view as word.doc — view as pdf
کوفئی ( یکی ازاهل کوفه) را گفت ، مردی رازجوی
مذهب توچیست ؟ با من بازگوی
گفت این ، که پـُرسـد ! ای کاره لقا( خوبکار)
با د پیوسته خـدایـم را بقا
===================
منش مردمی ، درپُرسیدن ، همپُرسی میکند
——————————–
پرسیدن، جستجوکردن حقیقت زندگی با دیگریست
فرید الدین عطار، اندیشه ای را درمصیبت نامه درباره ، « رابطه انسان با عقاید ومذاهب » آورده است که با مسائل داغ اجتماع ما و « آزادی عقاید دراجتماع » بطورکلی نیز، سروکاردارد ، و برای دریافتن آن ، نیاز به آشنائی بیشتر با فرهنگ ایرانست . درپایان این اندیشه ، عطار بدین نتیجه میرسد که « دراجتماع ، نباید ازمذهب وعقیده افراد ، پرسیده شود » . این اندیشه واین نتیجه گیری عطار ، ریشه ژرف در« منش مردمی یا بهمنشی » دارد . چنانکه دیده خواهد شد ، پرسیدن ، با « منش مردمی » ، جستجو کردن انبازوقرین برای « همآفرینی وهمپرسی » دردیگری است تا باهمدیگر، حقیقیت همزیستی را بیابند ، ولی پُرسیدن با « هویت » ، به غایت تشخیص « دشمن وضد خود » دردیگری هست ، تا درروند همیشگی ضدیت ودشمنی ، او ، خود بشود ، و « خودی خود را دردیوارکشی به دورخود درمقابل دیگری » دریابد . انسان باهویت ، هیچگاه ازخود نیست ، وهیچگاه ازخود ، خود نمیشود . او درجهاد و درضدیت با دشمن است که هم اصالتش را از دیگری ، وام میگیرد و هم برضد وجود اوست ، تا مرهون وجود دیگری نباشد .