نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در انسان سیمرغی، میاندیشد | ارسال شده در تاریخ ۰۹-۱۲-۱۳۸۸
۰
منوچهرجمالی
فرهـنگ ایران
و « انسان ِ هـَمـآ فـریـن »
انسان ، انباز ِطبیعت وخدا واجتماع وحکومتست
فلسفه ِ سـوسـیال ِایـرانی
جهان درهمآفرینی ، خودرا میآفریند
( فلسفهِ سکولاریته )
VIEW THIS ARTICLE AS WORD.DOC — VIEW THIS ARTICLE AS PDF
در فرهنگ سیمرغی- ارتائی ، انسان ، « گوهرانبازی یا همآفرینی ویا همبغی» ، درگستره معنایش دارد . اصل ِ جهان هستی ، آفریدن باهمست . آفریدن ، باهم آفریدن هست . همه جهان باهم ، جهان و زمان را میآفرینند . همه اجتماع باهم ، اجتماع وحکومت ونظام سیاسی وحقوقی واقتصادی وآبادانی وآزادی را میآفرینند . بازتاب این سراندیشه ، دراجتماع است که ، گرانیگاهِ فرهنگ اجتماعی وسیاسی و دینی و حقوقی ایران میباشد ، ودوام ونیرومندی وشکوه ایران را درهزاره ها تاءمین کرده بوده است . براین شالوده بود که رستم سیمرغی که « نماد فرهنگ سیمرغیست » به بهمن زرتشتی که مرّوج دین زرتشت بود ، و درپی نابود کردن فرهنگ سیمرغی برخاسته بود ، با بخشیدن جام جم ( خرد گوهری خود انسان) به او ، میگوید که :
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۹-۱۲-۱۳۸۸
۰
حکومت در درازمدت نمیتواند از پس ملت برآید
گفتگوی ماندانا زندیان با مهدی خانباباتهرانی
گفتگوی ماندانا زندیان با مهدی خانباباتهرانی
پیرامون جنبش آزادی خواهی ایران
فصلنامۀ ره آورد، شمارۀ ۹۰، بهار ۱۳۸۹ خورشیدی
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۹-۱۲-۱۳۸۸
۰
پیامی که کاش به گوش خامنه ای رسیده بود
هوشنگ معین زاده

هنوز دیر نشده و هنوز فرصتی هست که زمامداران نظام دفتر حکومت ناکار آمد اسلامی را ببندند و کنار بگذارند تا خود مردم به اوضاع نابسامان کنونی کشورشان سر و سامان بدهند. پیام کوتاهی هم به آقایان موسوی، کروبی و خاتمی دارم که آن را نیز عنوان می کنم : آقایان عزیز! میدانند که مردم به پا خاستۀ ایران چه میخواهند و برای خواستۀ خود تا کجا ایستاده اند. بسیاری از آنها جان خود را از دست داده و بسیاری دیگر در زندانهای قرون وسطایی نظام تحت آزار و شکنجه و تجاوز قرار دارند. این مردمان جان به لب رسیده به دنبال آن نیستند که با جابجایی افراد و عوض شدن چند چهره از زمامداران دست از خواسته های خود بردارند.
چند ماه پیش در آغاز جنبش ملت ایران و خیزش دلاورانۀ جوانان غیور سرزمینمان، به عنوان یک ایرانی نگران سرنوشت مملکت خود، پیامی به صورت سرگشاده در کیهان لندن برای آقای خامنه ای فرستادم. نمیدانم این پیام به او رسید یا نه؟ اما میدانم که توصیه دلسوزانۀ من، مانند رهنمودهای بسیاری از ایرانیان دور از وطن با بی توجهی رو به رو شد.
