Categories
سـرمـایـه فلـسفـی ایـران جلد ۶

زنی که نخستین نقاش جهان بود ازدست شدن و با دست آفریدن

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

زنی که  نخستین نقاش جهان بود
ازدست شدن و با دست آفریدن

………………………………..
بانـوگـُشسـپ ، دخـتررسـتـم، بادیدن نقشِ
زنخدای زندگی وموسیقی وشادی وجویندگی  که برپرنیانی نقش بسته بود که شاه پریان برسروشانه داشت ، به نقاشی انگیخته میشود
…………………………………

چرا ، خدای زندگی وموسیقی وشادی وجویندگی، بر«پرنیان»، نقش بسته است ؟ نقش این زنخدا، که دخترشاه پریانست ،چه رابطه ای با سرشاه پریان دارد ؟ چرا نقش برپرنیان، چنین انگیزنده است ؟ چرا دیدن نقش خدا دربانوگشسپ ، نقش آفرین هست ؟ چرا فرامرز، بادیدن این نقش برپرنیان، دل خود را یکباره از دست میدهد .و چرا بانوگشسپ بادیدن همان نقش زنخدا برپرنیان ، به نقاشی انگیخته میشود ، تا جهان را ، عاشق زیبائی این خدا سازد  ؟  تا عشق به زیبائی را همه گیرسازد ؟

Categories
سـرمـایـه فلـسفـی ایـران جلد ۶

نخستین نقاش جهان، زنی بود که خدا را نقش کرد

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

نخستین نقاش جهان، زنی بود
که خدا را نقش کرد

………………………………..
بانـوگـُشسـپ ، دخـتررسـتـم
زنی که نخستین بار،
با کشیدن ِ« صورت خدا »
، هنر نقاشی را درجهان میآفریند
…………………………………
چراخدای ایران،فقط شکارمیشود؟
خدا وحقیقت ، متحوّلند
ازما میگریزند ولی هرچه بیشتر ازما میگریزند ، بیشترمارا میکشند

ای قوم که شیرگیر بودیت    آن آهو را کنون شکارید
شکارگاه ، بخندد ، چو شه ، شکار رود
ولی چه گوئی آن دم ، که شه ، شکار شود ؟

ایرانیان به کارنیک،« کرفه » میگفته اند که دراصل « کیربگ=  kirbagh» میباشد. کیربگ ، مرکب از دوواژه « کیرب kirb+ بغ bagh» میباشد، و به معنای « شکل خدا + جسم خدا » میباشد . کیرب = هم به معنای صورت وشکل است وهم به معنای جسم وگوشت وتن است . کارنیک انسان ، پیکریابی وصورت یابی خدا هست . خدا درعمل نیک انسان، شکل وجسم میشود .

Categories
سـرمـایـه فلـسفـی ایـران جلد ۶

درفرهنگ ایران ، نخستین بار « زن »، صورت خدا را نقش میکند

محتویات این مقاله، ازنو بازبینی وگسترده شده است

VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF

منوچهرجمالی

درفرهنگ ایران ، نخستین بار
« زن »، صورت خدا را نقش میکند

………………………………..
بانـوگـُشسـپ ، دخـتررسـتـم
زنی که نخستین بار،
با کشیدن ِ« صورت خدا »
، هنر ِنقاشی را درجهان میآفریند
وخدا درنقش زیبایش،همه رامیکشد
…………………………………

بانوگشسپ = آذرگشسپ
…………………………………

«اندیشه جز زیبا مکن » ، کو تاروپود« صورت » است
زاندیشهِ اَحسَن ، تـنـد ، هرصورتی، اَحسَن شده
مولوی

خلاصه گفتار

درآغازکتابِ « بانوگشسپ نامه » ، داستانیست که ریشه بسیارکهن درفرهنگ ایران داشته است و دربرگیرنده یکی از شاخصه های ممتازاین فرهنگ میباشد. درتورات دیده میشود که کشیدن « صورت خدا » ، تحریم شده است ، چون خدا هیچ صورتی ندارد ، ولی درفرهنگ ایران ، درست وارونه این حکم ، این زن هست که نخستین بار، صورت خدا را نفش میکند، و دراین نقش هست که همه جهان ، « مجذوب زیبائی خدا دراعمال وافکارواحساسات انسانی» میشوند . گوهرخدا وحقیقت ، زیبائیست، و نیاز به امرونهی وعـنف ودرشتی( خشونت) وتهدید ندارد ، چون زیبائی، گوهرانسان را میکشد .

این داستان، گواه براین پیشینه میباشد که این « زن » بوده است که نخستین بار ، تجربه دینی داشته است و با زن هست که « دین » درگیتی ، بنیادگذارده شده است  و « فروزه بنیادی  تجربه دینی زن » چه بوده است . دراین تجربه دینی زن ، خدا وحقیقت ، اصل کشش هستند . درفرهنگ ایران که زن ، بنیادش را گذاشته است ، کشیدن نقش ازصورت خدا، برای «شناخت زیبائی خدا» ، ضروریست، چون « زیبائی خدا، در اندیشه وگفتاروکردارانسانست که صورت به خود میگیرد ونقش می بندد » . این دوگونه جهان بینی ، بیان دو تجربه ژرف ِ متضاد انسانها در تاریخ باهمست که شناخت آن ، همه گستره های اخلاق وهنروسیاست واجتماع را معین میسازند . البته واژه « داستان = داته استان » ، دراصل به معنای «دین » است (در هزوارش داستان، به معنای دین است) ، و « داته » ، به « بینش زایشی ازگوهر ِخود ِ انسان» گفته میشده است . اصطلاح « داد » هم  بیان چنین گونه بینشی است .  « دین » ، آموزه ای وحی شده ازغیب ( ترانسندس ) به فردی برگزیده  نبوده است .  مثلا به بدعت و عقیده باطل و الحاد و مخالف دین رسمی ومسلک غلط « جوت داتستان =yut daatastaan » گفته میشده است ( جوت = درمتون زرتشتی به معنای جدا وغیروضد است) .