واقعیت این است که سی سال تمام به دلیل عملکرد نظام جمهوری اسلامی، بویژه در چند ماۀ اخیر کاسۀ صبر مردم ایران لبریز شده و کار به جایی کشیده شده است که حتی بخش بزرگی از حاکمیت نظام نیز با مردم هم آوا شده اند. از سوی دیگر جوامع جهانی هم بر خلاف گذشته که در مقابل سرکوب های ظالمانه و غیر انسانی این حکومت سکوت می کردند، آرام آرام به صدا در آمده و به اعتراض پرداخته اند. مهمتر از همه این که افکار عمومی مردم جهان حکومت هایشان را نیز وادار کرده اند که در مقابل ظلم و ستم این نظام نسبت به مردم ایران واکنش نشان دهند. و مانند گذشته نسبت به سرنوشت این ملت بی تفاوت نباشند.

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

تلویزیون انجمن آرا ایران – 27 فوریه 2010

تلویزیون انجمن آرا ایران – 27 فوریه 2010

رازهای مشروطه ی ایرانی : محمد امینی در گفتگو با رضا علوی

http://www.youtube.com/watch?v=iGDgBVapIx8

http://www.youtube.com/watch?v=8rilOtSWSFs

http://www.youtube.com/watch?v=5bUFDfXoBbg

http://www.youtube.com/watch?v=YFW0a5O-GPs



دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

جمعه گردی اسماعیل نوری علاء

جمعه گردی اسماعیل نوری علاء

esmail@nooriala.com

۱

جمعه گردی هفتهء پيش به سفر دو هفته ای شکوه ميرزادگی و من به شهر تورنتوی کانادا اختصاص يافت و اکنون که به کاشانه بازگشته ايم و حرکت زمان به ريتم عادی خود برگشته است ابتدا خواستم به چند مطلبی که در طول سفر يادداشت کرده بودم بپردازم اما ديدم در همين سفر هم به مسائل مختلفی برخورده ام که معمولاً در «عالم صغير» اتفاق می افتند اما خبر از آنچه هائی دارند که در «عالم کبير» رخ می دهد و دريغ است که از کنار آنها بی اعتناء بگذريم و نکوشيم تا از دل شان خبرها و دلالت هائی آشکارساز را بيرون نکشيم. پس اين هفته، اگرچه نمی خواهم سفرنامه بنويسم، اما می کوشم تا آلبوم عکسی ذهنی را بی هيچ تفسيری پيش رويتان بگشايم تا زير و بم های سفر به عالم صغير تورنتو را با شما شريک شده باشم. نتيجه گيری و عبرت آموزی اش بماند با شما و برداشت تان از تماشای اين آلبوم.

ده سال پيش هم من به اين دو «عالم» توجه کرده و فکرهائی در مورد آنها را در مطلبی با عنوان «کشور خارج از کشور» آوردم ـ در نشريه ای که با شکوه ميرزادگی منتشرش می کرديم و «پويشگران» نام داشت.(۱) در آن مطلب به اين نکته پرداخته بودم که ما ايرانيان ساکن در «خارج از کشور» توانسته ايم «کشور» ی از آن خود بوجود آوريم که اگر چه تمرکز جغرافيائی ندارد اما سرنمونه ای را در خود تکرار می کند که شهرهای مختلف ايرانی نشين دنيا را برای ما ايرانيان حال و هوائی خودمانی می بخشد. سفر به هر شهر عالم سفر به شهری از شهرهای «کشور خارج از کشور» است که اگرچه همگی بازسازی سرنمونه ای کلی اند اما، به دلايل مختلف، هر يک ويژگی های خاص خود را نيز دارند و ترکيب جمعيتی شان می تواند با شهرهای ديگر متفاوت باشد. مثلاً، شهر محل سکونت ما، دنور، در ايالت کلرادوی آمريکا، حال و هوائی بيشتر حرفه ای و کمتر سياسی يا هنری و ادبی دارد؛ و جمعيت ايرانی اش بيشر صاحب شغل و حرفه هائی فنی ـ علمی ـ تخصصی هستند. حال آنکه پا به «تورنتو» که می گذاری می بينی به جهانی رنگارنگ وارد شده ای که هزارگونه ايرانی خود را به آن رسانده و در آن متوطن شده اند؛ از يکسو شايد بخاطر سهولتی که دولت کانادا در صدور ويزای اقامت و کار و پناهندگی ايجاد کرده است؛ و از سوئی شايد برای اينکه حکومت اسلامی، در جستجوی پناهگاهی برای روز مبادايش، آدم ها و سرمايه هايش را بيشتر به آنجا منتقل کرده و دانشجويان بورسيه اش راحت تر در دانشگاه های اين شهر جا خوش کرده اند. در نتيجه، تورنتو شهر درهم پيچيده ای است که همه نوع آدم ايرانی را می توانی در آن بيابی، بخصوص وقتی که قرار است با آنها به گفتگو بنشينی…