قصد من از ارسال آن پیام، ارائۀ راه حلی مسالمت آمیز برای برونرفت از اوضاع نابسامان کنونی کشور و پیشگیری از وقوع حوادثی بود که در این ماهها شاهد آن هستیم. اگر آقای خامنه ای و مشاوران او هوشمندی به خرج می دادند و توصیه هایی را که از سر خیرخواهی به او شده بود می پذیرفتند، بدون شک اوضاع ایران به چنین وضعی کشیده نمی شد.
در آن روزها، هنوز مردم ایران نه فریاد مرگ بر دیکتاتور سر داده بودند و نه فریاد مرگ بر خامنه ای می کشیدند. عکس او و مراد وی خمینی نیز به آتش سپرده نشده و زیر دست و پای مردم ایران لگدمال نشده بود. همۀ این حوادث را من در پیام خود تلویحاً پیش بینی کرده و تذکر داده بودم.
واقعیت این است که سی سال تمام به دلیل عملکرد نظام جمهوری اسلامی، بویژه در چند ماۀ اخیر کاسۀ صبر مردم ایران لبریز شده و کار به جایی کشیده شده است که حتی بخش بزرگی از حاکمیت نظام نیز با مردم هم آوا شده اند. از سوی دیگر جوامع جهانی هم بر خلاف گذشته که در مقابل سرکوب های ظالمانه و غیر انسانی این حکومت سکوت می کردند، آرام آرام به صدا در آمده و به اعتراض پرداخته اند. مهمتر از همه این که افکار عمومی مردم جهان حکومت هایشان را نیز وادار کرده اند که در مقابل ظلم و ستم این نظام نسبت به مردم ایران واکنش نشان دهند. و مانند گذشته نسبت به سرنوشت این ملت بی تفاوت نباشند.
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در چاشنی های اندیشه | ارسال شده در تاریخ ۰۹-۱۲-۱۳۸۸
۰
تا روان مردمان ازتفکرات فلسفی ِزنده ( نه ازترجمه های فلاسفه غرب، که خود مترجمان نیزازآنها، چیزی نمی فهمند) انگیخته نشود ، وبا این تفکرات ، زندگی کردن درزمان، برترین ارزش نگردد، همه این شعارهای هیاهوبرانگیزسکولاریته، بی ثمرخواهد ماند
( http://www.jamali.info/chashniha )
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۹-۱۲-۱۳۸۸
۰
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۸-۱۲-۱۳۸۸
۰
جمعه گردی اسماعیل نوری علاء
esmail@nooriala.com
۱
جمعه گردی هفتهء پیش به سفر دو هفته ای شکوه میرزادگی و من به شهر تورنتوی کانادا اختصاص یافت و اکنون که به کاشانه بازگشته ایم و حرکت زمان به ریتم عادی خود برگشته است ابتدا خواستم به چند مطلبی که در طول سفر یادداشت کرده بودم بپردازم اما دیدم در همین سفر هم به مسائل مختلفی برخورده ام که معمولاً در «عالم صغیر» اتفاق می افتند اما خبر از آنچه هائی دارند که در «عالم کبیر» رخ می دهد و دریغ است که از کنار آنها بی اعتناء بگذریم و نکوشیم تا از دل شان خبرها و دلالت هائی آشکارساز را بیرون نکشیم. پس این هفته، اگرچه نمی خواهم سفرنامه بنویسم، اما می کوشم تا آلبوم عکسی ذهنی را بی هیچ تفسیری پیش رویتان بگشایم تا زیر و بم های سفر به عالم صغیر تورنتو را با شما شریک شده باشم. نتیجه گیری و عبرت آموزی اش بماند با شما و برداشت تان از تماشای این آلبوم.
