عرفان، جنبشی برضدِ اسلام و قیامی بزرگ، برای آزادی از اسلام بود. از این رو، تفکرات خود را «سرّی = رازآلود» میاندیشید تا بتواند، راه گریز از استبداد هراس آور شریعت داشته باشد. این شیوه اندیشیدن، در راز و در شطح و در قصه، راه آزادی نسبی را برای «نخبگان فهمیده و حساس» که با «اشاره»، در می یابند، باز میکرد. «عوام»، گستره سلطه شریعتمداران بودوهست. تفکر فلسفی، تفکر عـَلنی و «ضدسرّی» است، و هر سراندیشه ای را تابه آخرین حدِر و شنی از همه سو، نگسترد، پیدایش نمی یابد. از این رو، پیدایش تفکر واقعی فلسفی، در جامعه ای که شریعت اسلامی حکومت میکند، غیرممکنست
دستهها