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

دکتر فیروز نجومی : ولایت باطل است

ولایت باطل است

دکتر فیروز نجومی

ولی فقیه میتواند بعنوان فرمانده کل قوا بر فراز ناوگان جماران، لاف فتح و پیروزی بر دشمن و غلبه به عقب ماندگی علمی و صنعتی بزند و مورد تایید و تصدیق مجلس دست نشانده “خبرگان ” رهبری، قرار گیرد، و خود را محور جهان بداند. اما مردم رای خود را صادر کرده اند. خامنه ای قاتل و ولایت باطل است …

آیا باید سخنان “رهبر معظم انقلاب ” را که در دیدار با رئیس و اعضای مجلس “خبر گان ” ایراد نمود جدی گرفت؟ یا باید فکر کنیم که رهبر معظم وقتی به تعریف و تبین دقیق نظام اسلامی می پردازد، روضه خوانی میکند و ارتباطی به سرنوشت ما و سرنوشت جامعه ما ندارد؟ البته تردیدی نیست که سخنان رهبر بیشتر به هذیان گویی شباهت دارد و به آنچه از یک مغزی مالیخولیایی بر میخیزد. چرا که در رویا و خلسه بنگ و افیون است که میتوان بدوران افسانه ای رسالت و امامت بازگشت و جهان را به تسلیم و اطاعت فراخواند.

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

رضا ایرانی : از نیاندیشیدن روشنفکران هوچی

از نیاندیشیدن روشنفکران هوچی

رضا ایرانی

واژه‌ها واصطلاحات جوامع غربی، با فرهنگ ِ خود‌غرب سروکار دارند، زیرا زائیده و شکل‌گرفته از بسترفرهنگ اروپائی هستند. بویژه، ایده‌ها و سر‌اندیشه‌های علوم‌انسانی واصطلاحات‌ آن، زائیده کاروکوشش ِ سخت، و سنجشگری مداوم وگستاخانه ِ متفکران و اندیشمندان این جوامع بوده وهستند. اینها در مجموع، همه ارتباط مستقیم و پیوندی طبیعی با ذهن و روان انسان‌غربی داشته وهنوز نیز دارند. افزون براین‌، با تجربه خود او آمیختگی وپیوند ناگسستنی داشته ودرسراسرزندگی‌اش در دسترس‌ او می‌باشد. ما با ترجمه این واژه‌ها واصطلاحات، و وارد نمودن افکار‌و‌آراء اروپا، تنها فرم را بر می‌داریم و محتوا را، وا‌ می‌گذاریم. بقول مولوی، « مغزوکاه » را جابجا می‌کنیم.البته در این جا، ما وارونه او، «مغز» را بدورمی‌اندازیم و «کاه» را برمی‌داریم. مسائل وایده‌های علوم‌انسانی همانند دانش ریاضیات و یا فیزیک و یا سایررشته‌های علوم نیست که قابل انتقال باشد. برای نمونه ماشین‌آلات و ابزار‌فنی را می‌توان براحتی از جایی آورد ویا وارد کشورساخت وسپس استفاده نمود. د‌رواقع چند سده‌ایست که این کار‌در ایران رایج است وزیاد هم اشکالی ندارد. اما دردسردرست از زمانی آغازمی‌شود که ما برهمین روند، به وارد کردن افکار و ایده‌ها نیز ازاروپا وامریکا، سرگرم می‌شویم. این مهم نیست که چه کسانی وبا چه‌گرایشات فکری-ایدئولوژیکی، این واردات را انجام می‌دهند چون دراصل قضیه تغییری ایجاد نمی‌کند. می‌بینیم که چه “دین‌” فروشان‌اسلامی ِ شهره‌ به “روشنفکردینی”، وچه آنان که خود را “سکولار نو” ، (انگار که مثلا اصطلاح “سکولار کهنه وجود داشته و سبب سرافکندگی‌است!) و یا لائیک ومدرن، می‌خوانند و می‌شمرند، همگی سخت مشغول به همین کار می‌باشند.

