مولوی بلخی و ریشه اندیشه هایش درفرهنگ زنخدائی ایران

How Molavi Balkhi's (Rumi) thinking takes its roots in the Iranian culture of female deities

مقالات




ARTICLES: PAGE ONE -- PAGE TWO -- PAGE THREE -- PAGE FOUR

رژیم اسلامی درایران، کتابهای منوچهرجمالی را با
تحریفات مطالب به سود اسلام ، چاپ ومنتشرمیسازد



زال زر  و پـر ِسیمرغ
« پـر » ، چیـسـت ؟
چرا خدای ایران
پـرخود را به هر انسانی میدهد ؟
چرا ما همه ، زال زرهستیم ؟
چرا ما همه جـمشـیدیـم ؟
چرا سیمرغ( خدا = اصل نوشوی)
به ما ، « پـَـرَش » را میدهد ؟
وچرا به انسان ،« کتابی یا آموزه ای یاشریعتی یا امرونهی ای» نمیدهد ؟
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

سـبـزی و روشــنی
یا
بینشی که زندگی راتروتازه میکند

بُن جهان ِهستی، سبزوروشنست

«بُن ِهرانسانی»، درفرهنگ ایران
«روشنی وسبزی ِآسمان»است

ای آسمان که برسرِما ، چرخ میزنی
درعشق آفتاب ، تو همحزقه منی
والله که عاشقی و، بگویم « نشان عشق »  :
بیـرون وانـدرون ، همه سرسبزو روشـنی

« خضری» ، به میان سینه داری
درآب حیات وسبزه زاری

همه، سرسبزترازسوسن و ازشاخ گـُلیـم
روح مطلق شده و،   تابـش جـانیـم هـمـه
مولوی بلخی
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

ازخنده به آنچه تُخمیست
چرابه آنچه تـُخمیست،میخندند؟
چرا درگیتی ، چیزی« ازخودش، نیست»؟
تخم ، یا « آنچه ازخود» ، « هست »

چرا ما
« بی اصالت بودن ِخود » راجشن میگیریم و ازآن ، کام می بریم
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

خـرد ِانـسـان
با
کـشـفِ « جهان ِخـاکی »

خاک را ، ارجمند میکند

کشف جهان ِخاکی،یارستاخیزسیمرغ

سیمرغ ، هنگامی که « خاک» میشود آنگاه ، « خـدا» میشود .
خـدا، درآغاز،« خـدا  نیست »، ودراوج ِ«خاکشُدنِ خود»هست
که « خـدا » میشود

زال زر، درخاک ، « پیکریابی خدا »  را میدید
سیمرغ ، در زال ِ زر(=انسان)شـدن ، خدا میشود

کیخسرو ولهراسب وگشتاسب، ازخاک فرومایه ، روبرگردانیدند

سکولاریته، درفلسفه،جنبش بازگشت به جهان خاکی بود

زال زر، به کیخسرو، برشالوده همین تضاد نظر
درباره « ارزش ِ جهان خاکی »، به گـُزینش لهراسب
به شاهی ، اعتراض میکند ، وآن را « بیداد» میداند ومیخـروشـد که :
« زبیـداد، هرگـز نگـیریم یـاد »
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
فردوسی

« عـجـم » چیست ؟
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

« خـرد »
بـیخـتن ِجان(سیمرغ)
از سوراخهای ِحواس
انسان هـست
خرد، ازحواس، غربال میشود
خود-افشانی ِپروین( بهمن وهما )
ازپرویزن ِخود(خودراازخود، بیختن)
خردِ بنیادی جهان، غربال ِخود نیزهست

انسان ، نائی که نه سوراخ دارد

نائـی بـبـُریـد از نیـسـتان ،    اُســتـاد
بـا نـُه سـوراخ و ، آدمش ، نام نهاد
ای نی ،      تو ازاین لب آمدی در فریاد
آن لب را بین ، که این لبت را ، دم داد
مولوی بلخی
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

« خـرد »
اصل ِپـذیـرنـدگی درجهـان
خـرد ، غـربـال هست

خرد،  که بیخ ِآفریننده جهان هست
بیخ ِ هرانسانی نیزهست
بیخ
« گـره، یا اصل پیوند دادن» میباشد

ایرانیان به «ضامن»،« پـذیـرفـتـار» میگفتند.