ده سال پیش هم من به این دو «عالم» توجه کرده و فکرهائی در مورد آنها را در مطلبی با عنوان «کشور خارج از کشور» آوردم ـ در نشریه ای که با شکوه میرزادگی منتشرش می کردیم و «پویشگران» نام داشت.(۱) در آن مطلب به این نکته پرداخته بودم که ما ایرانیان ساکن در «خارج از کشور» توانسته ایم «کشور» ی از آن خود بوجود آوریم که اگر چه تمرکز جغرافیائی ندارد اما سرنمونه ای را در خود تکرار می کند که شهرهای مختلف ایرانی نشین دنیا را برای ما ایرانیان حال و هوائی خودمانی می بخشد. سفر به هر شهر عالم سفر به شهری از شهرهای «کشور خارج از کشور» است که اگرچه همگی بازسازی سرنمونه ای کلی اند اما، به دلایل مختلف، هر یک ویژگی های خاص خود را نیز دارند و ترکیب جمعیتی شان می تواند با شهرهای دیگر متفاوت باشد. مثلاً، شهر محل سکونت ما، دنور، در ایالت کلرادوی آمریکا، حال و هوائی بیشتر حرفه ای و کمتر سیاسی یا هنری و ادبی دارد؛ و جمعیت ایرانی اش بیشر صاحب شغل و حرفه هائی فنی ـ علمی ـ تخصصی هستند. حال آنکه پا به «تورنتو» که می گذاری می بینی به جهانی رنگارنگ وارد شده ای که هزارگونه ایرانی خود را به آن رسانده و در آن متوطن شده اند؛ از یکسو شاید بخاطر سهولتی که دولت کانادا در صدور ویزای اقامت و کار و پناهندگی ایجاد کرده است؛ و از سوئی شاید برای اینکه حکومت اسلامی، در جستجوی پناهگاهی برای روز مبادایش، آدم ها و سرمایه هایش را بیشتر به آنجا منتقل کرده و دانشجویان بورسیه اش راحت تر در دانشگاه های این شهر جا خوش کرده اند. در نتیجه، تورنتو شهر درهم پیچیده ای است که همه نوع آدم ایرانی را می توانی در آن بیابی، بخصوص وقتی که قرار است با آنها به گفتگو بنشینی…
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۸-۱۲-۱۳۸۸
۰
ولایت باطل است
دکتر فیروز نجومی
ولی فقیه میتواند بعنوان فرمانده کل قوا بر فراز ناوگان جماران، لاف فتح و پیروزی بر دشمن و غلبه به عقب ماندگی علمی و صنعتی بزند و مورد تایید و تصدیق مجلس دست نشانده “خبرگان ” رهبری، قرار گیرد، و خود را محور جهان بداند. اما مردم رای خود را صادر کرده اند. خامنه ای قاتل و ولایت باطل است …
آیا باید سخنان “رهبر معظم انقلاب ” را که در دیدار با رئیس و اعضای مجلس “خبر گان ” ایراد نمود جدی گرفت؟ یا باید فکر کنیم که رهبر معظم وقتی به تعریف و تبین دقیق نظام اسلامی می پردازد، روضه خوانی میکند و ارتباطی به سرنوشت ما و سرنوشت جامعه ما ندارد؟ البته تردیدی نیست که سخنان رهبر بیشتر به هذیان گویی شباهت دارد و به آنچه از یک مغزی مالیخولیایی بر میخیزد. چرا که در رویا و خلسه بنگ و افیون است که میتوان بدوران افسانه ای رسالت و امامت بازگشت و جهان را به تسلیم و اطاعت فراخواند.
