جائی، آزادی و مدرنیته هست، که حقیقت در انحصار کسی نیست. جائیکه حقیقت انحصاری، حاکم شد، همه افرادِ ملت بدون استثناء در حصر، در حصار زندان، محاصره و بازداشت شده اند. سراسر مملکت، تبدیل به زندان شده است. رفع بیداد، آزاد کردن این و آن ازحصرنیست، بلکه نفی حق ِانحصار از حقیقت و حاکمیت آنست
ماه: مارس 2011
جمهوری اسلامی نمی خواهیم نمی خواهیم
استقلال آزادی جمهوری ایرانی
تهران 10 اسفند
چرا انقلاب ایران اسلامی شد
دور نگری رهبریت
ایران کشوری گوشه گیر و ایزوله در منطقه
دکتر محمد برقعی
هر کشوری خود را متعلق به یک حوزه تمدنی میداند وبر آن است که در آن حوزه با همسایگان خود مشترکات تاریخی و فرهنگی دارد از جمله اروپائیان، آفرقائیان ،اعراب ،حوزه تمدن هندی یا چینی .بهمین سبب هم در میان این کشورها انواع و اقسام اتحادیه ها شکل گرفته و تحول در هر یک از کشورهای این مجموعه به سرعت سبب دگرگونی در دیگر اعضای آن مجموعه میشود اما ایرانیان خود را جدا از همسایگان خود میدانند. از جمله رابطه ما با اعراب خصمانه است و بر آنیم که ما آریایی هستیم و آنان از نژاد سامی .
نامهی سرگشاده به آقای سروش
در دفاع از حقوق اجتماعی ناهمکیشان
کافر خواندن دگرکیش یک تجاوز آشکار به حقوق انسانی اوست. هیچ انسان دموکرات و مدافع حقوق بشری مجاز نیست از ترم شرعی و مذهبی و مبتنی بر تبعیض و تجاوز کافر در عرصهی سیاسی استفاده کند. شما که خود خدمات مهم نظری در راستای جدایی نهاد دین از دولت کردهاید میتوانید در این زمینه به موضوع انتقاد توجه کرده و اصلاحات بیشتری انجام دهید …
آیا بنابر قول دکتر عبدالکریم سروش، این بزرگترین جُرم جمهوری اسلامی آنست که کافر می پرورد؟ آیا پروردن کافر (= دگراندیش) جُرم و جنایتست؟ آیا اساسا دین اسلام، میتواند «بپرورد»، و افزوده بر آن، دگراندیش (کافر)را بپرورد؟ کاراسلام، هرگز پروردن ِِکافر یا دگراندیش نبوده است، و هیچگاه، شمشیر، «نمی پرورد»، بلکه در بریدن و کشتن (خوف) و چاک کردن، می ترساند و وحشت میاندازد (ترور) و جان و جزیه و انفال میگیرد، و ملت هار انفله میکند