« پـذیـرفـتـن» ، «جُستن ِجفت ویاروهـمال » ،
برای ِ « باهم  آفریدن» است
هـمال=ham- artha =هم ارتا=هم بـیخ
 (راد ، رَتـو، رَد )= بیخ واصل

درفرهنگ ارتائی ،»  خردِسنگی= آسن خرد»
« ضامن ِزندگی » در اجتماعست
« آسن خرد، یا خرد سنگی»
که «مینوی خرد» نیزنامیده میشود
 « ضـامـن ِ»
آفرینندگی ونگهداری وساماندهی زندگی در اجتماعست

خرد ، غربالیست که همه چیزهارا می بیزد
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

چراخدای ایران،مادرِزنـدگی
به پیکـر ِ«آهـو» درمیآیـد؟

چرا ، امام هشتم ، علی پسرموسی الرضاء
« ضـامن آهـو=ضامن اصل زندگی» ساخته شد ؟
اصل زندگی را به کردار ِ جفت یا معشوقه خود میپذیرد
ضامن، درفرهنگِ سیاسی ایران، چه معنائی دارد؟
حکومت، ضامن ِمعیشتِ کل ملت دررفاه است

ایرانیان به « ضامن » ،« پـذیـرفـتـار» میگفتند.

« پذیرفـتـن»، جُستن ِجفت ویار، برای آفریدنست

خـرد، « اصل ِپذیرندگی درجهان »
خرد، ضامن ِهمه چیزدرجهانست

درفرهنگ ارتائی،» خردسنگی= آسن خرد»
« ضامن ِزندگی » در اجتماعست
« آسن خرد یا خرد سنگی» که «مینوی خرد» نیزنامیده میشود
 « ضـامـن »
آفرینندگی ونگهداری وساماندهی زندگی در اجتماعست

ضامن آهوشدن
« ضامن ِ اصل زندگی شدن، یا ضامن رفاه عمومی شدنست »
و رابطه اش با مفهوم « داد » درایران
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

مفهـوم ِ« دشـمـنی »
در« دیـن جهـادی»  ودر «فرهنگ سیمرغی-ارتائی »

چرا خدای ایران
به پیکـر ِ« آهـو » درمیآیـد؟
آهـو= گیرائی و گریزندگی
پیوندِ«کشش باجستجو» درتصویرشکار
آهو، بازیبائی چشم وخرام دلکشش، دل رامیگیرد ومیگریزد!

چرا ، امام هشتم ، علی پسرموسی الرضاء
« ضـامن آهـو» ساخته شد ؟
ضامن، درفرهنگِ سیاسی ایران، چه معنائی دارد؟
حکومت، ضامن ِمعیشتِ کل ملت   دررفاه است
چرا بهمن ، پسراسفندیارکه درگسترش ِدین زرتشتی درجهاد با سیمرغیان بود ،
عاشق آهو( بیدخت، دخترسیمرغ) شـد؟

« زنخدای مهر= رام = جی= زندگی= بیدُخت» است
« آهـوی رمنده و گریزنده » میشود
تا دل دشمن خود را، در عشق ، شکارکـنـد
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

مفهـوم ِ« دشـمـنی »
در« دیـن جهـادی»
ودر
«فرهنگ سیمرغی-ارتائی »

ارتـائـیـان : خانواده سام+ هخامنشیان+ اشکانیان

ساسانیان، زرتشتی، و درجهاد با ارتـائـیـان بـودند

چرا خدای ایران
به پیکـر ِ« آهـو » درمیآیـد؟

درفرهنگِ ارتائی- سیمرغی ِایـران
« دشمن » ، انسانی است خـُفـتـه
که میتوان  اورا باتلنگر بـیـدارسـاخت
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

مفهـوم « دشـمـنی »
« دشمن »  درفرهنگ سیمرغی ایران ،
نه «اهـریـمـن ِ» زرتـشـتی است
و نه «ابلیس وکافرومشرک وملحدِو مـرتدِ» اسلامی
با «اهریمن » وبا   « کافر= پوشاننده حقیقت »
فقط میتوان « جهاد» کرد

درفرهنگ سیمرغی ِایران
« دشمن » ، انسانی است خـُفـتـه
که میتوان  اورا با   تلنگربـیـدارسـاخت
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

ایـن چـیسـت ؟ که همیشه
«سرگردان وبیکس وآواره» است؟
این سرگردان وبیکس را ،
 مهمان کردن ، « سـپنج » دادنست
« حقیقت ِ هـمیشـه نـو و سـرگردان »
« آهـوی وحـشی »
حقیقت، و یاخدا، ویا« مایه ِهستی »
اصل سرگردانی وبیکسی و آوارگیست
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

چرا مزه زندگی ، آهوی وحشی است ؟
رفـیـق ِبیکسان =سیمرغ ورام= آهـو

الا ای آهوی وحشی کجائی      مرا با تست چندین آشنائی
دوتنها و دوسرگردان ، دوبیکس    دد و دامت کمین ، ازپیش وازپس
بیا تاحال همدیگر بدانیم      مراد هم بجوئیم ، ار توانیم
که خواهدشد، بگوئید ای رفیقان     رفیق بیکسان، یار غریبان ؟
مگر« خضرمبارک پی » درآید       زیمن همتش ، کاری گشاید
حافظ شیرازی