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۸-۱۲-۱۳۸۸
۰
از نیاندیشیدن روشنفکران هوچی
رضا ایرانی
واژهها واصطلاحات جوامع غربی، با فرهنگ ِ خودغرب سروکار دارند، زیرا زائیده و شکلگرفته از بسترفرهنگ اروپائی هستند. بویژه، ایدهها و سراندیشههای علومانسانی واصطلاحات آن، زائیده کاروکوشش ِ سخت، و سنجشگری مداوم وگستاخانه ِ متفکران و اندیشمندان این جوامع بوده وهستند. اینها در مجموع، همه ارتباط مستقیم و پیوندی طبیعی با ذهن و روان انسانغربی داشته وهنوز نیز دارند. افزون براین، با تجربه خود او آمیختگی وپیوند ناگسستنی داشته ودرسراسرزندگیاش در دسترس او میباشد. ما با ترجمه این واژهها واصطلاحات، و وارد نمودن افکاروآراء اروپا، تنها فرم را بر میداریم و محتوا را، وا میگذاریم. بقول مولوی، « مغزوکاه » را جابجا میکنیم.البته در این جا، ما وارونه او، «مغز» را بدورمیاندازیم و «کاه» را برمیداریم. مسائل وایدههای علومانسانی همانند دانش ریاضیات و یا فیزیک و یا سایررشتههای علوم نیست که قابل انتقال باشد. برای نمونه ماشینآلات و ابزارفنی را میتوان براحتی از جایی آورد ویا وارد کشورساخت وسپس استفاده نمود. درواقع چند سدهایست که این کاردر ایران رایج است وزیاد هم اشکالی ندارد. اما دردسردرست از زمانی آغازمیشود که ما برهمین روند، به وارد کردن افکار و ایدهها نیز ازاروپا وامریکا، سرگرم میشویم. این مهم نیست که چه کسانی وبا چهگرایشات فکری-ایدئولوژیکی، این واردات را انجام میدهند چون دراصل قضیه تغییری ایجاد نمیکند. میبینیم که چه “دین” فروشاناسلامی ِ شهره به “روشنفکردینی”، وچه آنان که خود را “سکولار نو” ، (انگار که مثلا اصطلاح “سکولار کهنه وجود داشته و سبب سرافکندگیاست!) و یا لائیک ومدرن، میخوانند و میشمرند، همگی سخت مشغول به همین کار میباشند.
بدینترتیب ، ما با این کار « خرد اندیشنده» خود را به خاموشی وامیداریم وهرچه بیشتر سترون میگردیم. اندیشیدن، وتفکرفلسفی، نه با کپیهبرداری ونه با روایتگری ازاین و آن ونه با ترجمهی این یا آن متن، که با خیره و ژرفشدن در همین واژهها و اصطلاحاتی که ِ بنظرمان بدیهی وپیش پاافتاده، وبه پرسشگرفتن آنها، آغاز میگردد. این “بدیهیات” چنان ذهن وروان ما را درتصرف خود داشته، که نه تنها پرسشی را درما پدید نمیآورند، که ما آنها را مسلم نیز میپنداریم. به نمونهای میپردازم تا مقصودم را خواننده ژرفبین بخوبی دریابد. سالهاست که این روشنفکران دینی ِ کذائی، از “اصلاحات” دم میزنند ومینویسند. مقلدین اینها( که معرف همگان هستند) که خود را بخشی از روشنفکران لائیک و سکولارمیدانند (اینکه به درست یا نادرست، دراینجا منظور نیست) نیز، طبعا در پشتیبانی و یاریشان دراین “مهم” برخواسته ویکی نیست که از این لشکر “اصلاحگر” بپرسد آخر شریعت اسلام، که خود را “حقیقت” میداند، چگونه میتوان “اصلاح” نمود؟ ویا اساسا «حقیقت » را چگونه میتوان اصلاح کرد؟ کسی که به شریعت اسلام، به قرآن وبه آنچه محمد گفته، ایمان دارد، و هنوز سخن از اصلاح آن میزند، با پوزش فراوان، دروغورزی بیش نیست. بیدلیل که آخوند واژه “بدعت” (یا نوآوری) را “فساد و ظلم” درروی زمین وگناه کبیره نمیداند! کیست که “خوب” را،” نور” مطلق را و “حقیقت” مطلق را اصلاح میکند؟ آیا مفهوم حکومت «دموکراسی» چیزی بیشتر از «حق» آزمودن آزاد انسانها و ناگزیری اشتباه و درست کردن اشتباهات، براساس خرد وتوانائی خود آنهاست؟ آیا این تنها گزینهی انسانی نیست که «اصلاح» را ممکن میسازد؟
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۷-۱۲-۱۳۸۸
۰
به پیشواز ۸ مارس برویم
این اوضاع و بربریت و توحش رژیم اسلامی در قبال زنان هویت انسانی آنان را چنان لگد مال کرده است، که اعتراض و شورش و طغیان زنان علیه وضع موجود را به یکی از ارکان اساسی مبارزه توده های مردم در راه انقلاب و برای خلاصی از شر جمهوری اسلامی تبدیل کرده است.