بدین‌ترتیب ، ما با این کار « خرد اندیشنده» خود را به خاموشی وامی‌داریم وهرچه بیشتر سترون می‌گردیم. اندیشیدن، وتفکرفلسفی، نه با کپیه‌برداری ونه با روایت‌گری ازاین و آن ونه با ترجمه‌ی این یا آن متن،  که با خیره و ژرف‌شدن در همین واژه‌ها و اصطلاحاتی که ِ بنظرمان بدیهی وپیش پا‌افتاده، وبه پرسش‌گرفتن آنها، آغاز می‌گردد. این “بدیهیات” چنان ذهن وروان ما را درتصرف خود داشته، که نه تنها پرسشی را درما پدید نمی‌آورند، که ما آنها را مسلم نیز می‌پنداریم. به نمونه‌ای میپردازم تا مقصودم را خواننده ژرف‌بین بخوبی دریابد. سال‌هاست که این روشنفکران دینی ِ کذائی، از “اصلاحات”  دم می‌زنند ومی‌نویسند. مقلدین این‌ها( که معرف همگان هستند) که خود را بخشی از روشنفکران لائیک و سکولارمی‌دانند (اینکه به درست یا نادرست، دراینجا منظور نیست) نیز، طبعا در پشتیبانی و یاری‌شان دراین “مهم” برخواسته ویکی نیست که از این لشکر “اصلاح‌گر” بپرسد آخر شریعت اسلام، که خود را “حقیقت” می‌داند، چگونه می‌توان “اصلاح” نمود؟ ویا اساسا «حقیقت » را چگونه میتوان اصلاح کرد؟ کسی که به شریعت اسلام، به قرآن وبه آنچه محمد گفته، ایمان دارد، و هنوز سخن از اصلاح آن می‌زند، با پوزش فراوان، دروغ‌ورزی بیش نیست. بی‌دلیل که آخوند واژه “بدعت” (یا نوآوری) را “فساد و ظلم” درروی زمین وگناه کبیره نمی‌داند! کیست که “خوب” را،” نور” مطلق را و  “حقیقت” مطلق را اصلاح می‌کند؟ آیا مفهوم حکومت «دموکراسی» چیزی بیش‌تر از «حق» آزمودن آزاد انسان‌ها و ناگزیری اشتباه و درست کردن اشتباهات، براساس خرد وتوانائی خود آنهاست؟ آیا این تنها گزینه‌ی انسانی نیست که «اصلاح» را ممکن می‌سازد؟

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

به پیشواز 8 مارس برویم

به پیشواز 8 مارس برویم

این اوضاع و بربریت و توحش رژیم اسلامی در قبال زنان هویت انسانی آنان را چنان لگد مال کرده است، که اعتراض و شورش و طغیان زنان علیه وضع موجود را به یکی از ارکان اساسی مبارزه توده های مردم در راه انقلاب و برای خلاصی از شر جمهوری اسلامی تبدیل کرده است.

اکنون بیش سه دهه است که رژیم جمهوری اسلامی با اتکا به قوانین منتج از شرع اسلامی موقعیت بردگی آوری را به زنان ایران تحمیل نموده است. قوانین جمهوری اسلامی تبعیض جنسی و تحقیر هر روزه زنان را نهادینه کرده است. بر اساس این قوانین زنان در ایران رسما نیمه مرد بحساب می آیند و از ابتدائی ترین حقوق انسانی خود محروم هستند. این رژیم بزور حجاب اجباری و بزور شلاق و زندان حق انتخاب آزادانه پوشش را از زنان سلب کرده است. این رژیم با زیر پا گذاشتن حقوق ابتدائی زنان نظیر حق مسافرت، حق طلاق، حق سرپرستی فرزندان و حق معاشرت آزادانه با مردان، هویت انسانی نیمی از اعضای جامعه را لگدمال کرده است. این رژیم با قانونی کردن تعدد زوجات و صیغه و “اعتبار اجتماعی” بخشیدن به فساد اخلاقی مردانی که شیفته این قوانین شده اند، زنان را به بردگان جنسی تبدیل کرده است.