آهوی وحشی ، رام ، بیدُخت، دخترسیمرغ است
آهوی وحشی ، وای ِبه ،« خضرفرّخ پی » هست

« آهـو » ، همان « آسو aasu» میباشد، که
هم « سرعت جنبش یک چیزدرخارج» خوداست
وهم
« سرعت دگردیسی یا تحول خودآن چیزدرگوهرش»
میباشد
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

درجـُستجوی مـزه زنـدگی

سکولاریته
یا
بازگشت هاروت وماروت
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

مـزه ِ زنـد گـی
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

سکولاریته
بازگشتِ زُهـره یا« رام »
در روان هاست
نه « ترجمهِ مفاهیم خشک پیچیده ازغرب»
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

ما که بـه آواز سیمـُرغ
سخن میگفته ایم
چرا رقصیدن در اندیشیدن ِ
به آوازسیمرغ را
فراموش کرده ایم؟
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

« عـقـل »
تـیغ ِروشـنائی ازآهـن سرد
است که می بُـرّد، وازهم
جدامیسازد

چـرا ، عـقـل ِســرد
نیاز به « گرمی ِ اصـل زندگی » دارد ؟

تضـادِ « عـقـل » با « خـرد»

انسان با « بـسـودن پدیده ها »،
کشفِ راز ِگیتی وزمان را میکند
داستان  عطاروفردوسی ازبزرگمهر
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

چرا  انـدیـشـهِ روشـن
درفرهنگ ایران، پیآیند ِ
گرمی ِبُـنمایهِ انسان، هست؟
چرا،عقل برونسوگرا، در روشن کردن،
مِـهـر را مـیکُـشـد ؟
درفرهنگ ایران، گرما، اولویت برروشنی داشت
درزرتشتیگری، روشنی، برگرما، اولویت پیداکرد

آرمان روشنـفکری امروزه نیز، برشـالـوده ِ
اولویتِ « روشنی برگرما» نهاده شده است

روشنفکر، ازدیدِ فرهنگ ایران
 کسیست که ازگرمی ِهستی خودش، روشن میشود
نه ازروشنی ِزرتشت،محمّد ،الله ، کانت،مارکس...

بررسی دوداستان ازعـطـّاروفـردوسی

چرا« مهـر»،  درفرهنگ ایران
« اصل بینـش وروشـنی » هـست؟

فرهنگ ایران ، استوار براولوّیتِ « مهـر»
برشریعت ومذهب وایدئولوژی ومکتب است
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

« دروغ »
به معنای « اصل ضدِ زندگی » است
نه به معنای « گفتار ِناراست وکـذ ب »

دروغ ، به معنای « دریدن، وازهم شکافتن
وازهم پاره کردن ِجـان وخـرد » است

معنائی که ما امروزه از« دروغ » داریم
مارا از شناخت فرهنگ ایران، بازمیدارد
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

« داسـتـان » ، چـیـسـت ؟

معنی اصلی « داستان » ، « دیـن » است
شاهنامه که داستانهای ایرانست
یک کتاب ِ « دیـنی » هست ؟

سیمرغ ،« نخستین عنصر،یا مایهِ جهان » بود
« مُرغ »، به معنای« اصل دگـردیسی » هست

سـیـمُـرغ ، همان « رپـیـتـاویـن » میباشد
که پیوند گرمی با خویدی هست
وازاین « مایه نخستین » است
که جهان، بـر کشیده میشود ؟
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

بُـن ِآفرینندگی
پیوندِ گـَرمی با تـری
یا پیوندِعشق باتازگی است
Synergie، بُـن آفرینندگی

ززُهدِخـُشک ملولم، کجاست باده ناب
که بوی باده، مدامم ، دماغ ، تر دارد
بردر« میخانه عشق »، ای ملک، تسبیح گوی
کاندرآنجا ، « طینت آدم » « مُخـمّـر» میکنند حافظ
باده ، درفرهنگ ایران، پیوندِ « اصل ِ گرمی »
با « اصل ِ تری وتازگی » بود

زمان، سـپـنـجی، یا« یوغی» وآفریننده است
« سـپـنـجـی = سکـولار »
« سپنجی سرای » ، درک عاریتی بودن ِجهان نبود
بلکه درک انسان، به کردار ِخانه ای بود
که درش به هرتازه ای گشوده است تا باهم، جشن بگیرند
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

خـرد، اصـل ِرادی
تـاج ، نـمـاد ِ
«مرجعـیت ومعـیاروبهم بستگی»
درنظام اجتماع واخلاق بود
تاج ، درتاریخ ، گرفتار ِتضاد
« ایمان » با « جـوانمردی » شـد

مسئله تاج ، درپیکاربهمن ِزرتشتی
با فرامرزسیمرغی، پسررُستم
جوانمردی فرامرز ، وناجوانمردی بهمن