اکنون بیش سه دهه است که رژیم جمهوری اسلامی با اتکا به قوانین منتج از شرع اسلامی موقعیت بردگی آوری را به زنان ایران تحمیل نموده است. قوانین جمهوری اسلامی تبعیض جنسی و تحقیر هر روزه زنان را نهادینه کرده است. بر اساس این قوانین زنان در ایران رسما نیمه مرد بحساب می آیند و از ابتدائی ترین حقوق انسانی خود محروم هستند. این رژیم بزور حجاب اجباری و بزور شلاق و زندان حق انتخاب آزادانه پوشش را از زنان سلب کرده است. این رژیم با زیر پا گذاشتن حقوق ابتدائی زنان نظیر حق مسافرت، حق طلاق، حق سرپرستی فرزندان و حق معاشرت آزادانه با مردان، هویت انسانی نیمی از اعضای جامعه را لگدمال کرده است. این رژیم با قانونی کردن تعدد زوجات و صیغه و “اعتبار اجتماعی” بخشیدن به فساد اخلاقی مردانی که شیفته این قوانین شده اند، زنان را به بردگان جنسی تبدیل کرده است.
رژیم جمهوری اسلامی بدین ترتیب، از یک طرف تمایلات ارتجاعی مردسالارانه را به کمک قوانین مذهبی به یکی از پایه های تداوم حاکمیت خود تبدیل کرده است و از طرف دیگر آنرا در خدمت نظام تولید سرمایه داری که خود منشا و عامل بقای ستمکشی و تیره روزی زنان است، قرار داده است . در ایران مذهب تنها افیون توده ها نیست، بلکه ابزار سرکوب و وسیله کنترل اجتماعی زنان و دخالت در خصوصی ترین جنبه های زندگی انسانها است.
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۶-۱۲-۱۳۸۸
۰
آقای سروش سکولار فلسفی و دمکراسی دینی دیگرچه مقولاتی اند؟
فرید راستگو
اگر معنای واژه هائی را که بکار می بریم به دقت روشن نسازیم، قادر نخواهیم بود از مباحث بیهوده جلوگیری بعمل آوریم و به نحو موثری در خدمت انسان و جامعه انسانی قرار گیریم. امروز مهمترین وظیفه تمامی اندیش ورزان نقد است. نقد باورها و نقد عقاید و نقد تمامی اموری که به حقوق انسانها و حاکمیت آنان و حتی زندگی روزانه آنان ارتباط مستقیم و غیرمستقیم دارد. نقد قلمرو اختلاف است و در این قلمرو است که اندیشه راهنما که همان آزادی است تقویت می شود و ذهنیت انسانها روشن و انسانها به بلوغ فکری می رسند. برای رشد فرهنگیمان نیاز به برخورد آراء و عقاید داریم . پس بجای فلسفه بافی به نقد باورهایمان بپردازیم و آنها را به زیر سئوال ببریم تا رشد کنیم و آن بر سرمان نیآید که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ بسرمان آمد. هنوز بسیاری از ایرانیان و الخصوص تحصیلکرده های ما افسوس می خورند که چرا کتابهای خمینی و ولایت فقیه او را نخواندند و فریب او را خوردند. پس بهوش باشیم از تجربه درس بیآموزیم، زیرا فردا را امروز می سازیم.
