دسته‌ها
پاره اندیشی

چرا ماحق به سکولاریسم ( زندگی زمانی) داریم ؟

چرا ماحق به سکولاریسم ( زندگی زمانی) داریم ؟
……………………………………………………..
زندگی سکولار، حق ماست . چرا ؟ چون جشن وشادی ، گوهرخدای ما بوده است . خدا، شادیست . نام خدای ما ، « رام » ، « شاده » و « جی = زندگی» بوده است .

رام ، اصل زندگی شاد در زمان هست ، چون خودش ، هم خدای زمان ، هم اصل زندگی ، وهم اصل شادی وجشن وموسیقی ورقص وشناخت هست. بنابراین ، خدا ئی که اینهمانی با زندگی درجان هرانسانی دارد سرچشمه شادیست . خدا درهرجانی ، اصل شادی درزندگیست . این حق مقدس فطری هر انسانیست .  ازاین رو درفرهنگ ایران ، جشن که زندگانی شاد درگیتی باشد با خدا اینهمانی داشت .

« جشن » ، « زندگانی خدائی انسان درگیتی» است . انسان ، درجشن وشادی ، خدا را درخود ، می یابد یا به عبارت دیگر ، خدا را درخود ، واقعیت می بخشد. این برترین نمازو دین حقیقی هست .

خدا، که جشن وشادی هست ، خودش ، خوشه ایست که درهمه جانها وانسانها ، افشانده وپراکنده میشود. شاد شدن انسان ، همیشه تجربه خداشدن انسانست . جامعه درشادی، خدا را درخود می یابد . با ادیان نوری ( ابراهیمی ) ، خدا ، که اصل جشن است ، خودرا ازانسان بریده ، و به آسمان میرود ، و خود را دیگر خوشه جان انسانها نمیداند و ازانسان، بری هست  .

ازاین پس ، خدا درشادی ، درانسان، پیدایش نمی یابد ، بلکه این خدایان ، فقط « جشن وشادی » را به شرط آنکه مردمان ، تابع آنها شوند وبه احکام آنها اطاعت تام بکنند ، درفراسوی زمان ومکان ، خلق میکند . این خدا ، نمیتواندجشن زندگی را در ز مان درگیتی خلق کند ، بلکه فقط وعده این جشن را به فراسوی زمان و مکان میدهد . شادی در زندگی زمانی ، قداستش را از دست میدهد و گوهر خدائی ندارد . دیگرخدا ، درشادی مردمان ، درجان مردمان ، صورت به خود نمیگرد . شادی ، ازخدا وازقداست ، طرد وبریده شد .

بدینسان ، رسیدن به سکولاریسم ، از دوراه امکان پذیراست .  یا اینکه انسان ، با اندیشه و عمل « خودش » ، درهمین گیتی جشن سازمیشود ، و دیگر نیاز به خدائی ندارد که ناتوان ازجشن سازی درگیتی هست ، و فقط میتواند جشن در آخرت را بسازد .

یا اینکه بازبه سراغ خدای خودش ، « رام= جی= شاده » میرود که در فطرتش وطبیعتش همیشه بود و هنوز نیزهست، ولی فراموش شده است ، و باز درشادشدن ، تجربه خداشدن خود را میکند . دراین صورت ، درمی یابد که با زندگی شاد درگیتی ، میتواند خدارا درخود بیابد . جامعه ، خدا را ، در حکومت سوسیالی که ضامن رفاه و آزادی همه بشود ، واقعیت میدهد . انسانها باهم  ، با خدا ی جشن وزمانی که درگوهرهمه آنها هست ، حکومتی میشوند که رفاه وآزادی وشادی خود را فراهم میآورند . ملت ، خودش حکومت جشن سازمیشود .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *