آنکه نمیتواند اندیشه ای تازه بیافریند، از ناتوانی، به رد کردن اندیشه ها و آموزه های پیشین، میپردازد و بدینسان دارنده اندیشه یا آموزه ِ رد کرده را، نه تنها به مقاومت، بلکه به تازه کردن آن اندیشه و آموزه میانگیزد و نیرو میدهد. او هر چه بیشترآن اندیشه و آموزه را رد میکند، بیشتر آنرا مقاوم و باقی و طبعا اثبات میسازد. خیلی از اندیشه ها و آموزه ها برای آن ازسرزنده شده اند و مانده اند، چون آگاها نه یا نا آگاهانه همیشه رد شده اند. رد کردن، نشان نا توانی در آفریدن اندیشه تازه هست.
دستهها