در اواخر بهمن ۱۳۸۸ در سایت گویا گفتگوی خانم فرزانه بذرپور با آقای عبدالکریم سروش را خواندم (۱). در این گفتگو آقای سروش تلاش نموده است نوع نظام آینده بعد از مرگ نظام ولایت فقیه جمهوری اسلامی را ئتوریزه نماید. در این گفتگو ایشان می گویند نظام سیاسی آینده دینی است و مسئولین این نظام هم دینداران می باشند و قوانین آن هم نباید منافاتی با اسلام داشته باشد. در این نظام همچون جمهوری اسلامی انسان ها بر دو دسته اند خودی و غیرخودی. برای اثبات این تقسیم بندی هم از نظریه سکولاریزم سیاسی و سکولاریزم فلسفی تاریخ شناس آمریکائی بنام آقای ویلفرید مک کلی (۲) هم مدد گرفته است؛ تا تقسیم بندی شهروندان ایرانی به خودی و نخودی را موجه جلوه دهد. برای ثبوت این ادعا به گفتگو ایشان با خانم فرزانه بذرپور رجوع می کنیم.
خانم فرزانه بذرپور در سئوال اول خود ازآقای سروش می پرسند که «افتراق و اختلاف نظر میان سکولارها و جریان روشنفکری دینی بر محور چه موضوعاتی است؟»
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در دفاع از اقليتها | ارسال شده در تاریخ ۰۵-۱۲-۱۳۸۸
۰
به آزار بهائیان پایان دهید
دیده بان حقوق بشر میگوید، حکومت ایران باید به سرعت به آزار و حبس خودسرانه اعضای جامعه بهائیان پایان دهد. دهها نفر بدون اتهام رسمی بازداشت شدهاند؛ رهبران با اتهام هایی روبرو هستند که مجازات اعدام دارند. از اکتبر ۲۰۰۹ تاکنون مسئولین ایران حداقل ۴۷ بهائی را در تهران، مشهد، ساری، سمنان و یزد بازداشت کردهاند.
(نیویورک، ۲۳ فوریه ۲۰۱۰) – دیده بان حقوق بشر امروز گفت حکومت ایران باید به سرعت به آزار و حبس خودسرانه اعضای جامعه بهائیان پایان دهد.
بازداشت ۱۳ بهائی در روزهای ۱۰ و ۱۱ فوریه به دنبال دستگیری ۱۳ نفر دیگر در اوایل ژانویه صورت می گیرد. حکومت می گوید افرادی که در ژانویه دستگیر شدند به سازماندهی تظاهرات ضدحکومتی اخیر کمک کرده بودند، اما اتهام های افرادی که در فوریه بازداشت شدند هنوز علنی نشده است. این دستگیری ها در حالی انجام شد که حکومت مشغول سرکوب وسیع فعالان است.
جو استورک معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقای دیده بان حقوق بشر می گوید: «به نظر می رسد حکومت ایران از ناآرامی های پس از انتخابات به عنوان پوششی برای هدف قرار دادن جامعه بهائیان استفاده می کند». وی می افزاید: «این دستگیری ها تنها بخشی از آزارهای سیستماتیک بهائیان توسط حکومت است».
بر خلاف یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان که از حمایت قانون اساسی برخوردارند، دیانت بهائی از سوی حکومت ایران به رسمیت شناخته نمی شود و پیروان آن مرتد از اسلام شیعه دیده می شوند. از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ تاکنون حکومت ایران سیاست های تبعیض آمیز متعددی را علیه بهائیان از جمله محدودیت برای تحصیلات و اشتغال به اجرا گذاشته است.
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۵-۱۲-۱۳۸۸
۰
صعود ممانعت پذیر پاسداران انقلاب اسلامی
سلطه اقتصادی پاسداران

در روزهائی که ایران سی و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی را جشن می گیرد، جنبش اعتراضی که از ژوئن ٢٠٠٩ تداوم یافته، بر تحولات اجتماعی تاثیری برجسته داشته است. رژیم که با تغییر و تحول وبحران کنونی روبروست، میان سرکوب و مصالحه در نوسان است. تحولات پاسداران رویدادهای انقلاب اسلامی را بازتاب می دهد.