گوهر ِایـمان، ناجـوانمردیـسـت

اخلاص ِعـمل ِعـلی ، به بهای ناجـوانمـردیـش
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

« تــُرنج » ،
یا « گوی سرخ وسپید= دورنگ»
« گـوی ِ بـاز »
نمادِ حقانیت به حکومت درایران

نام دیگر ِتـُرنج، کـواد= قـُباد است

« قباد » ، پیوند یابی دونیرو، از نیروی سومیست
که سرچشمه « روشنی وبینش وحق » میگردد

چراهـرانسانی، قـباد است؟
قباد،به معنای اصل ابتکاروپیشروی ونوآوریست

پـیـوندِ انـدیشهِ شـاهی(= حکومت )
با مفهـوم « قـباد »

شاهی ، « همکاری ِسه قباد یا سه نیرو باهم » اسـت
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

سـرفرازی وسرکـشی ِآتـش
زادگاه ِ آزادیست

1- نزد زال زر، انسان، تخم آتش است
تخم آتش، یعنی « تخم ارتای خوشه » ،
یا تخم سیمرغست. انسان، فرزندوهمگوهرخداست
گوهرانسان، شعله میکشد وگشتگاهِ به گرمی وروشنیست
2- زرتشت، تخم آتش را ازبهشت میآورد
آتش، مخلوق اهورامزدا میشود ، ودیگر،هم گوهرباخدانیست
و اهورامزدا ، دیگر، گوهر خوشه ای ندارد . روشنی ازاین پس
ازمتامورفوز ِ گوهرانسان، پیدایش نمی یابد.
3- دریونان وغرب، پرومتئوس،
آتش را از زئـوس، خدای خدایان، میدزد د،
که از انسانها، دریغ میدارد
4- دراسلام ، الله ، آتش را که ابلیس است ، خلق میکند
ولی ازاو، برضد فطرتش، خمیدن ( =اطاعت ) میخواهد
فطرت انسان، « طینی، برضد آتش » است
فطرت انسان، اطاعت کردن، برضدآزادی ِفطریش هست
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

« شعـلـهِ آتـش »
در فـرهـنگ ایـران
اَلاو= ال+ لو= پیچهِ سیمرغ+ عشق ِسیمرغ

درتبری، ال و ال پر= شعله آتش
ا َل = شعله آتش = سیمرغ
ال پَر= شعله آتش= پرتوسیمرغ + پـروبرگِ سیمرغ
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

درفرهنگ ایران
کـعـبه، درهـرخانه ایست

اجاق یا آتشدان،در هـر خـانه ای
تن ِ سیمـرغـسـت که درونش
آتش ِبهرام ، زبانه میکشد
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

انسـان، خـانـه است
خـانـه ِ رقـصـان وبال دار
« رقـّاص ِ بـنـّا »
چگونه اصل فـرَشـگـَرد
که اصل رقص است
خانهِ وجودِ انسان رابنامیکند؟
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

سـیـمــرغ ، خدای مِـهــر
یا « صنم ِسپهرچهارم »
عنکبوتیست که
با تارهای تراویده ازجانش
گیتی یا خانه اش را می تند

خدای ِدی به دین (روز23) ، یا « شنبلید »
عنکبوتیست که « خانه اش، گیتی »را می تند

Metamorphos
= وردنه vartenak
متامـُرفـُز = فـَرگـَرد= فروهـر
بُـن انسان وخدا درفرهنگ ایرانست
عنکبوت ، زنبور عسل
پروانه ، کرم ابریشم
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

انـسـان وخـردِ سَـنجـِه ای
یا خرد ِمعـیاری ِاو

سـام ، و خـیـزش خـردِ انسـانی
برضـدِ « گـُناه » و« تـرس »
چرا ، خـردِ سام ، سنگی است؟

خردِ سنجه=آسَـن خرد=خردِسنگی
خرد سَـنجه= خردی که معیارهمه چیزهاست
که خرد سنگی = خرد آیـنه ای = جـام جـَم
میباشد، دربُـن هرانسانی هست

سر ِمـایهِ مـرد ِ سـنگ وخـرد
به گیتی ، « بی آزاری » اندر خورد
فردوسی
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

سـام ، و خـیـزش خـردِ انسـانی
برضـدِ « گـُناه » و« تـرس »
--- سـام ، رامـشگـر ِعـارف ---
« انـدیـشــه های رقـصـان »

الهی که بنام گناه، میترساند ومیآزارد
برضد زندگی (= اژی ) ست
( اِلاه=اژدهـا= ضحاک )

« بخش نخست »
پهلوان، یـا سـرود ی که نـو میکـنـد
VIEW AS HTML -- VIEW AS WORD.DOC -- VIEW AS PDF

ARTICLES: PAGE ONE -- PAGE TWO -- PAGE THREE -- PAGE FOUR