رژیم جمهوری اسلامی بدین ترتیب، از یک طرف تمایلات ارتجاعی مردسالارانه را به کمک قوانین مذهبی به یکی از پایه های تداوم حاکمیت خود تبدیل کرده است و از طرف دیگر آنرا در خدمت نظام تولید سرمایه داری که خود منشا و عامل بقای ستمکشی و تیره روزی زنان است، قرار داده است . در ایران مذهب تنها افیون توده ها نیست، بلکه ابزار سرکوب و وسیله کنترل اجتماعی زنان و دخالت در خصوصی ترین جنبه های زندگی انسانها است.

دسته‌ها
مهمانان سخن میگویند

فرید راستگو : آقای سروش سکولار فلسفی و دمکراسی دینی دیگرچه مقولاتی اند؟

آقای سروش سکولار فلسفی و دمکراسی دینی دیگرچه مقولاتی اند؟

فرید راستگو

اگر معنای واژه هائی را که بکار می بریم به دقت روشن نسازیم، قادر نخواهیم بود از مباحث بیهوده جلوگیری بعمل آوریم و به نحو موثری در خدمت انسان و جامعه انسانی قرار گیریم. امروز مهمترین وظیفه تمامی اندیش ورزان نقد است. نقد باورها و نقد عقاید و نقد تمامی اموری که به حقوق انسانها و حاکمیت آنان و حتی زندگی روزانه آنان ارتباط مستقیم و غیرمستقیم دارد. نقد قلمرو اختلاف است و در این قلمرو است که اندیشه راهنما که همان آزادی است تقویت می شود و ذهنیت انسانها روشن و انسانها به بلوغ فکری می رسند. برای رشد فرهنگیمان نیاز به برخورد آراء و عقاید داریم . پس بجای فلسفه بافی به نقد باورهایمان بپردازیم و آنها را به زیر سئوال ببریم تا رشد کنیم و آن بر سرمان نیآید که بعد از انقلاب 1357 بسرمان آمد. هنوز بسیاری از ایرانیان و الخصوص تحصیلکرده های ما افسوس می خورند که چرا کتابهای خمینی و ولایت فقیه او را نخواندند و فریب او را خوردند. پس بهوش باشیم از تجربه درس بیآموزیم، زیرا فردا را امروز می سازیم.
در اواخر بهمن 1388 در سایت گویا گفتگوی خانم فرزانه بذرپور با آقای عبدالکریم سروش را خواندم (1). در این گفتگو آقای سروش تلاش نموده است نوع نظام آینده بعد از مرگ نظام ولایت فقیه جمهوری اسلامی را ئتوریزه نماید. در این گفتگو ایشان می گویند نظام سیاسی آینده دینی است و مسئولین این نظام هم دینداران می باشند و قوانین آن هم نباید منافاتی با اسلام داشته باشد. در این نظام همچون جمهوری اسلامی انسان ها بر دو دسته اند خودی و غیرخودی. برای اثبات این تقسیم بندی هم از نظریه سکولاریزم سیاسی و سکولاریزم فلسفی تاریخ شناس آمریکائی بنام آقای ویلفرید مک کلی (2) هم مدد گرفته است؛ تا تقسیم بندی شهروندان ایرانی به خودی و نخودی را موجه جلوه دهد. برای ثبوت این ادعا به گفتگو ایشان با خانم فرزانه بذرپور رجوع می کنیم.
خانم فرزانه بذرپور در سئوال اول خود ازآقای سروش می پرسند که «افتراق و اختلاف نظر میان سکولارها و جریان روشنفکری دینی بر محور چه موضوعاتی است؟»