یک کامنت درباره مقاله دکترملکی
از : علی کبیری
عنوان : وجدانی که ۳۳ سال به خواب رفته بود!
پروین خانم گرامی وآقا مرتضای عزیز،
این وجدان دکتر ملکی که از آن یاد کرده اید، …
۱- باید ۳۳ سال قبل و پیش از همکاری ایشان وهم پالکیهایشان با خمینی، بیدار میبود. به عقیده ی من که براساس واقعیت افکار خمینی استوار است، شخص خمینی از همهی اینان با شرفتر بود که در کتابش “نامه ای از امام موسوی کاشف الغطاء یا حکومت اسلامی،” که درسال ۱۳۴۸ منتشر شده بود، به صراحت بر تلاش آخوندها در بدست گرفتن اداره ی امور کشور، تأکید کرده بود. چگونه است که علی کبیری وامثالهم به عنوان مردم عادی این مملکت از نقشه ی این آقا که درآن کتاب ذکر شده بود، قبل از وقوع انقلاب (منجلاب) با خبر بوده ولی این آقایان به اصطلاح ملی-مذهبی که همواره با جماعت آخوند در زمان شاه سابق نشست وبرخاست میکرده اند، آن کتاب را مطالعه نکرده و از نقشه ی وی بی اطلاع بوده اند؟!
۲- من بارها گفته ام واکنون هم بر گفته های قبلیم تأکید میکنم که نقش روشنفکر هدایت جامعه ی خود به سوی ترقی و پیشرفت است. ولی آیا این آقایان که خودشان را به عنوان روشنفکر به مردم جا زده بودند، نمیدانسته اند که خمینی چه نقشه های مرتجعانه ای در سر می پرورانده است؟
۳- این آقا وسایر هم پالکیهایشان، دانسته و با آگاهی کامل از این واقعیت که اسلام برای نسل بشر ارزشی قائل نیست، مردم و مملکتی را در آتش سوزان جهنم حکومت اسلامی انداختند و اکنون که از سوی آخوندها به بازی گرفته نشده اند و یا قواعد بازی آخوندی را رعایت نکرده اند، تصمیم گرفته اند تا با سطل آب، شعله های سوزان جهنم را خاموش کنند!! چگونه قادر به همچه هنرنمائی خواهند بود، در حالیکه آخوندها تا اقصی نقاط کشور در هر کوره دِهی نفوذ کرده ویک یا چند آخوند جیره خوار را درآنجا نشانده و مرتباً به شستشوی مغزی اهالی آنجا مشغولند؟ سالیان دراز طول خواهد کشید تا آن اکثریت مردمی که تا دور افتاده ترین نقاط کشور زیر تسلط فکری آخوندها قرار دارند، آگاه شوند که چگونه این جماعت طرٌار به هستی وجان ومال وناموسشان تجاوز کرده اند؟
۴- این آقا و هم پالکیهایش، بعد از کشاندن مردم ومملکت به این ورطه ی هولناک و بعد از به بازی گرفته نشدن توسط حاکمیت، تصمیم گرفتند تا برگ آس خود را در مقابل آخوندها به زمین زنند. مغز متفکر وخلٌاق این آقا و سایر ملی- مذهبیون به کار افتاد و از کیسه ی شامورتی خودشان، ساز رفراندوم را بیرون آوردند. و این عمل چیزی جز تأکید بر قانونی کردن حکومت آخوندها نبود. چرا؟ چون با توجه به اکثریت مردم ناآگاه وتجربه ی متعدد انتخابات، مسلم بود که اکثریت ناآگاه مردم دوباره رأی بر ادامه ی حکومت اسلامی میدهند.
خیلی بیشتر از انتقادهای این آقایان به حکومت آخوندی را مردم میدانند ودیگر کسی به این نوحه خوانیهای آقایان توجهی ندارد. اینان اکنون در سلک رفوزه های سیاسی به حساب میآیند.
۴٣۴۱٨ – تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۰