VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF
منوچهر جمالی
چشمی که درگوهرچیزها،
زیبائی را میبیند، ومست عشق میشود
( زُهره= بیدخت ، ونگاه درآئینه گیتی)
======================
چشمی که درگوهرچیزها ،
باده نوشین راستی را می بیند
و ازنوشیدن آن ، هشیارمیشود
( رشن ، وفشردن خوشه انگورپروین )
======================
چشم،هم،ترازو وهم،سنجه(معیار)هست
رشـن و « نگاه ِچـشـم »
نگاه چشم ، روشنی از رَش( شیره تازه انگورسیاه )
زان « می ناب » که تا داری دردست و، « چراغ »
باز دانستنشان ازهم ، دشـوار بـود – منوچهری
« می » و « چراغ » ، هردوروشنی میدهند و نمیتوان آنها را ازهم بازشناخت . این پیوند « مستی » و « روشنی یا هوشیاری » ، ریشه ژرف درفرهنگ کهن ایران دارد . از دید ما ، « مستی » ، مقابل با « هوشیاری وروشنی » است . ولی « می » ، گوهرآتش را دارد که تخم جان را میافروزد و روشن میکند وآن را پدیدارمیسازد .