نویسنده
Behrouz AREFI
Behrouz FARAHANY
اندکی پس از تاسیس جمهوری اسلامی ایران در سال ١٩٧٩، آیت الله خمینی بخاطر از هم پاشیدگی ارتش به ارث رسیده از رژِیم سلطنتی و نگرانی از احتمال انجام کودتا، در ٢٢ آوریل ١٩٧٩ دستور ایجاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را صادر کرد. اصل ١۵٠ قانون اساسی جمهوری اسلامی به این نیروی نظامی که در ابتدا آنرا «ارتش مستضعفان» نیز می نامیدند، جنبه قانونی داده است. در این اصل، ماموریت آن، «حفظ انقلاب اسلامی، امنیت و نظم عمومی» ذکر شده است.
وخامت بحران درونی حکومت در سال های ١٩٨١-١٩٨٠، عزل ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهوری کشور، سپس شورش مسلحانه سازمان مجاهدین خلق ایران(١)، پاسداران را بسوی سرکوب بیشتر سوق داد تا قدرت خمینی استحکام یابد. هنگامی که در سپتامبر ١٩٨٠، عراق به جنگ با ایران پرداخت، سپاه پاسداران خود را بمثابه تنها نیروی سازمان یافته قادر به دفاع از رژیم چه در درون کشور و چه در مرزها نشان داد. سپاه پاسداران علاوه بر برنامه ریزی نقشه های جنگی، بر واردات کالا و جیره بندی آن ها نظارت داشت. پاسداران همچنین حفاظت از مسئولان حکومتی را به عهده گرفته و در کمیته های انقلابی امام نقش داشتند.
با تلاشی سازمان های رزمنده مخالف وکسب نخستین پیروزی ها در جبهه های جنگ با عراق، دوره «انقلابی» بسر رسید و آیت الله خمینی در بیانیه ای ٨ ماده ای در تاریخ ۶ دسامبر ١٩٨٢ بر مشروعیت مالکیت و بخش خصوصی تاکید کرده و از پاسداران خواست تا تلاش های خویش را بر روی جنگ متمرکز کنند.
نوشته شده توسط Palang LY | نوشته شده در مهمانان سخن میگویند | ارسال شده در تاریخ ۰۵-۱۲-۱۳۸۸
۰
نقدی بر فیلم «ملکه و من»
حسن بهگر

فیلم مستند قاعدتا با هدف مشخصی و با ساختاری منطقی برای نشان دان یک واقعه یا طرحی از زندگی کسی و … ساخته می شود و گام به گام بیننده را با وقایع و جریانات مورد نظر آشنا می کند و قضاوت نهایی را به بیننده واگذار می نماید ولی اگر کسی با این توقع فیلم «ملکه و من» را نگاه کند در نهایت سرخورده خواهد شد. خانم ناهید سروستانی علت انتخاب سوژه ی خود را چنین توضیح می دهد که وقتی بعد از ساختن فیلم اولش «روسپیگری پشت حجاب »، به ایران برگشته به سبب تهیه آن آماج خشم ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی واقع شده که او را که سابقه ی چپ داشته طاغوتی خطاب کرده اند. او می گوید خواسته است بداند که «طاغوت» چیست و چگونه زندگی می کند که مستوجب حمله و انتقاد است. البته پادشاهان در هر کشوری حتا در کشورهای مشروطه در تجمل زندگی می کنند و هنگامی که نگهبانان دست چندم آخوندها هم با بنز ضد گلوله رفت و آمد می کنند و جنتی عضو شورای نگهبان در محل کارش جاکوزی و حمام سونا گذاشته است دیگر صحبت از طاغوت بی معناست و حتی این کلمه هم از یاد همه رفته ولی خانم سروستانی اصراردارد که همان پرخاش وی را به سوی ساختن فیلم اخیرش سوق داده است.