ماه: دسامبر 2011
حکومت دینی ؛ استبداد قانونی مبتنی بر احکام و قوانین شریعت
محمود خادمی
دیو ارتجاع و واپسگرائیِ آخوندی بعد از هزار و اندی سال ــ که پیشینه ای تیره و تار در همسوئی و همدستی با حاکمان دیکتاتور ؛ خوانین و فئودال ها در طول تاریخ داشته است ــ در 22 بهمن 57 از شیشه به در آمد و با تکیه به احکام و قوانین شیعه خودکامگی مطلق را بر کشور حاکم کرد .
در فرهنگ ایران، دین به معنای «خـود» هست.
چرا؟ چونکه « دین »، بینشی است که از گوهر آفریننده و سرشار فردِ انسان، زائید میشود. از این رو چنین بینش زَهـِشی است که « خودی خودِ هرانسانی » هست. به سخنی دیگر، خود، پیکریابی آزادی فردی است که با بینش زهشی از گوهرش، پیدایش می یابد. طبعا هر دینی که آموزه ای تعلیمی و تحمیلیست، نابود کننده آزادی فرد و خودی خودِ هرانسانیست. فرهنگ ایران، حکومت را درست برپایه چنین دینی و چنین خودی میخواهد، و برضد هرگونه شریعتیست که میخواهد جانشین چنین بینشی و چنین خودی بشود.
آنچه اجزاء گوناگون و حتا متضاد را به هم می پیوندد و به آنها یگانگی میدهد، یک معنا هست، نه اشتراک منافع
یگانگی اجتماع و ملت، بیش از، و غیر از، اشتراک منافع است
در نزد ما نقل همچنان چيره بر عقل و همه چيز است
مصدق خوب بود، تو چگونه هستی !؟ پادشاه خوب بود، من چگونه هستم!؟
امیر سپهر
همه از روز سقوط ايران تا بحال مشغول بحث هستند. بيشتر هم بر سر فلسفه و شکل نظام آتی. معلوم هم نيست که بالاخره چه زمانی می خواهند زنگ کفايت اين مباحث را به صدا در آورند. خسته کننده تر از خود اين بحث های بی فرجام هم اين عادت نقل قول آوردن از متفکران و فلاسفه در هر بحث و نوشته است. يعنی اين اپيدمی که حال سالها است که هر کسی در هرجا وقتی می خواهد حقانيت سخن خود را به رخ کشد، آنرا به گفته های چند متفکر قديم و جديد غربی سنجاق می کند